معرفی زنان شاهنامه (زن جادوی باردار) / سمیه ارشادی
فروردین 11, 1400
درزنان شاهنامه
معرفی زنان شاهنامه: قسمت دوازدهم زن جادوی باردار پژوهش و نگارش: سمیه ارشادی این شخصیت، زنی است باردار، با قابلیت انجام اَعمال جادوگرانه، که سودابه را در پیشبرد نقشۀ پلیدش یاری میرساند و در این راه، از دو جنین خود گذشته و آنان را سقط میکند؛ زنی با عملکردها و رفتارهایی کاملاً دوگانه و متضاد، در موقعیتهایی متفاوت؛ «ترسو، تابع و محافظه کار» در برابر سودابه، «دروغگو و فریبکار» در مقابل مأموران شاه، و «سرسخت و محکم» در برابر فشارها و تهدیدها. گمان میشود که در وجود زن جادو، یک مثلث رفتاری سه وجهی قرار داد که شامل «جادوگری»، «روسپیگری»…
امتیاز کاربر: 3.64 ( 3 امتیازات)
0
معرفی زنان شاهنامه: قسمت دوازدهم
زن جادوی باردار
پژوهش و نگارش: سمیه ارشادی
این شخصیت، زنی است باردار، با قابلیت انجام اَعمال جادوگرانه، که سودابه را در پیشبرد نقشۀ پلیدش یاری میرساند و در این راه، از دو جنین خود گذشته و آنان را سقط میکند؛ زنی با عملکردها و رفتارهایی کاملاً دوگانه و متضاد، در موقعیتهایی متفاوت؛ «ترسو، تابع و محافظه کار» در برابر سودابه، «دروغگو و فریبکار» در مقابل مأموران شاه، و «سرسخت و محکم» در برابر فشارها و تهدیدها.
گمان میشود که در وجود زن جادو، یک مثلث رفتاری سه وجهی قرار داد که شامل «جادوگری»، «روسپیگری» و «ارتکاب آسان عمل سقط جنین» میشود که با بررسی ارتباط میان آنها و همچنین دقت در تمام جزئیات بیان شده در مورد این زن از ابتدای حضورش در داستان، میتوان به ارتباطی جالب درخصوص نقش او و عملکردهایش دست یافت.
زن جادو و چگونگی ورودش به صحنه داستان
سودابه پس از رسوایی و خواری در برابر کیکاوس، به فکر اجرای نقشه ای تازه می افتد. او میخواهد وانمود کند که کودکِ درون شکماش در پی درگیری با سیاوش از میان رفته است؛ اینجاست که زن جادو وارد صحنه داستان میشود و به دستور سودابه، دارویی خورده و دو کودکش را سقط میکند تا سودابه به دروغ کودکان را از آن خود اعلام کند:
زنـی بــود با او به پـــردهنــدرون
|
|
پر از جـادوی بود و بند و فـُسون
|
گـران بود و انـدر شکم بچه داشت
|
|
همی از گـرانی به سختی گذاشت
|
بدو راز بگشـاد و زو چـاره جُست
|
|
کز آغـاز پیمـانت خـواهم نَخست
|
چــو پیمـان سِتـَد، زرش بسیار داد
|
|
سخُن گفت ازین در مکن هیچ یاد
|
یکـی داروی ســاز کیــن بفگــنی
|
|
تُهــی مــانی و راز مـن نشکــنی
|
مگـر کین چُنین بند و چندین دروغ
|
|
بدیــن بچگــان تو گیـرد فــروغ
|
به کـاوس گویم که این از مـنست
|
|
چُنین کشتهی ریمـنآهرمَنست…
|
بـدو گـفت زن: مــن تــرا بنــدهام
|
|
به فرمــان و رایت سـرافگــندهام
|
(ج۱، پادشاهی کیکاوس، ۳۱۸– ۳۱۹: ۳۷۹– ۳۸۵ و ۳۸۸)
همین ابیات ابتداییِ حضور زن، چند نکته مهم را مشخص میکند: زن به شبستان سودابه راه دارد؛۱ جادوگر و فریبکار است؛ به جهت اینکه دو کودک در شکم دارد و یا به احتمال بسیار، ماههای آخر بارداری اوست به سختی راه میرود؛ این زن به سودابه نزدیک، و محرم اسرار اوست و سودابه نیز تا اندازهای به او اطمینان دارد؛ مشاور و چاره گر سودابه است؛ سودابه با او پیمان بسته و زرّ بسیاری به او میدهد تا رازش را برملا نکند؛۲ سرسپرده و کاملاً مطیع سودابه است و حتی از او میترسد.
