بازبینی کلی
سمیه ارشادی؛ دکتری زبان و ادبیات فارسی و پژوهشگر شاهنامه
فصلنامه پاژ؛ دوره جدید، سال یازدهم، شماره دوم، تابستان ۱۴۰۱
چکیده
پژوهش پیشرو، ارتباطی متقابل و سلسله وار را در موضوعات «امنیت و اقتدار سیاسی»، «آبادانی»، «دریافت مالیات و رونق اقتصادی»، و «مخارج و بودجه های نظامی»، بنابر گزارش شاهنامه و دیگر منابع تاریخی بیان خواهد نمود؛ ارتباطی که محور و رکن اصلی آن «دادگری» شاه و نیز «دهش»های اوست که در کنار رفتارهای درست کارگزاران و بزرگان، شاخصه اصلی دستیابی به استواری کشور و اداره درست آن خواهد بود.
واژگان کلیدی: امنیت، آبادانی، مالیات، کشاورزی، مخارج سپاهیان، دادگری، دهش، شاهنامه.
مقدمه
دقت در موضوعات مهم «امنیت»، «مالیات»، «اعطای وام ها»، «رونق کشاورزی»، «آبادانی»، «وضعیت کشاورزان و لشکریان و نوع برخورد با ایشان» در تمامی متن شاهنامه، به ارتباطی بسیار مهم، عمیق و سلسله وار اشاره می کند که نمودهای آن کمابیش در منابع تاریخی دیگر هم به روشنی دیده می شود. این ارتباط که به ترتیب، در موضوع «مالیات ها»ی شاهنامه، «امنیت» و «آبادانی» نمود بیشتری یافته، و بر نقش دو گروه سپاهیان و کشاورزان۱ در این ساختارهای مهم تأکید دارد، نشان دهنده ارتباط مستقیم، چندسویه و دایره وار، میان تأثیر دریافت عادلانه مالیات به ویژه از بخش کشاورزی با تأمین هزینه های نظامی و پرداخت حقوق سپاهیان، حفظ امنیت کشور، استواری بنیان شاهی، اقتصاد و آبادانی و رونق روستاها و شهرها است که تمامی این موارد، حول محور دو کلیدواژه مهم در شاهنامه یعنی «داد» و «دهش» به یکدیگر مرتبط می شوند که همگی بیانگر اهمیت رویکردها و رفتارهای درست شاه و کارگزارانش در اداره هرچه بهتر کشورند.۲ این ارتباط را در چنین شکلی و به طور کلی، اینگونه می توان ترسیم نمود:
و در شکلی جزئی تر اینگونه:
در ادامه به بررسی هر یک از این موارد و نقش آنان ها در این ارتباط چندسویه و دایره وار پرداخته خواهد شد:
۱. امنیت و نقش آن در این ارتباط چندسویه
موضوع امنیت در این راستا به سه شاخه اصلی مربوط می شود: نخست: امنیت و ارتباط آن با دادگری و عملکرد درست و آگاهانه شاه؛ دوم: امنیت و تأثیرات آن بر عمران و آبادانی کشور؛ و سوم: ارتباطی که امنیت و هزینه های مربوط به آن از جمله مخارج نظامی، با میزان بودجه و توان مالی دولت از منبع دریافت های مالیاتی دارند.
* مهمترین رکن و ستون تأمین امنیت «شاه» است و هرگونه بیدادگری و ضعفی در سیستم دولتی و اجرای سیاست های نادرست از سوی او، سبب خطراتی در راستای حفظ امنیت داخلی کشور می گردد که تبعات خارجی آن نیز که همان دست اندازی و غلبه دشمنان خواهد بود، گاه جبران ناپذیر می شود؛ بر این اساس، اهتمام شاه بر تأمین امنیت، مستلزم عملکرد سیاسی– اجتماعیِ درست و آگاهانه اوست و هرگونه بیدادی از سمت شاه، امنیت ملی و اجتماعی را به مخاطره خواهد انداخت که این مهم در توصیه شاپور ذوالاکتاف به برادرش اردشیر (جلد سوم، شاپور ذوالاکتاف، ۴۴۶: ۶۳۳) و نیز در سیاست خسروپرویز دیده می شود. (جلد چهارم، خسروپرویز، ۱۰۰۳: ۳۱۵۰– ۳۱۵۱) تقابل دو واژه «شُبان» و «رَمه/ گوسپند» در شاهنامه نیز که یکی از پرتکرارترین مضمونها، پیرامون نقش شاه در حفظ امنیت مردم است در همین راستا آورده شده؛ همچنانکه از دیدگاه انوشیروان، هرگونه غفلتی از سمت شاه، موجبات غلبه دشمنان را فراهم خواهد کرد:
شُبانی کم اندیش و دشتی بزرگ | همی گوسپندی نماند ز گرگ |
(جلد چهارم، نوشین روان، ۶۲۶: ۱۲۸)
* یکی از نتایج تلاش های شاهان و نوع سیاست گذاری های آنان در راستای برقراری امنیت، مربوط به حفظ آبادانی شهرها و رونق روستاها و زمین های کشاورزی است که حداقل جلوی بسیاری از ویرانی های مربوط به حملات دشمنان و سایر ناامنی های داخلی را خواهد گرفت؛ از این روی امنیت یکی از عوامل مهم در راستای آرامش و آبادانی کشور است؛ همچنانکه در سخنان خسروپرویز در برابر اتهاماتی که شیرویه بدو وارد می کند، ایران و آبادانی آن به باغی خرم در بهار مانند شده که سپاه و و توان دفاعی شاه مهمترین مؤلفه های آن هستند:
که ایران چو باغیست خرم بهار | شکفتــه همیشه گل کـامگـار… | |
سپــاه و سلیحست دیوار اوی | به پرچین شبر نیـزه ها خـار اوی! |
(جلد چهارم، شیرویه، ۱۰۵۲: ۲۷۵ و ۲۷۸)
البته تنها امنیت راهی برای دستیابی به آبادانی نیست، بلکه این رابطه به شکلی پیوسته و معکوس هم در شاهنامه آمده؛ یعنی آنکه آبادانی و رفاه و آرامش کشور، خود، سبب امنیت خواهد شد که نمونه آشکار آن در سخنان انوشیروان دیده می شود و ابیات آن در ادامه آورده خواهد شد. (جلد چهارم، نوشینروان، ۶۲۷: ۱۴۸– ۱۴۹) نکته دیگر آنکه در سیاست های عمرانی نیز که از عوامل مهم در تأمین امنیت کشورند۳ این ارتباط معکوس باز هم دیده می شود.
