بازبینی کلی
باشگاه شاهنامه پژوهان _ چکامه: قدمعلی سرامی استاد زبان و ادب فارسی و شاهنامه پژوه می گوید «من بیش از ۷۰ سال پیش با شاهنامه آشنا شدم. در آغوش مادرم بودم که او داستان رستم و شغاد را برایم گفت. گفتم: «این داستان از کیست ننه»؟ گفت: «ننه، از ابوالقاسم فردوسیه». وقتی که داشتم مقاله «جهان پهلوان» را برای بخش قهرمانان کتاب از رنگ گل تا رنج خار مینوشتم، این شعر به قلم من آمد: «یکی پهلوان است گردون پیر/ که کس پشت او را نیارد به زیر/ کمند است او را مدار سپهر / سر گرز او آتش آگینِ مهر». آنچه در ادامه می آید متن کامل این سروده از قدمعلی سرامی است.
یکی پهلوان است گردون پیر،
که کس پشت او را نیارد به زیر
کمند است او را مدار سپهر؛
سر گرز او آتش آگین مهر
کمانش هلال است و اختر خدنگ
سپر باشد از آسمانش به چنگ
یکی باره از روز و شب زیر ران
بر آن تازیان از کران تا کران
شنیدم که از بازی روزگار،
بر پور زال آمد اسفندیار
بدو گفت: تا دست بر بسته، خار
شتاب آورد تا در شهریار
بر افروخت از خشم مرد دِلیر،
بر او بانگ زد گفت کای نره شیر
«که گفتت برو دست رستم ببند؟!
نبندد مرا دست، چرخ بلند!
اگر چرخ گوید مرا کاین نیوش
به گرز گرانش بمالم دو گوش!»
چنین بود تا گردش روزگار،
جهان پهلوان را چنان کرد خوار،
کز آن خوارمایه برادر: شغاد،
شد آن آتش زابلستان به باد!
همین پهلوان جهان: چرخ مست
به دستان دو دست تهمتن ببست
شغاد سبکسر، نه چرخ بلند
به خواری در آن چاهسارش فکند
همان به که پای اندر آرم به بند
نپیچم سر از آسمانی کمند
گر این گرد و این گرز و این بارگی است
همه چارهی کار بیچارگی است
باسلام و درود به محضر استاد بزرگوارم دکتر سرامی عزیز باید گفت این شعر ایشان هم، مکمل اشعار فردوسی است واگر این فناوری های نوین نبود به نام فردوسی ثبت می شد وکسی هم شک نمی کرد… البته به دور از چاپلوسی و تملق استاد را همطراز و بدون اغراق بالا تر از فردوسی می دانم وفکر نمی کنم که در این زمینه به خطا رفته باشم… خداوند ایشان را از بلایای ارضی و سماوی در پناه خود محفوظ فرماید…