مثلث رفتاری زن جادو
زن جادو، شباهنگام با خوردن دارویی دو جنین خود را به راحتی و بدون هیچگونه اندوه یا مخالفتی، سقط کرده و سپس توسط سودابه پنهان میشود:
چو شب تیره شد، داروی خورد زن
|
|
بیفتـــاد ازو بچـــهی اَهــرِمَـن
|
دو بچّــه چُنـان چـون بـود دیــوزاد
|
|
چه باشد چو دارد ز جـادو نِژاد؟!
|
یَکی تشت زریــــن بیـــاورد پیش
|
|
بگفت آن سَخُن با پرستارِ خویش
|
نِهــاد انـدر او بچّـــه ی اَهــرِمَــن
|
|
خـروشید و بفگند بر جــامه تن
|
(همان: ۲۹۸– ۳۹۳)
به گمان نگارنده، ابیات مطرح شده و سایر اشارات شاعر، یک نکته پنهان را میتواند در درون خود داشته باشد و آن ارتباط میان سه مقولۀ «جادوگری»، «روسپیگری» و «عمل سقط جنین» در این زن است. جادوگری، نخستین و مهمترین بخش از مثلث رفتاریِ زنجادوست که چندین مرتبه و با عبارات و کلماتی چون «پر از جادوی»، «پر از بند و فسون»، «جادو»، «اهرمن»، «جادوزن» و «بداندیش» بر آن تأکید میشود.
ضلع دیگر، اقدام به عمل «سقط جنین» است که برطبق اشارات فردوسی، به دلیل سه عاملِ «ترس»، «سرسپردگی» و «دریافت زرِّ بسیار» انجام میشود؛ اما جدای از این دلایل، با توجه به آنکه این مادر به راحتی و بدون هیچگونه تردید و یا مخالفتی، دست به چنین عمل ناشایستی میزند و از سویی، علاوه برآنکه فردوسی بارها به این زنِ باردار، نسبت جادویی و افسونگری میدهد و کودکانش را نیز دو مرتبه «بچه ی اهرمن»، یک مرتبه «دیوزاد» و یک بار هم «از پشت اهریمن» خوانده و پدر کودکان را نیز «اهریمن» خطاب میکند، بنابراین میتوان ضلع سوم عملکردیِ او را «روسپیگری» و درنتیجه کودکانش را نیز «نامشروع» دانست؛ چراکه «فردوسی گویا بچه ای را که مادرش راضی به انداختن آن باشد حرامزاده میداند». (خالقی مطلق، ۱۳۹۱، ج۹: ۵۸۸)
او زنی است که به شبستان، رفت و آمد دارد و اینگونه هم که برمی آید زنی است بی شوی و یا نهایت اینکه پدر بچه ها، شخص دیگری جز شوهر او هستند؛ به ویژه آنکه شاعر ترکیباتی چون «ناپاکزن» و «زنِ بدکُنش» را درخصوص اش به کار میبرد. تأکید چندباره بر جادوگری او نیز وجه های منفی به او داده است؛ از سویی، همکاری اش با سودابه و ارتکاب آسان عمل سقط جنین، پلیدی و قساوت را هم به شخصیت او اضافه میکند؛ تمامی موارد یادشده، جنبۀ شهوتگرایانه او را تا اندازهای برای ما روشن میسازد؛ به ویژه آنکه در متون گوناگون زرتشتی۳ و حماسی،۴ یکی از ویژگیهای منفیِ زن جادوها، میل به شهوترانی و کامجویی است؛ بنابراین افزون بر اشارات صریح فردوسی، میتوان اینگونه نیز در نظر گرفت که احتمالاً به دلیل زنایِ انجام داده و نامشروع بودن کودکانش، پیشنهاد سودابه را به راحتی پذیرفته باشد.
