باشگاه شاهنامه پژوهان _ سیامک فاضلی : در آستانه بیست و پنجم اردیبهشت ماه , روز بزرگداشت فردوسی, هفته نامه امرداد این پرسش را از چند شاهنامه پژوه مطرح کرده است که اگر شاهنامه نبود ایران چه می شد ؟ آنچه در ادامه می آید پاسخ ابوالفضل خطیبی به این پرسش است . ابوالفضل خطیبی پژوهشگر زبان و ادب فارسی و شاهنامه پژوه است .او همکار دکتر جلال خالقی مطلق در تصحیح شاهنامه در جلد هفتم و دریافت کنندهٔ جایزه حامیان نسخ خطی به خاطر مقالهٔ «اصالت کهن ترین نسخه: فلورانس ۶۱۴ ه. ق» است. ابوالفضل…
امتیاز کاربر: اولین نفر باشید!
0
باشگاه شاهنامه پژوهان _ سیامک فاضلی : در آستانه بیست و پنجم اردیبهشت ماه , روز بزرگداشت فردوسی, هفته نامه امرداد این پرسش را از چند شاهنامه پژوه مطرح کرده است که اگر شاهنامه نبود ایران چه می شد ؟ آنچه در ادامه می آید پاسخ ابوالفضل خطیبی به این پرسش است . ابوالفضل خطیبی پژوهشگر زبان و ادب فارسی و شاهنامه پژوه است .او همکار دکتر جلال خالقی مطلق در تصحیح شاهنامه در جلد هفتم و دریافت کنندهٔ جایزه حامیان نسخ خطی به خاطر مقالهٔ «اصالت کهن ترین نسخه: فلورانس ۶۱۴ ه. ق» است.
ابوالفضل خطیبی
اگر شاهنامه نبود ایران چه می شد ؟
اگر بگوییم، چنانچه شاهنامه نبود، ایران و زبان فارسی نبود، اغراق کردهایم. پیش از شاهنامه فردوسی چندین شاهنامه منثور و منظوم پرداخته شد و زبان فارسی از چنان آمادگی برخوردار بود که شاهکاری چون شاهنامه فردوسی خلق شود. از سوی دیگر برخی پژوهندگان بر آناند که زبان فارسی بدین سبب از بیت نرفت و زبان عربی بر خلاف کشورهایی چون عراق و مصر و شمال آفریقا که جای زبانهای بومی را گرفت , آن را از میدان به در نکرد که اساساً به خانوادۀ زبانی دیگری (هند و اروپایی) تعلق داشت و زبانهای کشورهای مفتوح دیگر از خانوادۀ زبان عربی بودند. این نظر نیز با برخی شواهد تاریخی چندان همخوانی ندارد. از جمله اینکه یونانیان پس از حملۀ اسکندر و تثبیت قدرت سیاسی خود در ایران، نتوانستند زبان یونانی را که همخانوادۀ زبانهای ایرانی بود، برای مدت طولانی ماندگار سازند و پس از اسلام هم زبان ترکی که از خانوادۀ دیگری بود، در آذربایجان رواج کامل یافت و جای زبان فارسی را در محاوره گرفت. از این رو، به هیچ روی نمیتوان شیفتگی ایرانیان به زبان فارسی و شاهنامه را در طول تاریخ و تأثیر آنها را بر استمرار زبان فارسی و هویت ایرانی نادیده انگاشت. وقتی شاهنامه هست، یعنی وطن یکپارچه در ذهن و ضمیر ایرانیان هست، یعنی زبان فارسی هست. بنابراین، هر پاسخی به این پرسش، ممکن است ما را از حقیقت دور سازد، ولی به این پرسش میتوانیم به سادگی پاسخ بگوییم که شاهنامه در ماندگاری زبان فارسی و احیای هویت ایرانی در هزار سال گذشته چه نقشی داشت؟ شاهنامه وطن ایرانیان بود، در زمانی که آواره بودند و امروز هم وطن بسیاری از ایرانیان دور از وطنی است که آن سوی مرزهای ایران با یاد و نام ایران و زبان فارسی زندگی میکنند و نفس میکشند. در زمانی که هر گوشهای از این خاک عزیز به دست حکومتگر خودکامهای افتاده بود و این حکومتگران به سوی یکدیگر تاخت و تاز میکردند و گردههای دشتهای ایران هنوز از سمضربه های اسبان اینان میلرزد، ایرانیان در شاهنامه، مام میهن را در آغوش میکشیدند و به دنبال فرصتی بودند تا یکپارچگی را به ایران بازگردانند و بازگرداندند. در آن زمانه وانفسای کشتار و کشتار و مرگ و قحطی و طاعون که زخمهای عمیقی بر پیکر ایران سر باز کرده بود، ایرانیان، ایرانِ باشکوه را در شاهنامه جستجو میکردند. آفرین بر بانو گلرخسار صفیاوا، شاعر برجستۀ تاجیک که چه نیک سروده است: شاهنامه وطن است/ وطن بیمرگی/ آری، آری، شاهنامه وطن است!/ وطنی کز من و تو،/ نتوانند به شمشیر و به تزویر،/ ربودن.