* امنیت در این ارتباط چندسویه، رابطه بسیار تنگاتنگی نیز با رکن چهارم این ارتباط، یعنی «تأمین بودجه های نظامی و پرداخت حقوق لشکریان» پیدا می کند که این خود درنهایت، وابسته به دریافت های مالیاتی و میزان بودجه اقتصادی کشور است که در قسمت مربوط، بدان اشاره خواهد شد.
۲. آبادانی روستاها و شهرها و رونق کشاورزی و نقش آنها در این ارتباط چندسویه
آبادانی در این ارتباط چندسویه، نخست پیوندی دارد با موضوع برقراری امنیت و آرامش که بدان پرداخته شد؛ دوم: در ارتباطی معکوس، آبادانی با امنیت نیز مرتبط است؛ یعنی خرابی و ویرانی کشور مساوی است با طمع و انگیزه حمله برای دشمنان؛ سوم اینکه: آبادانی سبب رونق زمینهای کشاورزی می شود و رونق زمین های کشاورزی و باغ ها، سبب واریز مالیات بیشتر و منظم تری به خزانه دولت می گردد؛ و درنهایت: ساخت شهرها و رونق روستاها موجب افزایش درآمدهای مالیاتی و بودجه کشور خواهد شد که در سیر یادشده، چرخشی منظم و دایره وار را ایجاد می کند و دوباره به همان نقطه خود بازمی گردد.
* آنچه از اشارات شاهنامه در مورد عمران و آبادانی برمی آید، نشان دهنده پیوند و ارتباط مستقیم میان آبادانی و آبرو و امنیت در سطح ملی است که خود بهانه ای برای حمله به دست دشمنان می دهد؛ برای نمونه از دیدگاه انوشیروان خزانه باید صرف آبادانی شود، وگرنه دستآویزی برای تحقیر از سوی دشمنان خواهد شد:
نبـاید که آن بـوم ویـران بود | که در سـایـه ی شاه ایران بود | |
که بدخواه بر گنج ننگ آورد | که چونین بهانه به چنگ آورد |
(جلد چهارم، نوشین روان، ۶۲۷: ۱۴۸– ۱۴۹)
درواقع انوشیروان می گوید: «اگر دشمنان ما پی ببرند که در کشور ما، دهِ ویران و زمین های غیرمزروعی بسیار است، آن را بهانه تحقیر کردن خزانه ما می کنند. در اینجا و جاهای دیگر به این نکته اشاره می کند که خزانه ای که صرف آبادانی کشور نشود بی ارزش است. به سخن دیگر، در اینجا ثروت کشور را در آبادانی آن و رفاه و امنیت مردم آن می بیند و نه تنها در پر و پیمان بودن خزانه آن. این نظریه به ویژه برای تاریخ گذشته بسیار مهم است». (خالقی مطلق، ۱۳۹۱، ج۱۰، بخش سوم: ۲۷۷) از همین روی است که در سیاست شاهان ایرانی حتی اگر جنگی هم رخ می داد و خرابی به بار می آمد، شاهان وظیفه خود می دانستند که در پی جبران خسارت های برآمده باشند که این مهم در سخنان لهراسپ به گزارش «غررالسیر» دیده می شود. (ثعالبی، ۱۳۶۸: ۱۵۶– ۱۵۷)
* در شاهنامه، بخش مهمی از آبادانی ها معطوف به حفظ و رونق زمینهای کشاورزی به عنوان یکی از مهمترین منابع درآمدهای مالیاتی دولت است. اینکه شاهان ایرانی همواره بر آبادانی و نگاه داشتن زمین ها و رونق کشاورزی و توجه به کشاورزان و انواع مساعدت ها به ایشان تأکید دارند، در واقع از همین جا نشأت می گیرد؛ همچنانکه در مورد اردشیر آورده اند که گفته است: «… مال جز با آبادانی و هیچ آبادانی جز بدادگری و نیکو راهبری، پدیدار نگردد». (عهد اردشیر، ۱۳۴۸: ۱۱۲) آنچه اردشیر بیان می کند سه رکن مهم تأمین بودجه کشور (از طریق مالیات)، آبادانی و دادگری را در برمی گیرد. این ارتباط در توصیه موبدان، خطاب به بهرامِ بهرام به نقل از «مروج الذهب» در چهار رکن و ارتباط متقابل «خراج»، «آبادانی»، «عدل و داد» و «امنیت» نیز به روشنی آشکار است: «قوت ملک به مردان است و قوام مردان به مال، و مال جز با آبادی حاصل نشود و آبادی جز به عدل صورت نگیرد». (مسعودی، ۱۳۸۲، ج۱: ۲۴۷) این اشاره در «نهایه الارب» هم آمده است. (نویری، ۱۳۶۷، ج۱۰: ۱۷۱) در «تاریخ طبری» نیز از زبان منوچهر به سیاست دادورزی شاهان و وابستگی خزانه دولت به دریافتی ها و ارتباط آنها با آبادانی اشاره شده است. (طبری، ۱۳۸۳، ج۱: ۲۹۲) بنابراین همچنانکه دیده میشود، عمران و آبادانی ها و هزینه کردن در این راه، ارتباطی مستقیم با دادگری و دهش شاه داشته؛ به طوری که در بیان رویکردهای شاهان شاهنامه، بلافاصله پس از مقوله «داد» و «دهش» بر آبادانی تأکید شده و پس از آبادانی نیز مجدداً به مقوله «داد» پرداخته شده که همه اینها نشان از یک رابطه متقابل میان این مفاهیم دارند؛ از آن جمله در مورد هوشنگ آمده:
به فرمــان یـــزدان پیـروزگـر | به داد و دهش تنگ بستش کمر | |
وُزان پس جهان یکسر آباد کرد | همه روی گـیتی پر از داد کـرد |
(جلد یکم، هوشنگ، ۱۵: ۵– ۶)
چنین پیوندی بارها در مورد دیگر شاهان شاهنامه از جمله فریدون (جلد یکم، فریدون، ۴۱– ۴۲)، اسکندر (جلد سوم، اسکندر، ۲۶۹: ۱۰۴) و انوشیروان (جلد چهارم، نوشینروان، ۶۲۷: ۱۴۷– ۱۵۳) نیز بیان می شود.
