بازبینی کلی
تهمینه/ تهمیمه دختر پادشاه سمنگان بود که نیمه شب به بالین مهمانِِ پدرش رستم آمد و خود را بر او عرضه کرد و از پیوند آنان سهراب زاده شد. نام تهمینه در دو بیت زیر از داستان رستم و سهراب آمده است:
یکی آنجا که خودش را به رستم معرفی میکند:
چنین داد پاسخ که تهمینهام / تو گویی که از غم به دو نیمهام[۱]
و دیگری هنگام نامگذاری سهراب:
چو خندان شد و چهره شاداب کرد/ وَرا نام تهمینه سهراب کرد[۲]
در همۀ چاپهای شاهنامه مانند چاپ استاد خالقی مطلق، همین صورت تهمینه دیده میشود، بجز در چاپ ژول موهل[۳] که صورت تهمیمه آمده است. در فرهنگ شاهنامۀ فریتس وُلف[۴] هم هردو صورت مدخل شدهاند.
نخستین بار زندهیاد عزیزالله جوینی هنگام کار با نسخۀ فلورانس به درستی دریافت که در نخستین بیتی که تهمینه در محلِّ قافیه به کار رفته، تهمینه با نیمه در مصراع دیگر به سبب اختلاف در حرف روی («ن» در تهمینه و «م» در نیمه) قافیه نمیشود و اگر قافیه شود، آن را اکفاء گویند که از عیوب قافیه است. جوینی در همینجا به نکتۀ مهم دیگری نیز توجّه نشان داد و آن اینکه در نسخۀ فلورانس ۶۱۴ق در سه جا (یکجا در سرنویس و دو جا در دو بیت پیشگفته) به جای تهمینه در چاپ استاد خالقی مطلق، آشکارا تهمیمه آمده و استاد خالقی به این ضبط اشاره نداشته است، در صورتی که با گزینش ضبط نسخۀ فلورانس (تهمیمه) و یکسان شدن حرف روی («م») در هردو کلمۀ قافیه، عیب قافیه برطرف میشود[۵]. بعدها سجاد آیدنلو هنگام بررسی داستان رستم و سهراب در سفینۀ تبریز – که در آنجا هم ضبط تهمیمه به چشم میخورد- با مرور نظر جوینی، خود در گزینش تهمینه یا تهمیمه به نتیجۀ قطعی نرسید و نوشت: «اظهار نظر قطعی دربارۀ اینکه تهمینه و عیب قافیۀ بیت مذکور ناشی از دستبرد کاتبان است یا برعکس، ضبط تهمیمه اصلاحی است که بعضی از نسخهنویسان باسواد و نکتهسنج در قافیۀ فردوسی – و به ناچار در سرنویس داستان و کاربرد دیگر این نام در غیر محل قافیه- کردهاند، بدون شواهد و قرینههای بیرونی دشوار است[۶]».
استاد خالقی مطلق در تازهترین پژوهش خود دربارۀ داستان رستم و سهراب، در شرح بیت مورد بحث نوشتهاند: «دستنویسهای ف، ق، پ در اینجا و در بیت ۱۰۰ نویسش تهمیمه دارند. دستنویسهای سعدلو و ش۲ (شاهنامۀ کوچک دوم) نیز همین نویسش را تأیید میکنند. ولی به گمان ما دستبردی برای برداشتن عیب قافیه است. در شاهنامه که در کاربرد قافیه بیشتر وسواس هزینه شده است، گهگاه آسانگیری نیز شده است. از جمله در بیتی (← ششم ۲۴۶/۶۳) التونیه با بنه قافیه شده و قافیه برخلاف بیت ۶، موصول نیز نیست[۷]».
