خانه / یادداشت ها / رفتن در اوج / سجاد آیدنلو
کلیک کنید

رفتن در اوج / سجاد آیدنلو

باشگاه شاهنامه پژوهان _ یادداشت : به بازیگری ماند این چرخ مست / که بازی برآرد به هفتاد دست ... اگر خود نزادی خردمند مرد / ندیدی ز گیتی چنین گرم و سرد ... سرانجام خاک است بالین اوی / دریغ آن دل و رای و آیین اوی درگذشتِ بُهت­‌آورِ شاهنامه‌­شناسِ برجسته مرحوم دکتر ابوالفضل خطیبی (۲۵ اردیبهشت ۱۳۳۹/ گرمسار- ۲۱ دیِ ۱۴۰۱/ تهران) به­‌راستی کمرِ پژوهش­‌های شاهنامه‌شناختی را شکست زیرا محقّقی از میان ما رفت که اوّلاً حدودِ سی سال بود که بیشترِ عمرِ علمیِ خویش را صرفِ تحقیقِ تخصّصی دربارۀ فردوسی و شاهنامه کرده بود. ثانیاً در شصت…

بازبینی کلی

امتیاز کاربر: 4.8 ( 2 امتیازات)
0

رفتن در اوج / سجاد آیدنلو

باشگاه شاهنامه پژوهان _ یادداشت :

به بازیگری ماند این چرخ مست / که بازی برآرد به هفتاد دست

… اگر خود نزادی خردمند مرد / ندیدی ز گیتی چنین گرم و سرد

… سرانجام خاک است بالین اوی / دریغ آن دل و رای و آیین اوی

درگذشتِ بُهت­‌آورِ شاهنامه‌­شناسِ برجسته مرحوم دکتر ابوالفضل خطیبی (۲۵ اردیبهشت ۱۳۳۹/ گرمسار- ۲۱ دیِ ۱۴۰۱/ تهران) به­‌راستی کمرِ پژوهش­‌های شاهنامه‌شناختی را شکست زیرا محقّقی از میان ما رفت که اوّلاً حدودِ سی سال بود که بیشترِ عمرِ علمیِ خویش را صرفِ تحقیقِ تخصّصی دربارۀ فردوسی و شاهنامه کرده بود. ثانیاً در شصت و دو سالگی یعنی نهایتِ تجربه و باروریِ علمی و پژوهشی بود و می­‌توانست تا سال­‌ها با کتاب­‌ها و مقالات و سخنرانی­‌های خویش بر برگ و بار کارنامۀ شاهنامه­‌شناسیْ بسیار بیفزاید و ثالثاً در نوعِ کارِ خود کم­‌نظیر بود و تا مدّت­‌ها جانشین و همتایی نخواهد داشت.

فردوسی در مقدّمۀ داستان کین سیاوخش گفته است:

چو برداشتم جامِ پنجاه و هشت نگیرم مگر یادِ تابوت و تشت

افسوس که موضوعِ این بیت بر سرگذشت و زندگانیِ یکی از دانشورترین فردوسی­‌شناسانِ زمانه نیز مصداق یافت و پتیارۀ بیماریِ کبد از حدودِ شصت سالگی وجود نازنین او را گرفتار کرد و سرانجام در شصت و دو سالگی و چهار سال بعد از سنّی که فردوسی اشاره کرده است او را از ما گرفت. گرچه شادروان دکتر خطیبی متأسّفانه بسیار زود و سخت نابه­‌هنگام از صحبت ما به تنگ آمد و «رخت بربست و به گَردش نرسیدیم و برفت»، زیستِ علمی بسیار پر ثمری داشت و فقدان او در «کمالِ اوج» و «اوجِ کمالِ» علمی بود.

مرگِ هر انسانی به­‌خودیِ­‌خود اندوه­بار و درگذشتِ انسان­‌های دانشمند و محقّق مانند دکتر خطیبی و دکتر خطیبی­‌ها بسیار دردناک­تر است ولیکن از منظر داوری‌­های علمی، توفیق بزرگی است که یک پژوهشگر در هر سنّی که در سرای دیگر آرام می­‌گیرد ـ و این در تقدیرِ بشر است و گریزی از آن نیست ـ در بهترین و آماده‌­ترین موقعیّتِ علمی و فکری و با به یادگار گذاشتنِ آثاری ماندگار و خاطره­‌ای خوش باشد زیرا دیده‌­ایم و می­‌بینیم که برخی استادان و پژوهندگان بزرگ که به کهن­سالی می‌­رسند و ناتوانی­‌هایِ ناشی از این سنین (هشتاد سالگی و نود سالگی) بر آن­­ها عارض می‌­شود به جای استراحت و مطالعه و پرهیز از نوشتن، گاه مطالبی می­‌نویسند و نظریّات و فرضیّاتی عرضه می­‌کنند که کاملاً مغایر با روش و سطحِ کارهای پیشین ایشان و بعضاً بسیار عجیب است و حتّی اگر به­‌تکرار انجام شود شاید جایگاه علمیِ برخی از آن­ها را نیز اندکی بلرزاند. بنابر این وفاتِ مرحوم دکتر خطیبی در اوج دورانِ علمی ـ پژوهشی ایشان با همۀ زیان­‌های جبران‌­ناپذیرِ این واقعه، اگر نگوییم «حُسن» دستِ کم این «ویژگی» را داشت و دارد که نام و یادشان همواره چونان شاهنامه‌­شناسی برجسته در تاریخ تحقیقات ایرانی خواهد ماند که تقریباً همۀ آثارشان به لحاظ موضوع، روش و سطح علمی طراز اوّل و همه نیز یک­دست و یک­سان است و غثّ و سمین در آن­ها سخت نادر است.