* جدای از موارد یادشده، یکی از دلایل مهم اهتمام شاهان ساسانی به ساخت شهرهای گوناگون که نمودهای آن در شاهنامه نیز فراوان آمده، افزایش درآمدهای مالیاتی و درنتیجه افزایش قدرت سیاسیشان بر کشور بوده است.
۳. دریافت مالیات و رونق اقتصادی و نقش آنها در این ارتباط چندسویه
موضوع مالیات در شاهنامه از جمله مواردی است که پررنگترین نقش را در این ارتباط چندسویه برعهده دارد. توان نظامی، اقتصادی و اجرایی کشور بستگی به این بخش دارد و این خود، نشان دهنده اهمیت حیاتی آن در نهاد شاهی و اداره سیاسی– اقتصادی کشور به گزارش شاهنامه و سایر منابع تاریخی است.
* دلایل گوناگون دریافت مالیات در شاهنامه و دیگر منابع، نشان دهنده ارتباط مستقیم و چندسویه، میان تأثیر دریافت عادلانه مالیات بهویژه از بخش کشاورزی با تأمین هزینه های نظامی و پرداخت حقوق سپاهیان، حفظ امنیت کشور، استواری بنیان شاهی، اقتصاد و آبادانی و رونق روستاها و شهرها است؛ این مهم به شکل ارتباطی سلسله وار بارها در منابع مختلف مورد توجه قرار گرفته؛ همچنانکه بنابر اشاره «دینکرد سوم» عدم بودجه و دارایی های کافی برای دستگاه حکومتی که از منبع مالیات ها تأمین می شود، سبب آشوبی سلسله وار در نهاد دولت خواهد گشت: «اگر که خزانه تهی باشد، شهریار، تهی کیسه (= بی بودجه)، و دین نیازمند [وجوهات؟]، و زین ابزار شکسته و بخشودگی زورآورانِ بدکاره (یاغیان؟) بی فرجام، و سپاه بی ساز و نوا (=driyōš/ فقیر) و بی زور خواهد بود». (کتاب سوم دینکرد، ۱۳۸۴، دفتر دوم: ۷۹) در «غررالسیر» نیز از زبان اردشیر آمده: «خراج ستون کشور است که با داد افزایش گیرد و از ستم کاهش». (ثعالبی، ۱۳۶۸: ۴۸۴) در «تاریخ طبری» هم از زبان منوچهر در مورد سیاست مالیات گیری شاهان و ارتباط آن با آبادانی می خوانیم: «در کار رعیت بنگرید که خوردنی و پوشیدنی شما از اوست و چون با وی عدالت کنید به آبادی راغب شود، و خراج بیشتر گیرید و روزیتان بیشتر شود و اگر با رعیت ستم کنید، در کار آبادانی بی رغبت شوند و بیشتر زمین بایر ماند و خراج کمتر گیرید و روزیتان کمتر شود». (طبری، ۱۳۸۳، ج۱: ۲۹۲) رابطه آبادانی و دریافت مالیات در وصیت شاپور اردشیر به فرزندش به نقل از «الوزراء و الکتّاب» هم چنین آمده: «بدان که استواری کار تو به سرشار بودن مالیات و سرشاری مالیات به آبادانی کشور بستگی دارد. رسیدن به این هدف، بسته به آنست که مالیات دهندگان را از راه عدل و کمک به ایشان به سوی خود جلب کنی». (جهشیاری، ۱۴۳۰ ه.ق: ۳۶؛ همو، ۱۳۴۳: ۳۳) این ارتباط چهارسویه در توصیه موبدان خطاب به بهرامِ بهرام بهنقل از «مروج الذهب» نیز چنین آمده است: «به سبب تقرب پادشاه، در کار وصول مالیات ایشان، سهل انگاری شد و با دیگر مالیات دهندگان و آبادکنان املاک، ستم روا داشتند که املاک را رها کردند، از دیار خویش برفتند و در املاک اهل نفوذ، سکونت گرفتند و آبادی کم شد و املاک خرابی گرفت و مالیات کاهش یافت و سپاه و رعیت تباه شد و ملوک و اقوام اطراف، طمع در ملک ایران بستند که دانسته اند مایه هایی که به وسیله آن پایه های ملک استقرار می گیرد از میان رفته است». (مسعودی، ۱۳۸۲، ج۱: ۲۴۸) بر این اساس، بزرگان، نزدیکان و کارگزاران شاه از جمله افرادی بودند که امکان داشت در راه عدالت و شفافیت مالیاتی اختلال ایجاد کنند و در این میان، اگر شاه هم دادگر نبود و جلوی این کارشکنی ها را نمی گرفت، روند اجرای هر چهار رکنِ مورد اشاره، با سستی و ضعف مواجه می شد. از زبان انوشیروان هم در اهمیت و ارتباط چهار رکن آمده: «انوشیروان می گفت: پادشاهی به سپاه است و سپاه به مال و مال به خراج و خراج به آبادی و