چنانکه ملاحظه شد استاد خالقی مطلق برای ضبط تهمیمه به سه نسخه (ف، ق، پ) از ۱۵ نسخۀ مبنای تصحیح خود و دو نسخه (سعدلو، ش۲) از نسخههای دیگر اشاره کرده است، ولی بررسی نگارنده از همان ۱۵ نسخه، نتایج دیگری در پی داشت، بدین شرح: نسخۀ لینگراد ۷۳۳ (لن) این بخش از داستان رستم و سهراب را ندارد و از میان ۱۴ نسخۀ دیگر، ۷ نسخه ضبط تهمیمه را دارند و ۷ نسخۀ دیگر ضبط تهمینه. این نسخهها، هم در سرنویس و هم در دو بیت یادشده ضبط تهمیمه را دارند: فلورانس ۶۱۴ (ف)؛ استانبول ۷۳۱ (س: تَهمیمَه)؛ قاهره ۷۴۱ (ق)؛ لندن ۸۹۱ (ل۲)[۸]؛ پاریس ۸۴۴ (پ)[۹]؛ واتیکان ۸۴۸ (و)؛ برلین ۸۹۴ (ب). چنانکه ملاحظه شد، ضبط تهمیمه در نسخۀ اساس و کهنترین نسخه (ف) هست و ۶ نسخۀ دیگر که سه تای آنها از نسخههای قدیمی و در تصحیح شاهنامه مهم هستند (س، ق، ل۲) آن را تأیید میکنند. بنابر این طبق قواعد تصحیح متن، جای ضبط تهمیمه در متن است و با این ضبط قافیۀ بیت نیز درست است. گذشته از این، همۀ هفت نسخۀ حاویِ ضبط تهمیمه به لحاظِ سلسلهنسب، خویشاوندی نزدیکی با یکدیگر ندارند که بتوان اتهام جعل را متوجّه کاتب خاصّی کرد. استاد خالقی مطلق سوایِ برخی نسخههای مبنای تصحیح خود، از دو نسخۀ دیگر نیز نام میبرند که ضبط تهمیمه را دارند (سعدلو و ش۲) و ما هم به چهار نسخه از قرن هشتم و نهم برخوردیم که همین ضبط را دارند: داستان رستم و سهراب در سفینۀ تبریز[۱۰] ۷۲۱-۷۲۳؛ دهلی ۸۳۱ (آرشیو ملی هند به شمارۀ ۶۰۱)؛ ایاصوفیۀ استانبول ۸۴۲ (ش۳۲۸۵)؛ ایاصوفیۀ استانبول ۸۶۱ (ش۳۲۸۸)[۱۱]. پس، اگر قرار باشد ضبط تهمینه در متن شاهنامه جای بگیرد، باید برای ترجیحِ آن بر تهمیمه دلایل و شواهد استوار آورد. در این مورد، شواهد بیرون از شاهنامه کمکی نمیکنند، زیرا در هیچ متن کهن دیگری از بانوی سمنگان نام نرفته است. مهمترین دلیلی که استاد خالقی مطلق برای ترجیح تهمینه یادآور شدهاند این است که در بیت مورد بحث، با وجود ضیط تهمینه، قافیه عیب داشته و کاتبان با تغییر تهمینه به تهمیمه قافیه را درست کردهاند. به نظر نگارنده در این موارد، باید پیشفرض ما این باشد که در شعر فردوسی وزن و قافیه درستاند نه برعکس[۱۲]. اگر چنین پیشفرضی نباشد چگونه میتوان در صورت درست نبودن وزن یا قافیه در برخی نسخهها، آنها را بر اساس نسخههای دیگر تصحیح کرد؟! استاد خالقی مطلق بهدرستی یادآور میشوند که در مواردی در شاهنامه قافیۀ بیت درست نیست و ضبط نسخهها هم کمکی در قافیهدار شدن بیت نمیکنند. یکی از شواهد ایشان بیت زیر است:
همیراند تا پیش التونیه / سپاهی سبک بیکیار از بنه
در مورد این بیت، میتوان این پرسش را پیش کشید که چرا در اینجا کاتبان – مانند مورد تهمیمه- برای درست کردن قافیه، التونیه را مثلاً به التوننه تغییر ندادهاند؟ شاید دلیل اصلی ترجیح تهمینه بر تهمیمه – گذشته از رواج این صورت و عادت ذهنی ما- این باشد که تهمینه را میتوان به لحاظ ریشهشناسی توجیه کرد، ولی تهمیمه را نه. پیش از آنکه بحث خود را دربارۀ ریشهشناسی این نام پی بگیرم، شایسته است این نکتۀ مهم را یادآور شوم که نامعلوم بودن یا توجیهناپذیر بودن اشتقاق یک نام، همیشه دلیل موجّهی نتواند بود تا بر اساس آن ضبط نسخۀ اساس و همراهانش را فدا کرد. شاید امروز جزء دوم صورتِ تهمیمه برای من و شاید دیگران ناشناخته باشد، ولی فردا شناخته شود. در هر صورت، جزء دوم این نام برای نگارنده ناشناخته است.