روند دستگیری و محاکمه زنجادو
ستاره شماران پس از یک هفته تأمل، نشان همدست سودابه را در خلوت به شاه میدهند:
نشان بداندیش، ناپاکزن
|
|
بگفتند با شاه، بی انجمن
|
(ج۱، پادشاهی کیکاوس، ۳۱۹: ۴۱۵)
بنابراین، زن جادو به دلیل همکاری با سودابه [در سقط دو جنین و استفاده از جادویی] بازداشت شده، به خواری نزد شاه برده میشود و مورد پرسش و بازخواست قرار میگیرد:
همه روزبــانـان درگــاه شــاه
|
|
بفــرمـود تا بــرگـرفتند راه
|
همه شهر و برزن به پای آورند
|
|
زن بدکُنش را به جای آورند
|
به نــزدیکی اندر نشـان یـافتند
|
|
جهــاندیدگـان تیز بشتافتند
|
کشیـدنـد بـدبخت زن را به راه
|
|
به خواری ببردند نزدیک شاه
|
(همان، ۳۱۹: ۴۲۲– ۴۲۵)
کیکاوس در ابتدای امر، تلاش میکند تا با آرامش و وعده و وعید، حقیقت ماجرا را از زبان او بیرون کشد؛ اما زن، به دلیل وفاداری، ترس از سودابه و یا حفظ جان خویش، حاضر به بازگویی حقیقت نمیشود؛ بنابراین شاه دستور میدهد تا او را بیرون برده و با چاره و افسون از او اعتراف بگیرند و چنانچه باز هم سخنی نگفت با ارّه به دو نیم اش کنند:
به خَوشّی بپـرسید و کــردش امیـد
|
|
بسی روز را نیـــز دادش نُـویـد
|
وُ زانپس به خواری و زخم و به بند
|
|
بپـــردخت ازو شهـریــار بلنـد
|
نشـد هیچ خستـو بـــدان داستــان
|
|
نبُــد شــاهِ پرمــایه همـداستـان
|
بفــرمـود کـز پیش بیــرون بــرید
|
|
بسی چاره جویید و افسون بـرید
|
چــو خَستو نیــاید، میـانش بــدارّ
|
|
ببــرّیـد و این دانـم آییـن و فـرّ
|
(همان: ۳۱۹: ۴۲۶– ۴۳۰)
با همه اینها، زن با زیرکی و سرسختی تمام، باز هم از گفتن حقیقت شانه خالی کرده ۵ و با فریبکاری و پنهانکاری، نقش بیگناهی را بازی میکند که به او تهمت زده اند؛ همچنین بیان میکند که در برابر پیشگاه شاه، توان دفاع از خود را ندارد و بنابراین تسلیم نظر شاه خواهد بود:
ببـــردنــد زن را ز درگـــاهِ شــاه
|
|
ز شمشیـر گفتند و از دار و چـاه
|
چُنین گفت جــادو کـه من بیگنــاه
|
|
چه گــویم بـدین نامورپیشگاه؟!
|
(همان: ۴۳۱– ۴۳۲)
به عاقبت و مجازات این زن پس از این ابیات اشارهای نشده است و نقش او همین جا پایان میپذیرد و ادامه این پنهان کاریها و نیرنگها به گردن خود سودابه میافتد.
پی نوشت:
-
استاد خالقی مطلق در مورد مصرع «زنی بود با او به پرده ندرون» آورده اند: «این زن … جزو زنان شبستان نیست و حتی یکی از طبقات پایین است، مانند آن زنی که در داستان زال و رودابه، میان زال و رودابه رابط است. از اینجا روشن میگردد که برخی از زنان شبستان به وسیله یکی از اینگونه زنان برای انجام کارهای گوناگون با بیرون از شبستان رابطه داشتند». (خالقی مطلق، ۱۳۹۱، ج۹: ۵۸۷)
-
همچنان که در قسمت معرفی سودابه بیان شد، اینکه فردوسی چندین بار به دروغ ها، توجیه ها و پیمان گرفتن های متعدد سودابه در برابر شخصیتهای مختلف اشاره میکند، نشان از ترسی عمیق در وجود او دارد. هراسهای درونی سودابه تا اندازه ای است که نوعی بدبینی را نسبت به اطرافیان در او ایجاد کرده؛ آنگونه که مشخص است زن جادو احتمالاً در گذشته خدماتی به سودابه داشته؛ بنابراین اگر از زن جادو هم پیمان میگیرد، صرفاً به جهت بی اعتمادی به این زن نیست؛ بلکه بیشتر به جهت ترس های درونی خودش است.