آبادی به عدل…». (همان: ۲۶۴) در «نهایه الارب» نیز اهمیت نقش سپاهیان و کشاورزان در این ارتباط ها را اینگونه می خوانیم: «جنگجویان، مزدورانِ کشاورزان و آبادکنندگان زمین هستند و کشاورزان هم مزدوران جنگجویانند؛ زیرا جنگجویان در قبال دریافت مزد خویش از خراج و مالیاتی که کشاورزان و آبادکنندگان زمین پرداخت می کنند از آنان دفاع می کنند و از سوی ایشان جنگ و جهاد را عهده دارند و به این ترتیب، بر آبادکنندگان و کشاورزان حق و واجب است که مزد جنگجویان را بپردازند؛ زیرا بقای سرزمین های ایشان به وجود جنگجویان وابسته است و اگر در پرداخت مزد ایشان تأخیر و کوتاهی کنند آنان سست، و دشمن نیرومند می شود و چنین دیدم که خراجگزاران باید سرزمینهایشان آباد و زندگیشان فراهم باشد». (نویری، ۱۳۶۷، ج۱۰: ۲۰۲) اشاره مهم انوشیروان به نقل از «تجارب الامم» نیز حاکی از ارتباط میان دریافت خراج با توانایی دولت در پرداخت مزد جنگجویان و حفظ امنیت ملی است. (مسکویه رازی، ۱۳۸۹، ج۱: ۱۷۳) بر مبنای شاهنامه هم دریافت مالیات، ارتباطی مستقیم با درآمد شاهی و بودجه ای ثابت و شفاف برای کشور و آبادانی و امنیت آن دارد. ارتباط میان فراهم کردن روزی سپاهیان با امنیت مردم از زبان کیخسرو (جلد دوم، کیخسرو، ۸۶۵: ۱۹۰۴– ۱۹۰۵) و ارتباط امنیت با دریافت مالیات (جلد چهارم، شیرویه، ۱۰۵۱: ۲۶۶) و تأکید اردشیر در اندرز خود با ایرانیان بر لزوم پرداخت خراج برای مخارج سپاهیان (جلد سوم، اردشیر، ۳۹۰: ۴۴۴– ۴۴۶) که در پیش به ابیات آنها اشاره شد یا در ادامه آورده خواهند شد از جمله مواردی است که در شاهنامه دیده می شود.
* نکته مهم دیگر آنکه نه تنها آبادانی، سبب دریافت مالیات هرچه بهتر خواهد شد، بلکه برخی اشارات شاهنامه نشان می دهد که مالیاتها تنها از زمین های آباد دریافت می شود و زمین های غیرآباد از دریافت مالیات معاف اند که این خود باز ارتباط میان آبادانی و امکان دریافت مالیات بیشتر را نشان می دهد؛ همچنانکه اردشیر بابکان، آبادانی و سرکشی به وضعیت زمین ها و کشاورزان را توسط کارآگاهان خود در پیش می گیرد تا هرگونه کاستی و مشکلی را در این بخش گزارش دهند و از این طریق، مناطق ناآباد و گرفتار فقر را که صاحبانشان توان مالی چندانی برای آباد کردن زمین خود ندارند، شناسایی و مشمول همیاری اقتصادی دولت و معافیت های مالیاتی کنند:
فـرستـاده بـودی به گــردِ جهـان | خردمند و بیــدار و کــارآگهـان | |
که جـایی که بودی زمینی خـراب | و گـر تنگ بودی به روداندر آب | |
خــراج انــدر آن بــوم بـرداشتی | زمین کسـان خـوار بگذاشتی |
(جلد سوم، اردشیر، ۳۸۹: ۴۱۳– ۴۱۵)
«معافیت مالیاتی همگانی» در زمان پیروز یزدگرد در پی خشکسالی به وجود آمده (جلد چهارم، پیروز یزدگرد، ۵۹۱: ۱۵– ۱۷؛طبری، ۱۳۶۲، ج۲: ۶۲۹؛ ابناثیر، ۱۳۸۳، ج۲: ۴۷۴؛ بیرونی، ۱۳۸۶: ۳۵۳؛ ابن بلخی، ۱۳۸۵: ۸۳؛ دیاکونوف، ۱۳۴۶: ۴۰۲) از دیگر موارد مهم در این رابطه است.
* سازماندهی نظام مالیاتی و ایجاد شفافیت و فراهم نمودن بودجه ای ثابت برای خزانه دولت، اصلاح قوانین مالیاتی، ایجاد دفاتر دولتی و تدوین مالیات ها در چندین نسخه به شکل گزارش و ارسال آن به عُمال (جلد چهارم، نوشین روان، ۶۲۴– ۶۲۷) و قاعده نرخهای جدید و با موعد مقرر (سه نوبت در سال) جهت نظم در اقتصاد مالی و تنظیم بودجه کشور از جمله اصلاحات انوشیروان است (طبری، ۱۳۶۲، ج۲: ۷۰۲) تا از خطرات تهی بودن خزانه و پیامدهای ناشی از آن که به خطر افتادن امنیت کشور و به بارآمدن ویرانی هاست است جلوگیری شود و درآمدهایی ثابت از مالیات زمین ها به خزانه واریز شود که همه اینها در چرخهٔ یادشده اهمیتی فراوان دارند.