صورت Tahmīna/e از سه جزء تشکیل شده است:
۱٫ tahm (پهلوی: tahm؛ اوستایی: taxma) به معنی دلیر از ریشۀ tak به معنی تاختن و دویدن که همین صورت در تهمتن لقب رستم هم دیده میشود[۱۳]. tahm در بسیاری از نامهای ایرانی حضور دارد و پیش از برخی نامها نیز به کار رفته است که از آن جملهاند: تهمهرمزد (rmazdōTahm-H) و تهمیزدگرد (Tahm-Yazdgerd)[14].
۲٫ īn (پهلوی: nē؛ اوستایی: aēna/ina)، در اصل پسوندِ سازندۀ صفت نسبی است که به عنوانِ پسوند تصغیر/ تحبیب هم در برخی نامهای ایرانی به کار رفته است: مشکین (Muškīn)، نوشین (Nōšīn)، رامین (Rāmīn)، تهمین (Tahmīn)، ماهین (Māhīn)، کارین (Kārīn)، وارین (Wārīn)[15].
۳٫ a/e که بازماندۀ ak، پسوند تصغیر/ تحبیبی دیگری است که شواهد آن در نامهای ایرانی فراوان است: بابک، روشنک (نام دختر داریوش سوم هخامنشی)، رامک، شاهک، شاذک، شهرک، فورک، ماهک و جز آنها. از آن میان نامهای ماهک و شاهک هم برای مردان به کار رفته است و هم برای زنان[۱۶].
بنابر این، صورت کهنتر تهمینه، Tahmēnak بوده که دو پسوند تحبیبی ēn و ak گرفته است و این فرایند در نامهای ایرانی بیسابقه نیست. نکتۀ مهم دیگر این است که در نامهای ایرانی – چنانکه بالاتر گفته شد- Tahmīn با پسوند تحبیبی in نام مرد است و هنگامی که پسوند تحبیبی ak نیز میگیرد (Tahmīnak) برای زنان به کار میرود. چنین است نام مُشکین[۱۷] برای مردان که با افزوده شدن پسوندِ تحبیبی ak، به مُشکِنَک، نامی برای زنان (بنا بر شاهنامه[۱۸]، نام یکی از چهار دختر آسیابان که همراه با خواهرانش، با چکامههایی بهرام گور را می ستایند) تبدیل می شود. ولی در ویس و رامین، نام معروف رامین به سه صورت آمده است: رام، رامین (Rāmīn، رام با پسوند تحبیبیِ īn) و رامینه[۱۹] (Rāmīnak با پسوند تحبیبیِ دیگر ak)[20].
[۱] . فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۶، ۲/۱۲۲/۶۱٫
[۲] . همان، ۲/۱۲۵/۹۸
[۳] . همان، به کوشش ژول موهل، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، ۱۳۶۹، ۲/۴۱/۹۱، ۴۳/۱۳۸٫
[۴]. Wolff, Fritz, Glossar zu Ferdosis Schahname, Berlin, 1935; repr. Hildesheim, 1965, p.253 (بازچاپ: تهران، اساطیر، ۱۳۷۷).
