خطٌه سبزِ خراسان وطنٍ فردوسی گل و آیینه و آتش! سخنِ فردوسی نامه اش تابش خورشید و به هر پرتو آن پرنیانپوش نماید چمنِ فردوسی فارسی از سخنِ فاخرِ او یافت شکوه شد حماسه قلمِ صف شکنِ فردوسی تاجِ کیخسرو و جم را به سرِ چرخ نهاد مهر روشن شده از سوختنِ فردوسی ز آتشٍ جورِ زمان همچو سیاوش بگذشت چون حصار است یقینا بدنٍ فردوسی رستم از همٌتِ او رستم دستان شده است آفرین بر هنر و طرز و فن فردوسی شعله شمع خرد هیچ نمی میرد، چون تا ابد گرم بود انجمنِ فردوسی شاه منصور شاه میرزا
امتیاز کاربر: 4.55 ( 1 امتیازات)
0
خطٌه سبزِ خراسان وطنٍ فردوسی
گل و آیینه و آتش! سخنِ فردوسی
نامه اش تابش خورشید و به هر پرتو آن
پرنیانپوش نماید چمنِ فردوسی
فارسی از سخنِ فاخرِ او یافت شکوه
شد حماسه قلمِ صف شکنِ فردوسی
تاجِ کیخسرو و جم را به سرِ چرخ نهاد
مهر روشن شده از سوختنِ فردوسی
ز آتشٍ جورِ زمان همچو سیاوش بگذشت
چون حصار است یقینا بدنٍ فردوسی
رستم از همٌتِ او رستم دستان شده است
آفرین بر هنر و طرز و فن فردوسی
شعله شمع خرد هیچ نمی میرد، چون
تا ابد گرم بود انجمنِ فردوسی
شاه منصور شاه میرزا