* دادگری شاه در ارتباط با دریافت های مالیاتی و رونق اقتصادی با بخشش ها و درواقع مساعدت های اقتصادی او نیز در چرخه پراهمیت یاد شده تأثیری مهم دارد. سیاست دهش شاهان و اندرزهای آنان در رابطه با دستگیری از کشاورزان ورشکسته و وامدارانِ دست خالی و همچنین بخشودگی های مالیاتی که نمونه های عملی بیشماری نیز در شاهنامه دارند، نشان از ارتباط عمیق رویکرد دهش با دادگری شاه دارد. تخفیف ها و معافیت مالیاتی و جبران خسارت های ناشی از سیل، خشکسالی و حتی حمایت از حقوق کشاورزان مناطقی که به آنان حمله شده، پشتیبانی از کشاورزان ورشکسته و خسارت دیده از سوی اردشیر (جلد سوم، اردشیر، ۳۸۹: ۴۱۶– ۴۱۷؛ عهد اردشیر، ۱۳۴۸: ۱۱۵؛ ثعالبی، ۱۳۶۸: ۳۰۶)، دادن غله به کشاورزان هنگام خشکسالی یا آفات طبیعی و آزاد کردن خراج در زمان بهرام گور (جلد سوم، بهرام گور، ۵۸۳: ۲۵۳۵– ۲۵۳۹)، پرداخت یارانه مساعدتی (همان بیمه محصولات کشاورزی) و بخشش خراج آنان (درواقع بیمه مالیاتی) برای آباد کردن زمین های به بار ننشسته از خشکسالی و یا محصولات آفت زده از خزانه دولت انوشیروان (جلد چهارم، نوشینروان، ۱۴۲– ۱۴۶) تلاش در جهت رفع نابرابری های اقتصادی، اعطای وام های اشتغال و کمک به رونق کسب و کارها، در نظر گرفتن بیمه کشاورزی جهت توسعه بخش اقتصادی و حمایت و تشویق کشاورزان برای آباد نگه داشتن زمین ها از سوی انوشیروان (جلد چهارم، نوشینروان، ۶۲۴: ۸۸– ۸۹) معافیت ها و بخشودگی های مالیاتی در دو نوع «فردی» و گروهی» (جلد سوم، اسکندر، ۲۶۵: ۸؛ جلد سوم، اردشیر، ۳۸۹: ۴۱۳– ۴۱۵؛ همان، ۳۹۰: ۴۴۲ – ۴۴۴؛ جلد سوم، شاپور، ۴۰۱: ۴۹– ۵۰؛جلد سوم، اردشیر نیکوکار، ۴۴۹: ۱۳– ۱۴؛ جلد سوم، بهرام گور، ۴۸۶– ۴۸۷: ۹۲– ۹۶؛ جلد سوم، بهرام گور، ۵۴۸: ۱۶۵۵؛ جلد چهارم، پیروز یزدگرد، ۵۹۱: ۱۵– ۱۷؛ جلد چهارم، نوشین روان، ۶۲۴: ۸۴) و جلوگیری از تخلفات و جرائم مالیاتی از طریق گماردن مأمورین مخفیِ اطلاعاتی، نظارت شخصی شاه، تحقق سازمانی منظم و قاعده مند از طریق ایجاد دفاتر دولتی و تدوین نظامنامه مالیاتی، تهیه نسخه ها و رونوشت های مالیاتی، هشدار در مورد مجازات متخلفین و اِعمال قوانین سخت (جلد چهارم، نوشینروان، ۶۲۵– ۶۲۶؛ مسکویه رازی، ۱۳۸۹، ج۱: ۱۸۲) نقشی حیاتی را در چرخه یادشده ایفا می کنند.
۴. تأمین بودجه های نظامی و پرداخت حقوق لشکریان و نقش آنها در این ارتباط چندسویه
از جمله مهمترین موارد درخصوص توان نظامی و دفاعی کشور در شاهنامه، بحث مخارج سپاهیان و لشکریان و سایر هزینه های نظامی است. بنابر بررسی های دقیق صورت گرفته، سپاهیان بیشترین حقوق بگیران شاهنامه هستند که بالاترین سهم را در دریافت مواجب و مستمری ها به خود اختصاص داده اند. اهمیت این مقوله در منابع تاریخی گوناگون، رویکرد شاهان شاهنامه را در این باره تأیید می کند؛ برای مثال، در بخش «السلطان» کتاب «عیون الاخبار»، خسروپرویز در زندان به پسرش شیرویه در باب سختگیری و سهل گیری بیش از حد در پرداخت حقوق و مزایای سپاهیان توصیه می کند. (ابن قتیبه دینوری، ۱۴۰۶ه.ق، ج۱: ۶۴) به اشاره «سیاست نامه» نیز توجه شاهان به این مسئله، مِهر و اتحادی در دل لشکریان ایجاد می کند و سبب می شود تا آنان به هنگام خدمت و کارزار سختکوش تر باشند و بهتر در مقابل دشمن ایستادگی کنند. (خواجه نظام الملک طوسی، ۱۳۹۸: ۱۲۱) پرداخت عادلانه دستمزدها در شاهنامه از چند جهت دارای اهمیت فراوان است؛ نخست آنکه پرداخت دستمزد نامناسب و نیازمندی مالی زیردستان، سبب نارضایتی و احتیاج های مالی در ایشان شده و امکان دریافت رشوه و خیانت در اموال و فساد مالی، اداری و قضایی را بالا می برد؛ دوم اینکه هرگاه زیردستان از وجوه دریافتی نقدی و غیرنقدی خود ناراضی باشند، امکان دارد که این کاستی را از راه زورگویی و ستم بر مردم، به ویژه بر کشاورزان جبران کنند که هر دو این موارد با نظم اجتماعی، آبادانی زمین های کشاورزی و دادگری ارتباط می یابند. از این رو بحث پرداخت حقوق ها در شاهنامه و توجه به دهش ها و بخشش ها به ویژه در مورد سپاهیان، همواره مورد اهتمام شاهان در تمام دوران ها بوده است؛همچنانکه