تأکید و تصریح بر این نکته از آن روی است که آن شادروان در گفتگوهایی که با هم داشتیم با توجّه به تنزّلِ مقالاتِ بعضی بزرگان در سال­خوردگی همواره نگران و بیمناک بودند که مبادا ما نیز اگر به آن سال­‌های پیری برسیم نوشته­‌ها و نظریّات‌مان این گونه خیالی و شگفت­‌آور شود و بارها به نگارنده ـ که دوستیِ بسیار بسیار نزدیک و صمیمیِ بیست ساله داشتیم ـ یادآوری می­‌کردند که از یک سنّی به بعد باید مقالات همدیگر را سخت­گیرانه بخوانیم و اگر سهو و خطایی دیدیم که برخاسته از عوارض پیری بود بی­‌تعارف متذکّر شویم. از سویی افسوس می­‌خورم که دوستِ دانشمندِ پاک‌­نهاد و فرشته­‌خویم به آن سال­‌های عمرش نرسید و از دیگر سو در «اوجْ رفتنش» را مایۀ آرامش و شادی روح او می‌­دانم.

تجربۀ چند سال کار علمی در مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی و زیر نظر دانشمندانی مانند شادروان دکتر عبّاس زریاب خویی ـ که مرحوم دکتر خطیبی به­‌کرّات از فضل و فضایلِ آن بزرگ و تأثیری که بر زندگی علمی خودشان داشت به­‌نیکی و احترام یاد می­‌کردند ـ و سپس همکاری با دکتر جلال خالقی‌­مطلق در تصحیحِ دفتر هفتمِ شاهنامۀ مصحَّحِ ایشان و نیز هم‌­نشینی و همکاری با استادانی مانند زنده‌­یاد دکتر احمد تفضّلی و دکتر علی­‌اشرف صادقی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ذهن و شخصّیتِ مرحوم دکتر خطیبی را کاملاً علمی و محقّقانه بار آورده بود و نمودِ این تجارب و آموخته‌­ها در همۀ کتاب­‌ها، مقالات و مداخلِ ایشان به­‌خوبی نمایان است.

تصحیحِ دفتر هفتمِ شاهنامۀ چاپِ دکتر خالقی­‌مطلق ـ شاملِ تقریباً ۷۲۰۰ بیت از حماسۀ ملّی ایران ـ و نوشتنِ یادداشت­‌های توضیحیِ مفصّلِ این بخش (حدوداً صد و شصت صفحۀ قطعِ رحلی) یکی از مهم­ترین ـ و شاید مهم­ترین ـ فعّالیتِ پژوهشیِ مرحوم دکتر خطیبی بود و هست که بعدها در آثار علمی دیگر ایشان نیز به نوعی پی گرفته شد. بدین معنی که ایشان تجربه­‌های بسیار ارزشمندی را که از حدودِ هفت سال کارِ تصحیحِ شاهنامه به دست آورده بودند سپس‌­تر در تصحیحِ سه منظومۀ پهلوانیِ پیروِ شاهنامه (با همکاری سه پژوهشگرِ دیگر) و نیز تحریرهای هجونامۀ منسوب به فردوسی به کار بستند و از آنچه در «روش»ِ پژوهش برای نوشتن یادداشت‌­های شاهنامه ـ و البّته پیشتر از آن تألیفِ مدخل­‌های دائره المعارف بزرگ اسلامی ـ آموخته بودند به بهترین نحوی در نوشته­‌های تحقیقیِ بعدی خویش (هم مقالات، هم مداخل و هم مقدمّه­‌ها و تعلیقاتِ متونِ مصحَّح) بهره گرفتند.

به لحاظِ کمّیْ وجهِ اصلیِ کارنامۀ پژوهشیِ مرحوم دکتر خطیبی مقالات و یادداشت­‌های ایشان است و آن زنده­‌یاد تا هنگام فوت سیصد و اند مقاله، مدخل و یادداشت نوشته و چاپ کرده‌­اند و البتّه تعدادی از آن‌ها نیز زیر چاپ است که در آینده در برخی مجلاّت و مجموعه­‌ها منتشر خواهد شد. به دلیلِ علاقه و زمینۀ تخصّصیِ دکتر خطیبی بیشترِ مقالات و نقدهای ایشان در حوزۀ شاهنامه‌­پژوهی است امّا در میان مدخل‌های پر شماری (صد و هفتاد مدخل) که آن مرحوم در چندین دانشنامه نوشته‌اند مداخلِ دیگر/ غیرِ شاهنامه‌ای نیز فراوان دیده می‌­شود که آن­ها نیز همه روشمند و عالمانه و سودمند است.

پیشنهادِ نگارنده به همۀ محقّقان جوان و حتّی کسانی که جوان نیستند امّا علاقه­‌مندِ نوشتنِ مقالات و کتاب­‌های علمیِ درست و اصولی در حوزۀ فرهنگ و ادب ایران به‌­ویژه شاهنامه هستند، این است که حتماَ همۀ مقالات و مدخل­‌ها و متونِ تصحیح­‌کردۀ مرحوم دکتر خطیبی را یک بار از نظر موضوعی یعنی آموختن مطالب و مباحثی که در آن‌ها آمده است بخوانند و چند بار برای دقّت در ساختارِ کار و روشِ طرح موضوع، بسط و پرورش آن و نتیجه­‌گیری و چگونگیِ مستندات و ارجاعات، برای یادگیریِ شیوۀ درستِ پژوهش و نگارشِ علمی.

منبع: روزنامه اطلاعات

کلیک کنید

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

کلیک کنید
باز کردن چت
باشگاه شاهنامه پژوهان
درودبرشما

اگر برای سفارش از فروشگاه باشگاه شاهنامه پژوهان پرسشی دارید پیام خود را بگذارید


با سپاس