بازبینی کلی
باشگاه شاهنامه پژوهان _ یادداشت (آرزو رسولی) : یکی دیگر از عاشقان این سرزمین و خدمتگزاران راستین فرهنگ ایرانی روی در نقاب خاک کشید! حس میکنم با چه دلِ نگرانی رفت. نوروز امسال را که به ایشان تبریک گفتم، با پرسشی پاسخم را داد که خود شرح نگرانی اوست. دکتر ابوالفضل خطیبی برای من بیش از یک استاد و شاهنامهپژوه بود. او را همیشه انسانی شریف و مبادی آداب و بااحساس شناختم.
آشنایی ما به زمانی برمیگردد که در فرهنگ آثار مقاله مینوشتیم و بعدها در فرهنگستان با خودشان و خانمشان همکار شدم. وقتی مقالهای مینوشت، با اشتیاقی وصفنشدنی از دریافتهایش سخن میگفت. فراموش نمیکنم وقتی دریافته بود دانایی که از مینوی خرد پرسش میکند، کیست و با چه اشتیاقی برایمان میگفت.
وقتی برای اولین وبینار انجمن علمی تاریخ از ایشان دعوت کردم، گفت بیمارم اما پذیرفت و پرشور از شاهنامه گفت و صبورانه پرسشهای دانشجویان را پاسخ داد. بعد زنگ زدم و ازش تشکر کردم و به شوخی گفتم شما وقتی از شاهنامه میگویید حالتان خوب میشود. خندید. هنوز باور ندارم این همه توان دانشی به یکباره خاموش شده است. پنجشنبه برای ادای احترام رفتم، دیر رسیدم، خاک سرد گلباران شده بود و او دیگر نبود!
برایم عجیب است که سه استاد، سه خدمتگزار فرهنگ ایران، سه عاشق و دلنگران این سرزمین، هر سه در ماه خداوند این سرزمین را ترک کردند: مرتضی ثاقبفر یازده دی، دکتر ابوالفضل خطیبی بیست و یک دی، و دکتر احمد تفضلی بیست و چهار دی! روانشان شاد