بازبینی کلی
از نیم تنه هنرمند آذربایجانی تا سردیس هنرمند پاریسی!
منتشر شده در دو هفته نامه «وطن یولی»
مجید بجنوردی
پژوهشگر تاریخ
یکی از مجسمه های کمتر شناخته شده فردوسی، تندیسی است که امروزه در باغ موزه نگارستان، در نزدیکی میدان بهارستان تهران، سرد و گرم روزگار را با پیکر برنزی اش به جان میخرد و اگرچه امروز هر کس با خریدن یک بلیت ساده، میتواند به باغ موزه نگارستان برود و این مجسمه قدیمی را که توسط یک هنرمند فرانسوی به نام لورنزی ساخته شده، از نزدیک ببیند، اما مدت ها به دلیل موقعیت خاص این این مکان به عنوان یک نهاد آموزشی، جز دانشجویان و استادان، کس دیگری را به این مکان راه نبود و درنتیجه مردم عامی کوچه و خیابان از وجود این مجسمه بی خبر بودند و راز کمتر شناخته شدنش در میان عوام جز این نبود. تا مدت ها گمان نگارنده بر این بود که این مجسمه، نخستین پیکره ایست که از فردوسی ساخته شده است، تا اینکه با آثار و اندیشه های مرحوم استاد رسام ارژنگی، هنرمند خوشنام آذربایجانی آشنا شده، که ازقضا ایده ساخت تابلو یا مجسمه برای بزرگان تاریخی و فرهنگی ایران از ایشان بود. به واقع مجسمه فردوسی در باغ نگارستان تهران، در خرداد ۱۳۱۵ خورشیدی برپا شد، درحالی که بیش از یک دهه قبل از آن، فکر ساخت مجسمه برای بزرگان تاریخی از جمله فردوسی، برای رسام ارژنگی پدید آمده بود. این روزها مجسمه فردوسی باغ نگارستان (به عنوان یکی از قدیمی ترین مجسمه های ساخته شده از فردوسی) ۸۳ ساله میشود و این کوتاه، به همین مناسبت به چگونگی ساخت و برپایی این مجسمه میپردازد. اما پیش از آنکه به این تندیس پرداخته شود، لازم است از فرصت استفاده کرده و از ایده ساخت تابلو یا مجسمه برای فردوسی و اولین تندیس ساخته شده از حکیم توس، هر چند کوتاه سخن به میان آوریم.
ایده ساخت تابلو و مجسمه برای بزرگان فرهنگی و تاریخی ایران
یکی از پایه های تجدد گرایی در تاریخ معاصر توجه بیشتر به گذشته ایران برای بازسازی هویت مدرن ایرانی بود؛ در این میان فردوسی و اثر برجسته او، شاهنامه با توجه به مواد و مصالح متنوعی که برای بحث دولت ملی مدرن و گذر از هویت قومی، ایلی و عشیره ای داشت و از سویی دیگر نمود ادبی سرگذشت و سرزمین و زبان مشترک (که مقوم هویت ایرانی است) بود، مورد عنایت متجددانی همچون میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی، احمد کسروی، تقی زاده و… قرار گرفت. اما ساخت تابلو نقاشی یا مجسمه از فردوسی، گرچه کمی دیرتر آغاز شد اما در دنباله همان اندیشه عصر تجدد بود که این بار در قالب هنر نمود می یافت. بنابراین عجیب نیست که ایده ساخت مجسمه از فردوسی توسط کسی پدید بیاید که خود از متجددترین هنرمندان روزگار باشد: یعنی استاد رسام ارژنگی.
رسام ارژنگی از هنرمندان بزرگ آذربایجانی بود که اجداد او نسل در نسل از هنرمندان مشهور تبریز بودند؛ جالب است که نخستین مدرسه صنایع مستظرفه در تبریز هم به همت او تاسیس و راه اندازی و محفلی برای آموزش نوین نقاشی در تبریز شد. ارژنگی که اصول نقاشی نوین را در تفلیس و مسکو فراگرفته و در آنجا آوازه کمال الملک را در میان فارسی زبانان مسکو شنیده بود، بعد از بازگشت به ایران، به تهران آمده و به دیدار کمال الملک میرود. در همین زمان ها بود که ایده ساخت تابلو و مجسمه برای بزرگان تاریخی ایران و از جمله فردوسی توسط او پدید آمد. ایشان در دیوان اشعارش و در زیر گراوری از فردوسی، نوشته است: «در سال ۱۲۹۸ که به تهران آمدم از بزرگان دانش و هنر، تصویر یا مجسمه ای وجود نداشت، بسیار متاسف شده مشغول تهیه صورت و مجسمه گردیدم…» بنابراین رسام ارژنگی نخستین هنرمندی بود که به فکر تهیه تابلو نقاشی و مجسمه از بزرگان فرهنگی و تاریخی ایران از جمله فردوسی افتاد که تا پیش از آن وجود نداشت. حتی در آثار نقاش بزرگی مثل کمال الملک نیز، تا آن زمان، این موضوع حضوری نداشت. چنانکه ارژنگی در دست نوشته های خاطراتش گفته است، وقتی به دیدار کمال الملک و آثار او رفت، به جز چند تابلوی کپیه و چند شبیه از جمله شبیه وثوق الدوله، شبیه قجر امامی، شبیه میرنصرالله، شبیه حکیم الملک، شبیه سردار اسعد بختیاری و یک پیکره گچی از ناصرالدین شاه، موضوع دیگری وجود نداشت؛ ارژنگی در همان دست نوشته های خاطرات اشاره کرده است که «من به استاد رو کردم و گفتم: آقا، شما چرا از بزرگان ایران تابلو نساخته اید؟ گفت بزرگان ایران؟ شبیه وثوق الدوله را نشانم داد و گفت این شخص دوم مملکت است… گفتم منظور من بزرگان حقیقی است. گفت مقصودت چیست؟ گفتم وثوق الدوله ها میهن فروش و مسبب بدبختی این ملت اند. منظور من فردوسی، خیام، بوعلی، نادرشاه، امیرکبیر و… است. گفت شما هم از آنها هستید؟ سعدی وقتی که زنده بود برای شبش نان نداشت، حالا هم که مرده و رفته پی کارش! ولی وثوق الدوله برای آدم صد جور کار صورت میدهد» بنابراین در میان مشهورترین نقاشان نیز ایده کشیدن بزرگان تاریخی و فرهنگی وجود نداشت. البته ناگفته نماند که کمال الملک بعدها از فردوسی مجسمه ای ساخت و مرحوم استاد محمدابراهیم باستانی پاریزی در کتاب «شاهنامه آخرش خوش است» به این مجسمه اشاره ای کوتاه کرده است که برای نگارنده مشخص نشد که این مجسمه امروز کجاست و دقیقا در چه زمانی ساخته شده است (؟). اما به هر حال آنچنان که خود رسام ارژنگی روایت کرده است تا پیش از او، کسی دست به این مهم نبرده بود و به این جهت میتوان حدس زد که مجسمه ساخت کمال الملک پس از مجسمه ارژنگی (که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد) ساخته شده است.

استاد رسام ارژنگی در زیر گراوری از فردوسی در دیوان اشعارش، ایده ساخت تابلو و مجسمه از بزرگان فرهنگی و تاریخی ایران را از خود میداند
ساخت اولین مجسمه فردوسی توسط یک آذربایجانی خوشنام