فراوانی اشارات شاهنامه در پرداخت حقوق و اعطای امتیازات نقدی و غیرنقدی به سپاهیان که عموماً پیش و پس از هر نبردی دیده می شود۴ و در زمره وظایف دیوان عرض (وزارت سپاه) است، افزونبر تأثیر موضوع حماسی اثر، نخست به دلیل تقویت جایگاه سیاسی دولت بوده که این مهم با رسیدگی هرچه بیشتر به نظامیان فراهم می شد؛ از طرفی پرداخت مواجب سپاهیان، سبب حفظ و تقویت روحیه سلحشوری نفرات می گشت تا بی هیچ دغدغه ای به جنگ بپردازند؛ اما نکته مهمی که در این پژوهش مورد نظر بوده آن است که توجه به نیازهای سپاهیان از دیدگاه شاهان، امنیت خاطری را فراهم می سازد و سبب می شود تا آنان به مال مردم تجاوز نکنند. برای نمونه، کیخسرو۵ معتقد است اگر من به عنوان یک شاه معاش و روزی سپاهیان را به موقع فراهم نکنم، آنان به ناچار و از روی نیاز، دست تجاوز به مال مردم دراز خواهند کرد:
چو لشکر شد از خوردنی بینوا | کسی بــینــوایی نـــدارد روا | |
بــرنـد آنگهی دست چیز کسـان | مگر من نباشم به هر کس رسان |
(جلد دوم، کیخسرو، ۸۶۵: ۱۹۰۴– ۱۹۰۵)
اهمیت بحث تأمین نیاز مالی برای سپاه و تأثیر آن بر مقوله امنیت که بسته به خزانه شاه، و خزانه شاه هم بسته به میزان و چگونگی دریافت مالیات هاست، در این بیت از شاهنامه به روشنی قابل دریافت است: «چو بی گنج باشی نپاید سپاه/ تو را زیردستان نخوانند شاه». (جلد چهارم، شیرویه، ۱۰۵۱: ۲۶۶) اردشیر نیز در اندرز خود با ایرانیان بر لزوم پرداخت خراج چنین تأکید میکند:
مگــر آنچه آیــد شما را فـزون | بیــارد ســوی گنج مــا رهنمون | |
ز دهیک که من بستدم پیش ازین | ز باژ آنچه کم بود، اگر بیش ازین | |
همی از پــی سود بــردم به کار | به در داشتن لشکــــر بیشمــار |
(جلد سوم، اردشیر، ۳۹۰: ۴۴۴– ۴۴۶)
از اینروی، شاپور اول به محض بر تخت نشستن درخصوص لزوم دریافت مالیات برای تأمین هزینه های سپاه چنین می گوید: «درم، تا به لشکر دهم اندکی». (جلد سوم، شاپور اردشیر، ۴۰۱: ۵۰) بر این اساس، تأکید بسیار شاهان شاهنامه مبنی بر ارتباط میان دریافت خراج با عدالت و آبادانی، تأمین مخارج سپاهیان، امنیت اجتماعی و ملی و درنهایت و پایداری دولت و شاه از همینجا نشأت میگیرد:
نهــادیم بـر روی گیتی خـراج | گزیت درخت از پی تخت و تـاج |
(جلد چهارم، نوشینروان، ۶۲۶: ۱۳۵)
نتیجه گیری
مهمترین نکته دریافت شده از بررسی دقیق ابیات شاهنامه و دیگر منابع مورد مطالعه، ارتباط دایره وار میان «امنیت و اقتدار سیاسی»، «آبادانی»، «دریافت مالیات و رونق اقتصادی»، و «مخارج و بودجه های نظامی» بود؛ البته در شاهنامه اشاره به هر چهار رکن یکجا دیده نمی شود، بلکه در رویکردها و سخنان شاهان، اشاره به دو یا سه رکن قابل برداشت است؛ اما آنچه از تمام نمونه های شاهنامه دریافت می شود جمع هر چهار رکن است که بیشترین آن نیز مربوط به مخارج سپاهیان و رابطه آن با دریافت مالیات است. این ارتباطها از زبان خسروپرویز (چهارمرتبه)، انوشیروان (سه مرتبه)، کیخسرو (دو مرتبه) و هوشنگ، فریدون، اسکندر، شاپور ذوالاکتاف، اردشیر و شاپور اردشیر (یک مرتبه) در اشارات شاهنامه آمده اند.
در منابع دیگر نیز تنها مواردی که هر چهار رکن (امنیت، آبادانی، مالیات و مخارج نظامی) را دارند از زبان موبدان به بهرامِ بهرام به نقل از «مروج الذهب»، «نهایه الارب» و نیز انوشیروان به نقل از «مروج الذهب» دیده میشود. اردشیر به نقل از «عهد اردشیر»، منوچهر به نقل از «تاریخ طبری»، شاپور به نقل از «الوزرا و الکتاب» و انوشیروان به نقل از «تجارب الامم» هم به سه رکن اشاره کرده اند و اردشیر به نقل از «غررالسیر» نیز تنها به دو رکن پرداخته است.
پی نوشت:
۱. از میان مشاغل مهم و حساس، کشاورزی در ساختار اقتصادی شاهنامه مهمترین نقش را ایفا می کند؛ چرا که شکوفایی و رونق بخش تولید مواد غذایی و میزان ثروت و درآمدهای دولتی و امنیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور، ارتباطی مستقیم با آبادانی و رونق زمین های کشاورزی و دریافت مالیات های ارضی دارد و درنتیجه، بیشترین قواعد نظام اقتصادی نیز پیرامون کشاورزی است.
