سنجش شاهنامه با «انه اید»، «ایلیاد» و «ادیسه» / میرجلال الدین کزازی
شهریور 21, 1396
درگفتار
نظر بدهید
باشگاه شاهنامه پژوهان _ گفتار : بیهیچ یکسویهنگری می گویم، باورم این است که هر سخنسنج و ادبشناسی که شاهنامه را با سه گانه «ایلیاد» و «ادیسه» و «انه اید»، با ذهنی آزاد و پیراسته از تنگبینی بسنجد، خستو (: معترف) خواهد شد که آن سه گانهها با شاهنامه نمیتواند در یک ترازو نهاده شود. انه اید، حماسه بزرگ رومیان است. کارکرد و ارج این متن در تاریخ و فرهنگ روم، با ارزش و کارکرد شاهنامه در تاریخ و فرهنگ ایران سنجیدنی است. همچنان که ما ایرانیان چیستی فرهنگی خود را در گرو شاهنامه می دانیم، می توان گفت…
امتیاز کاربر: اولین نفر باشید!
0

باشگاه شاهنامه پژوهان _ گفتار : بیهیچ یکسویهنگری می گویم، باورم این است که هر سخنسنج و ادبشناسی که شاهنامه را با سه گانه «ایلیاد» و «ادیسه» و «انه اید»، با ذهنی آزاد و پیراسته از تنگبینی بسنجد، خستو (: معترف) خواهد شد که آن سه گانهها با شاهنامه نمیتواند در یک ترازو نهاده شود. انه اید، حماسه بزرگ رومیان است. کارکرد و ارج این متن در تاریخ و فرهنگ روم، با ارزش و کارکرد شاهنامه در تاریخ و فرهنگ ایران سنجیدنی است. همچنان که ما ایرانیان چیستی فرهنگی خود را در گرو شاهنامه می دانیم، می توان گفت که رومیان نیز چیستی فرهنگی خود را در گرو «انهاید» می دانند. این کتاب برای رومیان همواره سرچشمه دلبستگی به میهن و گرامی داشت فرهنگ رومی بوده است.
من برای نمونه تنها بر این ویژگی انگشت می نهم که سه گانه پهلوانی اروپاییان، هر سه پیرامون یک رخداد در اسطورههای باختر زمینی است و آن داستان نبرد «تروا» است اما شاهنامه سرگذشت تیرههای ایرانی، از نخستین روزگاران تا فروپاشی جهانشاهی ساسانی است. شاهنامه نامه سپند هزارهها و سرگذشت ایرانیان است. ما در شاهنامه، به راستی، به سخن خردورزانه برمی خوریم. آنجا که فردوسی با ما سخن می گوید، در سخن او ریشههای ژرف سخنسنجانه دیده می شود. از همین روست که او را حکیم می نامیم اما در سه گانههای ادب اروپایی با چنین نمونههایی از خرد روبهرو نیستیم.
من «انه اید» را سالها پیش به پارسی برگرداندم. زیرا «انه اید» پیش از «ایلیاد» و «ادیسه» در دل من اثر نهاده بود. هنگامی که برگردان «انه اید» به چاپ رسید، آنچنان خوانندگان این کتاب آن را خوش یافتند که بارها از من خواستند که «ایلیاد» و «ادیسه» را هم به همین شیوه به پارسی برگردانم.هر چند روانشاد سعید نفیسی این دو رزمنامه را به پارسی برگردانده بود، من نیز چنین کردم. بدین سان این سه پهلوانی نامه حماسی به پارسی برگردانیده شد. هم برگردان «انه اید» و هم برگردان دو رزمنامه دیگر، با رویکرد خوانندگان ایرانی همراه شده است و در این سالیان چندین بار به چاپ رسیده است. این را نیز بگویم که برگردان من از «انه اید» بر پایه برگردان فرانسوی آن است. هر چند نغزتر و سنجیدهتر آن می بود که «انه اید» از لاتین به پارسی برگردانده می شد. کارکرد و ارج این متن در تاریخ و فرهنگ روم، با ارزش و کارکرد شاهنامه در تاریخ و فرهنگ ایران سنجیدنی است.
همچنان که ما ایرانیان چیستی فرهنگی خود را در گرو شاهنامه می دانیم، می توان گفت که رومیان نیز چیستی فرهنگی خود را در گرو «انهاید» می دانند. این کتاب برای رومیان همواره سرچشمه دلبستگی به میهن و گرامی داشت فرهنگ رومی بوده است. «انهاید» شاهکاری ادبی است. قلمروهایی که «انهاید» بر آنها اثر گذارده، گسترهتر از قلمرو ادب است. کمتر شاهکاری ادبی در جهان می شناسیم که چنین دامنه فراخی داشته باشد. هر چند من این را به آزمون می گویم که پیوند رومیان با «انهاید» به هیچ روی همانند پیوند ما با شاهنامه نیست. ایرانیان بیش از رومیان با حماسه ملی خود آمیختهاند و درپیوندند.
