خانه / یادداشت ها / «معیتِ کلاه و خود» و تعبیر غلط آن به «کلاه‌خود»
کلیک کنید

«معیتِ کلاه و خود» و تعبیر غلط آن به «کلاه‌خود»

محمد حسن‌پور گوهری یکی از انواع تَقَلُّسِ تاج قزلباش، تعبیۀ آن در زیر مغفر بوده که در نسخ مصور باقی از عصر صفویه نیز مشهود است. دراین‌باره، اشارۀ مختصر معدودی از محققان فارسی‌زبان، معطوف به مینیاتوری از یک نسخۀ کهن شاهنامه بوده است و در عین حال، بعضی نیز بدون تدقیق در جزئیات نگاره، متوجه ممیزۀ بارز آن نشده‌اند. نسخۀ مذکور، یک دست‌نویس محتویِ دو کتابت از شاهنامه در کتابخانۀ ملی فرانسه در شهر پاریس، به نشانه و شمارۀ «پیوست پارسی ۴۸۹» است.[۱] روایت نخست (مکتوب ۹۵۳ق) با مقدمۀ شاهنامۀ مشهور بایسُنقُری شروع می‌شود و از حیث غنای نص و…

بازبینی کلی

امتیاز کاربر: 4.22 ( 7 امتیازات)
0

«معیتِ کلاه و خود» و تعبیر غلط آن به «کلاه‌خود»
محمد حسن‌پور گوهری

یکی از انواع تَقَلُّسِ تاج قزلباش، تعبیۀ آن در زیر مغفر بوده که در نسخ مصور باقی از عصر صفویه نیز مشهود است. دراین‌باره، اشارۀ مختصر معدودی از محققان فارسی‌زبان، معطوف به مینیاتوری از یک نسخۀ کهن شاهنامه بوده است و در عین حال، بعضی نیز بدون تدقیق در جزئیات نگاره، متوجه ممیزۀ بارز آن نشده‌اند. نسخۀ مذکور، یک دست‌نویس محتویِ دو کتابت از شاهنامه در کتابخانۀ ملی فرانسه در شهر پاریس، به نشانه و شمارۀ «پیوست پارسی ۴۸۹» است.[۱] روایت نخست (مکتوب ۹۵۳ق) با مقدمۀ شاهنامۀ مشهور بایسُنقُری شروع می‌شود و از حیث غنای نص و صوَر، قسم اعظم و کامل نسخه را در بر دارد.[۲] اما دومین روایت، یک مکتوبِ بی‌مقدمۀ محدود و ناقص است که فقط دو نگاره دارد.[۳]

مصورسازیِ متون کهن ادبی توسط نقاشان ادوار مختلف، اغلب متأثر از وجوهِ مادی و معنویِ محیط جمعی و سیاسیِ حیات هنریِ آن‌ها بود؛ یعنی مضامینِ مکتوب را در فضایی شبیه عصر خویش ترسیم و تصویر می‌کردند؛ صبغۀ پررنگ حضور البسۀ دربار و اردوی صفوی در نگاره‌های نسخۀ مورد بحث نیز مصداق بارز همین وضعیت بوده است. هفتمین نگاره از ۶۷ نقاشی موجود در دست‌نویس مورخ ۹۵۳ق، در ذیل پادشاهی نوذر واقع شده که طبق فحوای منظوم، صحنۀ گفت‌وگوی پریشانۀ پادشاه پیشدادی با پسرانش توس و گُستَهَم است. در سمت راست، پدر با پیراهن آبی و قبای نارنجی چهارزانو بر تخت خویش نشسته و مقابلش در سوی چپ تصویر، پوران در جامۀ پیکار دوزانو بر زمین نشسته‌اند.[۴] تَحتِ تَخت نوذر یک فردِ درباری با تاج قزلباش نشسته و پشت پوران نیز، نگاهبانی در رزم‌جامه بر پای ایستاده است.

سرپوشِ نقوشْ متمایز است و بارزتر از همه، یکی از پسران نوذر که لون آبی قبا و رنگ نارنجی پیراهنش قرینۀ ملابس پدر است و با نشستن در سمت راست برادرش، از سوی راست به قفا می‌نگرد، مبیّن گونه‌ای کمترشناخته‌شده از کلاه‌پوشی صفویان است. کلاه مشهور صفویان که وجه تسمیۀ «قزلباش» بوده است و به‌طور واضح در نقش فرد نشستۀ سرخ‌پیراهنِ سمت راست نگاره قابل ملاحظه است، قَلَنسُوه‌ای دوازده‌تَرک و قرمز بود که گردِ سر پَهن و باز می‌بود و در تارکِ سر تنگ و به برجکی دراز و باریک منتهی می‌شد و دور کلاه را معمولاً عمامه می‌بستند. مقارن رسم مذکور، تعبیه در معیت مغفر نیز طرز دیگر تقلس این کلاه بود. عملی که با ایجاد شکافی گرد در رأس کلاه‌خود و گذراندن برجک کلاه از زیر سوراخ آن صورت می‌گرفت؛ بدین‌گونه کلاهِ عُرفی و کلاه‌خودِ جنگی را باهم بر سر می‌نهادند.