-
در بند (۳۲) از هوم یشت نیز به رابطه میان روسپیگری و جادویی اشاره شده است: «ای هوم زرین! به ستیزه با زن روسپی جادوی هوس انگیز که [گناهکاران را] پناه دهد». (اوستا، ۱۳۸۵، ج۱: ۱۴۳) و «ای زن روسپیِ جادو بگریز!» (همان: ۲۸۹) و در بند (۱۲) و (۱۶) «اردیبهشت یشت»: «با دُروَندترینِ دُروَندان بستیزد، زن روسپی جادو را براندازد، با زن روسپی جادو بستیزد». (اوستا، ۱۳۸۵، ج۱: ۲۹۲) در دینکرد ششم نیز نخستین نشانه زنی روسپی از میان هفت نشانه، جادوگری بیان شده است. (دینکرد ششم، ۱۳۹۲: ۶۷) در ارداویرافنامه هم روسپیگری و جادویی دو گناهی است که در کنار یکدیگر برای زنان یاد شده است: «پس دیدم روان زنی که زبانش بریده و چشمش کنده شده و مار و کژدم و کرم و دیگر خرفستران مغز سر او میخوردند و گاهگاه تن او را با دندان میگرفتند و گوش او را میجویدند و پرسیدم: “این تن چه گناه کرد؟“ سروش اهلو و آذر ایزد گفتند: “این روان آن زن دروند است که در زندگی روسپی بود و بسیار جادوگری کرد و بسیار بزهکاری از او سر زد“». (ارداویرافنامه، ۱۳۸۲: ۸۹)
-
در آثار کهن ریگ ودایی نیز خانه زیرین در دوزخ، جایگاه جادوگران و زنان بدکاره با هم دانسته شده است. (بهار، ۱۳۸۶: ۱۶۸– ۱۶۹)
-
به اشاره شاهنامه، زن از شکنجه نیز نمی هراسد و تا لحظه آخر به سودابه وفادار میماند، اما به روایت غررالسیر، زن به فروافکندن دو کودک اقرار میکند و سودابه نیز بیان میدارد که زن دروغ میگوید و جادوگر است و آنچه گفته از ترس کشته شدن و شکنجه بوده است. (ثعالبی، ۱۳۶۸: ۱۲۲)
منابع
-
ارداویرافنامه، (۱۳۸۲)، به تصحیح فیلیپ ژینیو، ترجمه و تحقیق: ژاله آموزگار، چ دوم، تهران: انتشارات معین– انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران.
-
اوستا، (۱۳۸۵)، ترجمه جلیل دوستخواه، ج اول، چ دهم، تهران: انتشارات مروارید.
-
بهار، مهرداد، (۱۳۸۶)، «ادیان آسیایی»، چاپ ششم، تهران: نشر چشمه.
-
دینکرد ششم، (۱۳۹۲)، مترجم: فرشته آهنگری، تهران: انتشارات صبا.
-
ثعالبی نیشابوری، عبدالملک بنمحمدبناسماعیل، (۱۳۶۸)، «تاریخ ثعالبی»، با دیباچه مجتبی مینوی و مقدمه و ترجمه محمد فضائلی، تهران: نشر نقره.
-
خالقی مطلق، جلال، (۱۳۸۹)، «یادداشت های شاهنامه»، ج ۹، تهران: مرکز نشر دائره المعارف بزرگ اسلامی.
زن جادو زنان شاهنامه سودابه سیاوش شاهنامه فردوسی 1400-01-11