۲. مهمترین صفت و ویژگی شاه در شاهنامه، برخورداری او از روحیۀ دادگری است که نظمی خردمندانه، جهت دار و سازمانمند به ساختار سیاسی، اقتصادی و وضع درست یا نادرست قوانین در این بخش ها می دهد که نتیجه آن بهره مندی ارکان مختلف کشور از نظم و امنیتی پایدار است. لزوم وجود پادشاهان نیک کردار در یسنا، هات ۴۸ (اوستا، ۱۳۸۵، ج۱: ۶۶) و توصیه زرتشت به کی گشتاسپ در نسک «وشتاسپساست» از بخش های «هادگ مانسریگِ» اوستا، پیرامون عدالت در فرمانروایی (کتاب هشتم دینکرد، ۱۳۹۷: ۵۷) بر اهمیت این مهم تأکید دارد. در اندیشه های سیاسی و دینی دستگاه ساسانی نیز اداره دادگسترانه کشور و توجه به نیازهای مردم و مقابله با بی عدالتی های طبقات بالا، بخشی از رفتارهای بایسته برای فرمانروایان شمرده شده که تأثیرات واضح آن در تاریخ پادشاهی اساطیری ایران و ضمن سخنان شاهان ساسانی در اهمیت مقوله «داد» به نقل از منابع مختلف بارها دیده می شود. از آن جمله در سخنان اردشیر به نقل از «مروج الذهب» آمده: «اردشیر میگفت: شاه باید “داد“ بسیار کند که “داد“ مایه همه خوبیه است و مانع زوال و پراکندگی ملک است و نخستین آثار زوال ملک اینست که “داد“ نماند…». (مسعودی، ۱۳۸۲،ج۱: ۲۳۹) لزوم برپایی داد که پایه ای برای به روزی و سامان پذیری کشور است در عهد کیخسرو به لهراسپ به نقل از «غررالسیر» نیز دیده می شود. (ثعالبی، ۱۳۶۸: ۱۵۷) بر این اساس، تداوم حیات سیاسی، اجتماعی و حقوقی مردم و مشارکت شهریار در سازماندهی ارکان مختلف اجتماعی با محوریت «داد»، سامان می یابد و این مهم هرگز محقق نمی گردد، جز آنکه حاکمیت شاه، قانونی و عدالت محور باشد:
سـر نیکویها و دست بـدی | در دانــش و کـوشـش بخـردی | |
همه پاک در کردن پادشاست | وُ زو ویژه پیدا شود کژّ و راست! |
(جلد سوم، بهرام گور، ۵۵۵: ۱۸۲۹– ۱۸۳۰)
۳. سیاست های عمرانی نیز از عوامل تأمین امنیت از سوی شاهان هستند. ساخت تأسیسات و دیواره های دفاعی به گزارش طبری (طبری، ۱۳۶۲، ج۲: ۶۴۷) ساختن بندی برای جلوگیری از گزند دشمنان (جلد چهارم، نوشینروان، ۶۳۴: ۳۳۳– ۳۳۷)، ایجاد تأسیسات دفاعی در الانان (همان، ۶۳۵: ۳۷۱) از سوی انوشیروان، و توجه به امنیت مرزها و سازماندهی نیروهای کارآزمودۀ مرزبان و نیز اتخاذ تدابیر امنیتی برای پاسداشت مرزهای بین المللی که در دستور کار خسروپرویز قرار داشت به اشاره شاهنامه (جلد چهارم، خسرپرویز، ۱۰۰۲: ۳۱۲۲– ۳۱۳۹) از جمله مواردی است که در این راستا می توان بدانها اشاره نمود.
۴. معمولاً پیش از هر نبردی حقوق سپاهیان را می پردازند و اگر هم پس از جنگ باشد همان غنائم جنگی و پاداش هایی است که به جهت شادی پیروزی و یا غنائم به دست آمده پرداخت می گردد؛ برای نمونه، کیکاوس پس از بازگشت از مازندران روزی دهان را فراخوانده و به پرداخت حقوق آنان اقدام می نماید: «ز هرجای روزی دهان را بخواند/ درِ گنج های کَهُن برگشاد». (جلد یکم، کیکاوس، ۲۳۳: ۸۵۷) علاوه بر این، حقوق سپاهیان از گنج های شاهان نیز پرداخت می شود که دارا آن را بین چهار تا هشت درهم تعیین نموده بود که مزایای غیرنقدی را نیز دربرمی گیرد:
سر گنج هــای پــدر برگشــاد | سپه را همه خـواند و روزی بداد | |
ز چار اندر آمد درم تا به هشت | یکی را بجـام و یکی را به تشت | |
درم داد و دینـار و بــرگستوان | همان جوشن و تیغ و گرز گران |
(جلد سوم، دارا، ۲۴۵: ۱۵– ۱۷)
گویا حقوق یکساله سپاهیان را پیشاپیش پرداخت می کردند: «بیاورد گردان کشورش را/ درم داد یکساله لشکرش را». (جلد سوم، بهرام گور، ۵۰۵: ۵۷۶) یکی از دلایلی هم که حقوق سپاهیان را پیش از شروع جنگ می دادند این بود که علاوه بر حفظ روحیه و کوشاتر بودنشان در جنگ، آنان را از تعدی و دست اندازی به اموال مردم نگاه دارند و نیاز مالی سپاهیانشان سبب تجاوزهای ایشان نشود. تلاش و هشدارهای اردشیر در باب رعایت حقوق جنگ و عدم بیدادگری و دست اندازی سپاهیانش نیز در جهت همین رضایت درونی سپاهیان است: «سپه را بدادی سراسر درم/ بدان تا نباشند یک تن دژم». (جلد سوم، اردشیر، ۳۸۶: ۳۴۶) پرداخت دستمزد و حقوق سپاهیان و اختصاص بودجه جنگ از سوی دولت، به شرط آنکه این میزان سبب کاهش بودجه و مقرری های مدنی و اجتماعی و وارد آوردن فشار به قشر پایین جامعه نشود مورد توجه انوشیروان است:
نگردد سپاه انجمن جز به گنج | به بیمرد، رنج آید از گنج، رنج | |
اگر بد به درویش خواهد رسید | ازین آرزو دل ببـــایـد بـریـد |