«معیتِ کلاه و خود» و تعبیر غلط آن به «کلاه‌خود»

نفیسه زمانی در معیت و تحت هدایت استادش فرزانه فرخ‌فر، در مقاله‌ای مأخوذ از پایان‌نامۀ ارشد خویش در موضوع پوشاک مشهود در دست‌نویس ۹۵۳ق، صحنۀ نگارۀ مزبور را به «دیدار کیقباد با سپاهیان و رستم» توصیل کرده‌اند.[۵] در حالی که عنوان مورد ادعا نامنطبق بر موضع نگاره است و فقط در صفحات بعدی مصداق می‌یابد که البته فاقد نگاره‌ای مرتبط هستند.[۶] در ادامه نیز ضمن اخذ عکسی از یک کلاه‌خود صفوی به نقل از یک مأخذ دیگر، با ارائۀ شرحی از جزئیات آن، سرپوش نقش مورد بحث را نه کلاه و کلاه‌خود متباین، بلکه فقط یک کلاه‌خود واحد تلقی کرده‌اند. در وصف آن نیز از عبارات «کلاه‌خودِ میله‌بلندِ مزیّن به نوارِ قرمز دور آن»، «کلاه‌خود با میلۀ بلند قزلباش» و «میلۀ قرمز روی کلاه‌خود» استفاده کرده‌اند.[۷] حال‌آنکه تلفیق کلاه و مغفر در نقش مزبور، با تأملی گذرا در چهار نقش دیگر و تمایز کلاه صفوی از کلاه‌خود در آن‌ها واضح است. پیش از آن‌دو، علی صفری آق‌قلعه و به‌تبعِ وی سجاد حسینی هم در اشارات موجود در مقالات خود، به تفکیک دو سرپوش متمایز و عبور برجک از تحت سوراخ کلاه‌خود تصریح کرده‌اند.[۸] مآخذی که علی‌رغم ارتباط با موضوع تحقیق، مستفیدِ مؤلفان خاطی نبوده‌اند.

• مآخذ کلام:
۱٫ Ferdowsi. 16e siècle. Recueil de deux manuscrits épiques du Šāhnāma. Bibliothèque nationale de France. Paris: Supplément Persan 489.
۲٫ Šhnma, Suppl. Pers. 489: 3b-10b, 551a
۳٫ Ibid: 552b-615a
۴٫ Ibid: 56a, 58a-59b
۵. زمانی، نفیسه. ۱۳۹۶. «توصیف و بررسی پوشاک در شاهنامۀ دست‌نویس ۹۵۳ه.ق پاریس.» پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد پژوهش هنر. تحت هدایت فرزانه فرخ‌فر و آرش اکبری مفاخر. دانشگاه نیشابور. ص ۸۱، ۸۷؛ زمانی، نفیسه، و فرزانه فرخ‌فر. ۱۳۹۸. «توصیف و تحلیل پوشاک جنگاوران در نگاره‌های شاهنامۀ ۹۵۳ه.ق پاریس.» نگارینۀ هنر اسلامی ۶(۱۸). ص ۱۳۲، ۱۳۴، ۱۴۰.
۶٫ Šhnma, Suppl. Pers. 489: 64b-67b
۷. زمانی ۱۳۹۶: ۸۰، ۸۷؛ زمانی و فرخ‌فر ۱۳۹۸: ۱۴۰
۸. صفری آق‌قلعه، علی. ۱۳۹۲. «شناسایی ویژگی‌های نگاره‌های دورۀ اسلامی، کلاه قزلباشی.» آرشیو وب‌سایت میراث مکتوب؛ حسینی، سجاد. ۱۳۹۶. «سیر تطور معنایی واژۀ قزلباش.» فصلنامۀ مطالعات تاریخ اسلام ۹ (۳۲). ص ۸۲.

کلیک کنید

یک نظر

  1. مهدی صمصامی

    درود
    نوشتاری که نگاشته اید ، گویی عرب زبانی تلاش کرده به پارسی چیزی بگوید . تنها جای فعل و فاعل را مانده جابجا نمایید .
    نمونه آن **مصورسازیِ متون کهن ادبی توسط نقاشان ادوار مختلف، اغلب متأثر از وجوهِ مادی و معنویِ محیط جمعی و سیاسیِ حیات هنریِ آن‌ها بود؛ یعنی مضامینِ مکتوب را در فضایی شبیه عصر خویش ترسیم و تصویر می‌کردند و … **

    آن وقت چگونه نام شاهنامه پژوهان را برای خود برگزیده اید . اگر هم نوشته را از جای دیگری آورده اید بایستی ، آن را برگردان می کردید و سپس نوشتار یاد شده را گواه می آوردید .
    پاینده باشید .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

کلیک کنید
باز کردن چت
باشگاه شاهنامه پژوهان
درودبرشما

اگر برای سفارش از فروشگاه باشگاه شاهنامه پژوهان پرسشی دارید پیام خود را بگذارید


با سپاس