باشکاه شاهنامه پژوهان _ یادداشت : پس از پنجاه سال یا بیشتر هم که از مرگ ابراهیم پورداود گذشته هنوز نوشتههای او در خواننده شوری برمیانگیزد. مهر او به میهنش، که گاه با نوعی غلو خود را در دشمنی با آنچه نیرانی و خاصه تازی است نشان میدهد، امروز هم خوانندهٔ نوشتهٔ او را به دوستی آنچه در چشم او ایزدی است در برابر آنچه دیوی و اهریمنی است میخواند. اما خاصّیّت نوشتههای او را البته به این جانب احساسی محدود نباید کرد. کتابهای او پر است از آگاهیها و اطلاعاتی که خود حاصل سالها جستوجو و خوشهچینی از خرمن…
امتیاز کاربر: 4.68 ( 2 امتیازات)
0
باشکاه شاهنامه پژوهان _ یادداشت : پس از پنجاه سال یا بیشتر هم که از مرگ ابراهیم پورداود گذشته هنوز نوشتههای او در خواننده شوری برمیانگیزد. مهر او به میهنش، که گاه با نوعی غلو خود را در دشمنی با آنچه نیرانی و خاصه تازی است نشان میدهد، امروز هم خوانندهٔ نوشتهٔ او را به دوستی آنچه در چشم او ایزدی است در برابر آنچه دیوی و اهریمنی است میخواند. اما خاصّیّت نوشتههای او را البته به این جانب احساسی محدود نباید کرد. کتابهای او پر است از آگاهیها و اطلاعاتی که خود حاصل سالها جستوجو و خوشهچینی از خرمن دانش دانشمندان غربی و متون فارسی و عربی است. در خلال این معلومات متنوع از آنچه مربوط به گذشتهٔ باستانی ایران است، گاه نکتهسنجیها و یافتههایی از خود نیز هست و این همه را قوهٔ تألیفی که در مؤلف آنها بوده ترتیب و نظمی بخشیده که پس از او نظیری نیافته و تا امروز هم یگانه مانده است. راست است که او را در هیچ یک از زبانهای ایرانی پیش از اسلام نمیتوان صاحب تخصص دانست، ولی کوشش و اهتمام او در جمع و تألیف اندوختههای خود از تألیفات محققان غربی و یافتههایش چندان بوده که آن نقص را تا حد زیادی تدارک کند.
همهٔ نوشتههای او امروز هم حائز اهمّیّت یا قابل توجهند و این گرچه تا حدی حاصل عقبماندگی علمی ماست، حاصل معلومات وسیع مندرج در آنها نیز البته هست. از میان این نوشتهها آنچه از همه جاذبتر و کشندهتر است فرهنگ ایران باستان است و آنچه برای خوانندگان خاص و عام مفیدتر است هرمزدنامه است. اطلاعاتی که در این کتاب است هم نمکین است هم خواندنی و در زبان فارسی کمنظیر و در بعضی مواضع آن بینظیر. اما آنچه پرمعلوماتتر و ماندگارتر از باقی نوشتههای اوست یشتهاست. هر دانشجوی زبانهای پیش از اسلام و ادبیات فارسی و تاریخ ایران به این کتاب نیازمند است و اگر کسی از این طایفه تا کنون آن را نخوانده مغبون است.
عجیب هست و نیست که ما ایرانیان پس از نزدیک به صد سال که از تألیف این کتاب شریف میگذرد نتوانستهایم کتابی مانند آن در شناخت اوستا پدید آوریم. کوششهای کسانی مانند مرحوم دکتر معین، که شاید در کار خود از همه کس به آن مرحوم نزدیکتر بود، آن پایه و مایه را نیافت و پسینیان آنان نیز، آنان که در خود جوهری داشتند، به الزام محیط عقبماندهٔ ایران به تألیف کتابهای درسی مشغول شدند یا به پیروی از غربیان به مقالهنویسی، شاید بی توجه به آنکه در این مملکت عقبمانده تا کتابهای اساسی نوشته نشود، آن مقالات، ولو یگانه و بیهمتا، به زودی از اثرگذاری بازمیایستند. فضیلت او فقط پیشروی و صفشکنی در شعبهای از تحقیقات که در ایران سابقهای نداشت نبود؛ تربیت نسلی از شاگردان نیز بود که کار او را ادامه دادند – علی قدر مراتبهم. با این همه اهمّیّت که او در تاریخ مطالعات ایرانی در دوران معاصر داشته چیز درخوری دربارهٔ او نوشته نشده و هنوز جای یک نوشتهٔ مستقل دربارهٔ میراث او و جهات اهمیت او و آثارش خالی است. چنین نوشتهای جز آنکه باید در جزئیات تمامی آثار او غور کند، به جایگاه او در تاریخ ایران معاصر و اسباب و علل ظهور محققانی مانند او نیز باید توجه داشته باشد. این چیزی است که شلختگی ایرانی تا کنون مانع از آن شده و مثل کارهای بسیار دیگر موکول است به آینده.
منبع : کانال تلگرامی یادداشتهای سید احمدرضا قائممقامی