باشگاه شاهنامه پژوهان _ یادداشت: میرجلال الدین کزازی شاهنامه پژوه و استاد زبان و ادب پارسی یادداشتی را در سوگ محمدرضا شجریان منتشر کردند. در این یادداشت میرجلال الدین کزازی آورده اند : از این پس بهشتیان را، با گلبانگِ پهلوی و مینُوی خویش، بیاَفْساید ( =افسون کند) و دل از آنان برباید و دری از هنرِ جانپرور، بر رویشان، بگشاید. متن کامل این یادداشت در ادامه می آید. خُنیا، به سوگ مینشیند ؛ آواز، با درد و دریغ دمساز، می موید؛ چنگ، درمانده و دلتنگ، گیسو میپریشد؛ تار، زار، می گرید؛ نی، جانگزای و جگرسوز، می نالد، تنبک، دمادم،…
بازبینی کلی
0
امتیاز کاربر: 4.25 ( 1 امتیازات)
0
باشگاه شاهنامه پژوهان _ یادداشت: میرجلال الدین کزازی شاهنامه پژوه و استاد زبان و ادب پارسی یادداشتی را در سوگ محمدرضا شجریان منتشر کردند. در این یادداشت میرجلال الدین کزازی آورده اند : از این پس بهشتیان را، با گلبانگِ پهلوی و مینُوی خویش، بیاَفْساید ( =افسون کند) و دل از آنان برباید و دری از هنرِ جانپرور، بر رویشان، بگشاید. متن کامل این یادداشت در ادامه می آید.
خُنیا، به سوگ مینشیند ؛ آواز، با درد و دریغ دمساز، می موید؛ چنگ، درمانده و دلتنگ، گیسو میپریشد؛ تار، زار، می گرید؛ نی، جانگزای و جگرسوز، می نالد، تنبک، دمادم، از غم بر سر می کوبد؛ چرا؟ زیرا بزرگمرد آواز ایران، استاد محمدرضا شجریان؛ آن خرمّخویترین خنیایی، که یادش گرامی باد! به مینوی برین شتافته است تا از این پس بهشتیان را، با گلبانگِ پهلوی و مینُوی خویش، بیاَفْساید ( =افسون کند) و دل از آنان برباید و دری از هنرِ جانپرور، بر رویشان، بگشاید. ای شگفتا شگفت:
چرا عمرِ طاووس و دراج کوته؟ چرا زاغ و کرکس زید در درازی؟