[۵] . جوینی، عزیزالله، شاهنامه از دستنویس موزۀ فلورانس (گزارش ابیات و واژگان دشوار)، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۳/۳۱۷، یادداشت۲٫
[۶] . آیدنلو، سجّاد، «شاهنامه در سفینۀ تبریز»، نامۀ بهارستان، س۶، ش۱و۲، تابستان- زمستان ۱۳۸۴-۱۳۸۵، دفتر ۱۱-۱۲، ص۲۴۰-۲۴۱٫
[۷] . خالقی مطلق، جلال، داستان رستم و سهراب، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران، سخن، ۱۳۹۳ش، ص۱۳۶٫
[۸] . در این نسخه در سرنویس چنین آمده است: «زادن سرخاب از بهیمه دختر شاه سمنگان» و در دو بیت مورد نظر: «چنین داد پاسخ که بهمیمهام…»؛ «ورا نام یهمینه سهراب کرد…». در نسخۀ آکسفورد ۸۵۲ (آ) در سرنویس چنین آمده است: «آمدن تهمتن(!) شب به بالین رستم» و در بیت اولی: «چنین داد پاسخ که تهمیتهام» و در بیت دوم همان ضبط تهمینه را دارد.
[۹] . ژول موهل در تصحیح خود، از این نسخه بیش از نسخههای دیگر بهره برده و از همین رو چنانکه بالاتر گفته شد، در چاپ او ضبط تهمیمه به چشم میخورد.
[۱۰] . سفینۀ تبریز، گردآوری و به خط ابوالمجد محمد بن مسعود تبریزی، چاپ عکسی از روی نسخۀ خطی کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۱، ص۵۶۸، سطر ۱ و ۳ از پایین.
[۱۱] . از دوست نازنینم علی شاپوران سپاسگزارم که فایل این دو نسخه و نیز سه نسخۀ دیگر از شاهنامه را با گشادهدستی در اختیارم نهادند.
[۱۲] . البته چنانکه استاد خالقی گفتهاند (نک: بالاتر) در شاهنامه چند بیت بیقافیه دیده میشود و نسخهها هم کمکی در درست شدن قافیه نمیکنند.
[۱۳] . حسندوست، محمّد، فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی، تهران، نشر آثارِ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، ۲/۹۲۳٫
[۱۴] . Justi, Ferdinand, Iranisches Namenbuch, Mar-burg, 1895; repr. Hildesheim, 1963, p.319
(بازچاپ: تهران، اساطیر، ۱۳۸۲).
[۱۵] . برای این پسوند نک:
Ibid, p. 524.
برای نامهای یادشده، نک:
.۵۲۴ , pp. 218, 230, 319, Ibid
Gignoux, Ph., “Les noms propres en moyen-perse épigraphique”, Pad nām i yazdān. Etudes d’épigraphie, de numismatique et d’histoire de l’Iran ancien [Travaux de l’Institut d’Études iraniennes, 9], Paris, 1979, p. 62-68.
علیاشرف صادقی فهرستی از پسوندهای تحبیبی از جمله همین پسوند īn و برخی نامهای دارای این پسوند را از منبع بالا نقل کرده است. نک: «شکل تحبیبی نامهای خاص ایرانی در دورۀ اسلامی (بخش اول)»، مجلّۀ زبانشناسی، س۲۲، ش۱، بهار و تابستان ۱۳۸۶، ص ۶-۷ (برای این پسوند و سه نام اخیر در فهرست بالا، نک: ص۷).
[۱۶] . برای این نامها و نامهای دیگر، نک: همان، ص۸-۱۳٫
[۱۷] . دبیر ویس در ویس و رامین: گرگانی، فخرالدّین اسعد، ویس و رامین، به کوشش ماگالی تودوا- الکساندر گواخاریا، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ، ۱۳۴۹، ۳۵۵/۳۳-۳۵٫
[۱۸] . فردوسی، همان (با همکاری محمود امیدسالار)، ۶/۴۵۴/۴۷۲: یکی مشکناز و یکی مشکنک / یکی ناردانک دگر سوسنک
[۱۹] . گرگانی، همان، ص۴۰۲، ب۱ (رامین)، ب۵ (رام)، ب۱۰ (رامینه و نیز ۵۱۱/۱۰).
[۲۰] . برای بخش ریشهشناسی این جستار از مشورتِ دوست و همکارِ نازنینم دکتر احمدرضا قائممقامی بهره بردهام.