(جلد چهارم، نوشینروان، ۶۳۰: ۲۳۹– ۲۴۰)
او پادشاهی است که در پرداخت حقوق کارداران و سپاهیان کوتاهی نمی کند:
به درگــاه بــر کـــاردارانِ من | ز لشکـر نبــرده ســوارانِ من | |
چو روزی بدیشان نداریم تنگ | نگه کرد باید به نام و به ننگ |
(همان، ۶۲۳: ۴۹– ۵۰)
سپاهیان غیر از حقوق مقرر از غنایم جنگی نیز بهره می بردند و شاهان قسمتی از آنچه را که به دست می آوردند به سپاهیانشان می بخشیدند. گاهی نیز جایزه و انعامی برای انجام کارهای بزرگ معین می کردند و به هر یک از پهلوانان که ازعهده آن برمی آمد اعطا می نمودند؛ با این وجود، سپاهیان و سپهبد حق نداشتند از غنایم جنگی چیزی بردارند و باید همه را نزد شاه می فرستادند تا آنچه خود نمی خواهد بدیشان ببخشد؛ (ناتل خانلری، ۱۳۱۳: ۵۷۱) همچنانکه بهرام چوبینه که برخلاف این ترتیب رفتار کرده بود و بعضی از غنائم گنج خاقان را که شامل دو گوشوار و دو موزه گوهرنگار زربافت به همراه دو پارچه یمانی زربافت که هر کدام هفت من بود را برای خود برداشته بود موجب خشم شاه شد. (جلد چهارم، هرمزد نوشینروان، ۸۵۲: ۱۲۸۴– ۱۲۸۶ و ۸۵۵: ۱۳۷۰– ۱۳۸۳)
۵. فردوسی تقریباً در مورد بیشتر شاهان از جمله شاهان ساسانی به رسم حقوق دهی سپاهیان اشاره کرده، اما برطبق بررسی های دقیق صورت گرفته بیشترین حجم از این اشارات مربوط به کیخسرو است؛ برای نمونه ر.ک: (جلد دوم، کیخسرو، ۶۹۵: ۱۰۰۱– ۱۰۰۲)
منابع
ابن بلخی، (۱۳۸۵)، فارسنامه، تصحیح و تحشیه: گای لیسترانج و رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات اساطیر.
ابناثیر، عزالدین، (۱۳۸۴)، تاریخ کامل، ترجمه سیدمحمدحسن روحانی، جلد دوم، چاپ سوم، تهران: انتشارات اساطیر.
ابنقتیبه دینوری، عبداللهبنمسلم، (۱۴۰۶هجری)، عیونالاخبار، جلد اول، قاهره: دارالکتب المصریه.
اوستا، (۱۳۸۵)، ترجمه جلیل دوستخواه، جلد اول، چاپ دهم، تهران: انتشارات مروارید.
بیرونی، ابوریحان، (۱۳۸۶)، آثار الباقیه، ترجمه اکبر دانا سرشت، تهران: انتشارات ابنسینا.
ثعالبی نیشابوری، عبدالملک بنمحمدبناسماعیل، (۱۳۶۸)، تاریخ ثعالبی، با دیباچه مجتبی مینوی و مقدمه و ترجمه محمد فضائلی، تهران: نشر نقره.
جهشیاری، ابوعبدالله محمدبن عبدوس، (۱۳۴۳)، الوزراء و الکُتّاب، تصحیح مصطفی السّقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، ترجمه ابوالفضل طباطبائی، تهران: چاپ تابان.
جهشیاری، ابوعبدالله محمدبن عبدوس، (۱۴۳۰ه.ق)، الوزراء و الکُتّاب، بیروت: دارالفکر الحدیث.
خالقی مطلق، (۱۳۹۱)، یادداشتهای شاهنامه، جلد ۱۰، چاپ دوم، تهران: مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهشهای ایرانی اسلامی).
خواجه نظام الملک طوسی، حسنبنعلی، (۱۳۹۸)، سیرالملوک (سیاستنامه)، مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمود عابدی، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی با همکاری انتشارات سخن.
دیاکونوف، م.م، (۱۳۴۶)، تاریخ ایران باستان، ترجمه روحی ارباب، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
طبری، محمدبن جریر، (۱۳۶۲)، تاریخ طبری، جلد دوم، چاپ دوم، تهران: انتشارات اساطیر.
طبری، محمدبن جریر، (۱۳۸۳)، تاریخ طبری، جلد یکم، چاپ ششم، تهران: انتشارات اساطیر.
عهد اردشیر، (۱۳۴۸)، استاد احسان عباس، محمدعلی امام شوشتری، تهران، سلسله انتشارات انجمن آثار ملی.
فردوسی، حکیم ابوالقاسم، (۱۳۹۸)، شاهنامه، پیرایش: جلال خالقی مطلق، بخش یکم تا دوم (چهارجلدی)، چاپ چهارم، تهران: نشر سخن.
کتاب سوم دینکرد، (۱۳۸۴)، دفتر دوم، آوانویسی، یادداشتها و ترجمه: فریدون فضیلت، تهران: انتشارات مهرآیین.
کتاب هشتم دینکرد، (۱۳۹۷)، آوانویسی، ترجمه و یادداشت از محسن نظری فارسانی، تهران: انتشارات فروهر.
مسعودی، علیبن الحسین، (۱۳۸۲)، مروجالذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، جلد اول، چاپ هفتم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
مسکویه رازی، ابوعلی، (۱۳۸۹)، تجاربالأمم، ترجمه و تحشیه: ابوالقاسم امامی، جلد اول، چاپ دوم، تهران: انتشارات سروش.
ناتل خانلری، پرویز، (۱۳۱۳)، «سپاه و جنگ در شاهنامه فردوسی»، مجله مهر، سال دوم، شماره ۵ و ۶، صص ۵۶۹– ۵۷۸٫
نویری، شهابالدین احمد، (۱۳۶۷)، نهایه الارب فی فنون الأدب، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، جلد دهم، تهران: انتشارات امیرکبیر.