«انهاید» دنبالهای بر «ایلیاد» و «ادیسه» است. این دو متن بازخوانده به سخن سرای نابینای یونانی، هومر، است. اما هیچ گمانی در این نیست که «انهاید» از «ویرژیل» است. در «ادیسه» یونانیان سرانجام به نیرنگ راهی به «تروا» می جویند. «اولیس» اسبی چوبین می سازد و جنگاوران را در شکم اسب جای می دهد و بدین سان شهر را می گشاید.
در این جنگ، تنها «انه»، یکی از پسران «پریام»، با تنی چند از یاران و خویشان خود زنده می ماند. آن هم از آن روی که «انه» از سوی پدر، تبار به خدایان می رسانیده است. «انه» یکی از بزرگ زادگان تروایی بوده است. «آفرودیت» او را از آتش و خون میرهاند. «انه» بر کشتی مینشیند و پهنههای دریایی را درمینوردد و ماجراهای بسیاری را پس پشت مینهد.
انهاید» در ۱۲ بخش یا دفتر سروده شده است و به دو پاره بخش می شود. شش دفتر نخستین از دیدگاه ساختار داستانی، به «ادیسه» میماند. چون گزارش سفر پر ماجرای «انه» است. شش دفتر دوم که گزارش نبردهای او در «لاتیوم» است، بیشتر یادآور «ایلیاد» است. بخشهایی از شش دفتر نخست، در پیوند است با داستان «اولیس»
برای نمونه، این را میتوان گفت که «انه» مانند «اولیس» به جهان مردگان راه می برد و با روان «آنشیز»، پدر خود، گفتوگو می کند. او پرده از رازهای آینده برمی گیرد. در جهان زیرین نیز با مادر خویش دیدار و گفتوگو می کند اما راست آن است که هر چند «انهاید» دنبالهای بر «ایلیاد» و «ادیسه» است، نشانههای بسیاری از توان سخنوری «ویرژیل» نیز می توان یافت که از خوی و منش رومی او سرچشمه گرفته است.
«انهاید» مانند «ایلیاد» و «ادیسه» کمتر درشت و دژم است. یک نمونه بیاورم: یکی از دلنشینترین و زیباترین بخشهای «انهاید» دیدار او با «دیدون»، شهربانوی شهر کارتاژ، است. هنگامی که «انه» به کرانههای آفریقا می رسد این دیدار روی می دهد.
ویرژیل، نرمی و همواری و نغزی کممانندی به آن بخشیده است که در دو کتاب بازبسته به هومر دیده نمی شود. شهربانوی کارتاژ آن چنان دلباخته «انه» می شود که هنگامی که «انه» به ناچار او را وا می گذارد تا در جستوجوی سرمین «لاتیوم» پهنه دریاها را بشکافد، آن زن از درد دوری، دشنهای بر خویش می زند و خود را می کشد.
«انه» سرانجام به «لاتیوم» می رسد که سرزمین رومیان است. نبردهای خونینی میان او و «تورنوس»، که پهلوانی بزرگ بوده است ، درمی گیرد. «انه»، «تورنوس» را از پای درمی آورد و فرمانروای «لاتیوم» می شود. بدین سان داستان «انهاید» به پایان می رسد. «ویرژیل» هفت سال پس از سرودن «انهاید» روی در پرده خاک می کشد. یاران او رزمنامهاش را به چاپ می رسانند. اما «انهاید» در روزگار سروده شدن نیز آوازهای بلند یافته بوده است. به گونهای که پادشاه روم، «اوگوست»، هر زمان می توانسته از ویرژیل درمی خواسته است که بخشهایی را که از «انهاید» سروده بوده است، بر او بخواند. نوشتهاند که هنگامی که بخشی از «انهاید» را ویرژیل بر پادشاه روم میخواند، خواهر پادشاه، «اوکتاویا»، آنچنان از این سروده اثر می پذیرد که بیهوش بر جای فرو می افتد. از همین نکته که تاریخنگاران یاد کردهاند، آشکار می شود که «انهاید» تا چه پایه نزد رومیان گرامی بوده است.
اديسه انه ايد ايلياد باشگاه شاهنامه پژوهان سخنرانی شاهنامه میر جلال الدین کزازی گفتار 1396-06-21