باشگاه شاهنامه پژوهان _ چکامه : شاهرخ مسکوب نویسنده و شاهنامه پژوه بود. مقدمهای بر رستم و اسفندیار،سوگ سیاوش: در مرگ و رستاخیز و ارمغان مور آثار او درباره شاهنامه هستند. نگاه او به شاهنامه و مفاهیم آن نگاهی نو و تازه است و آنچه می گوید سخنی است که می توان آن را با رسیدن به بلندای مفهوم شاهنامه و ملیت به زبان آورد. او به ایران و شاهنامه به مثابه نقطه کانونی برای ماندگاری فرهنگ وهویت ملی می نگریست و این دو مفهوم همواره در میان آثار او متجلی است. شاهرخ مسکوب چکامه ای سرزمین من را در…
امتیاز کاربر: 4.61 ( 1 امتیازات)
0
باشگاه شاهنامه پژوهان _ چکامه : شاهرخ مسکوب نویسنده و شاهنامه پژوه بود. مقدمهای بر رستم و اسفندیار،سوگ سیاوش: در مرگ و رستاخیز و ارمغان مور آثار او درباره شاهنامه هستند. نگاه او به شاهنامه و مفاهیم آن نگاهی نو و تازه است و آنچه می گوید سخنی است که می توان آن را با رسیدن به بلندای مفهوم شاهنامه و ملیت به زبان آورد. او به ایران و شاهنامه به مثابه نقطه کانونی برای ماندگاری فرهنگ وهویت ملی می نگریست و این دو مفهوم همواره در میان آثار او متجلی است. شاهرخ مسکوب چکامه ای سرزمین من را در آذرماه ۱۳۳۰ سروده است. داریوش شایگان درباره او گفته است مسکوب اقلیم حضور بود، او از آثارش بزرگتر بود.
ار خاکهای تو
ای سرزمین من،
عشق عزیز من،
بیخویش و بیکران،
با چشمهای باز،
با قلب داغدار،
همچون شقایقی،
رویید سرخفام.
***
ای سرزمین من،
ای سرزمین من
بر خاکهای تو،
در دست مردمت،
روییدهام به رنج
زیر تگرگ و باد،
باران ضربهها
طوفان سهمناک،
روییدهام به رنج
همچون چنارها،
با پنجههای سخت
در قلب قلب تو،
من ریشه کردهام،
دهها هزار سال
ای کوههای رنج
ای چشمههای اشک،
ای سرزمین من
خواهم که بر تنت
پوشم حریر سبز
از هدیه بهار،
در کوچههای شهر
بر سبزههای دشت.
***
ای سرزمین من!
خواهم گشادهدست
باشی و مهربان،
دریای موج زن
از خوشههای زرد،
چون گیسوی طلا
لغزد به چهرهات
هر جا غریو کار،
هر جا خروش عشق،
لای لای مادران،
لبخند کودکان،
در خوابهای ناز.
خواهم هزار بار
گلگون کنم رخت،
در خون قلب خویش
اندام خاکیت.
ای سرزمین من!
ای سرزمین من