بازبینی کلی
باشگاه شاهنامه پژوهان _ یادداشت : شاهنامه دربردارنده بزرگترین اندرزهایی است که تاریخ به یاد میآورد؛ اندرزهایی که به انسان برای برخورداری از زندگی بهتر یاری میرساند. ایکاش از آن بهره ببریم و به سوی برخورداری از جهانی مملو از آرامش گام برداریم.
دقیق به خاطرم نیست اما حول و حوش سال ۱۹۹۶ در آتن بود که در خلال سخنرانیام از فردوسی گفتم و این که بر خلاف تصور برخی، شاهنامه تنها یک حماسه ملی نیست. حالا که سالروز دیگری از گرامیداشت این استاد بزرگ زبان و ادب پارسی فرارسیده به اختصار درباره بخشی از آن سخنرانی خواهم گفت. در جمع آن بزرگان اثبات کردم که چرا تأکید دارم شاهکار فردوسی حماسهای بینالمللی است.
مخاطب فردوسی در این اثر سترگ تنها ما ایرانیان نیستیم. او از نکات و مسائل بسیار ارزندهای گفته که خطاب به همه انسانهای کره زمین است. نهتنها به جغرافیای خاصی محدود نمیشود بلکه حتی دربرگیرنده زمان مشخصی هم نیست و همه میتوانند از این اثر ادبی به فراخور نیاز خود بهره بگیرند. فردوسی را میتوان از جمله بزرگانی دانست که متعلق به همه جهانیان است و جالب است که بدانید ترجمه شاهنامه از همان قرن پنجم آغاز شد. نخستین ترجمه آن به زبان عربی و به کوشش شاعری عرب بود؛ بعدتر شاعری عربزبان و اصفهانی به نام «الفتح بن علی البنداری» مجدد آن را به عربی برمیگرداند و طی قرنهای بعدی به زبانهای متعددی ترجمه میشود. از همین رو امروز میبینیم که شاهنامه به زبانهای مختلفی از جمله انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی، بلغاری و حتی استونیایی که تعداد کمی به آن صحبت میکنند هم ترجمه شده است.
نکته جالب توجه اینجاست که شاهنامه، رباعیات خیام نیست که حجم کمی داشته باشد!
شاهنامه دربردارنده تمام لوازم مورد نیاز بشر برای آرامش و سلامت روحی است. آنجا که میگوید:
بیآهو کسی نیست اندر جهان
چه در آشکار و چه اندر نهان
بیآهو در این جا به معنای عیب و ایراد است. یعنی کسی را نمیتوان یافت که بیعیب باشد و توجه به همین نکته کمک بسیاری خواهد بود که گمان نکنیم حرفمان، حرف اول و آخر است و ممکن است همه ما به خطا برویم. فردوسی حتی در توصیف انسان در انتهای داستان اسکندر، با آسمان سخن میگوید و گلایه از افلاک دارد که آسمان میگوید:
تو از من به هر بارهای برتری
روان را به دانش همیپروری
یعنی ای انسان تو میتوانی بر دانش خود بیفزایی و روح خودت را ارتقا ببخشی؛ در حالی که من آسمان قادر به تغییری نیستم. مصداق این گفته فردوسی در تفاوت انسانهای امروز با یکصد سال قبل به وضوح مشهود است. فردوسی شاهنامه را با توجه به چنین نکات ارزشمندی نوشته است. همان طور که فردوسی هم در شاهنامه گفته، انسان کلید همه قفلهای آفرینش است؛ درست مانند شرایط امروز جهان و تلاشی که متخصصان برای کشف درمان کرونا انجام میدهند که تحقق آن ما را به سوی گشایشی دیگر راهنمایی میکند. شاهنامه دربردارنده بزرگترین اندرزهایی است که تاریخ به یاد میآورد؛ اندرزهایی که به انسان برای برخورداری از زندگی بهتر یاری میرساند. ایکاش از آن بهره ببریم و به سوی برخورداری از جهانی مملو از آرامش گام برداریم.
بن مایه : روزنامه ایران