خانه / یادداشت ها / سفرنومچۀ کرمان / ابوالفضل خطیبی
کلیک کنید

سفرنومچۀ کرمان / ابوالفضل خطیبی

هفتۀ پیش، روز یک‌شنبه ۲۹ اردیبهشت به دعوت دوستان نازنینم در کرمان بانو دکتر حسینی مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر و منوچهرخان فروزنده‌فر و البته استاد محمود مدبّری همراه با دوست نازنینم دکتر اکبر ایرانی و بانوی محترم ایشان برای سخنرانی به مناسبت بزرگداشت فردوسی به این شهر سفر کردم. دکتر مدبّری چه به لحاظ آثار پژوهشی درخشانش و چه از نظر مَنِش استادی، کم‌نظیر است. بی آنکه استاد مدبری آگاه باشد، شاگردان و برخی همکارانش بزرگداشتی هم برای او برگزار کردند و همزمان از مجموعه‌مقالات و جشن‌نامۀ استاد نیز رونمایی شد. بعد از ظهر همان…

بازبینی کلی

امتیاز کاربر: 4.65 ( 1 امتیازات)
0

سفرنومچۀ کرمان / ابوالفضل خطیبی
هفتۀ پیش، روز یک‌شنبه ۲۹ اردیبهشت به دعوت دوستان نازنینم در کرمان بانو دکتر حسینی مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر و منوچهرخان فروزنده‌فر و البته استاد محمود مدبّری همراه با دوست نازنینم دکتر اکبر ایرانی و بانوی محترم ایشان برای سخنرانی به مناسبت بزرگداشت فردوسی به این شهر سفر کردم. دکتر مدبّری چه به لحاظ آثار پژوهشی درخشانش و چه از نظر مَنِش استادی، کم‌نظیر است. بی آنکه استاد مدبری آگاه باشد، شاگردان و برخی همکارانش بزرگداشتی هم برای او برگزار کردند و همزمان از مجموعه‌مقالات و جشن‌نامۀ استاد نیز رونمایی شد. بعد از ظهر همان روز قرار شد در کتاب‌فروشی اردیبهشت که استاد اسلام‌پناه – از یاران زنده‌یاد ایرج افشار- و پسر جوانش آن را اداره می‌کردند، دربارۀ مدبّری و آثارش سخن بگویم که گفتم. راستش برای دیدارِآقای اسلام‌پناه شوق زیادی داشتم و ماجرا برمی‌گردد به حدود هفده سال پیش که مقالۀ کوتاهی نوشتم در نشر دانش با عنوان «شده لاله در چنگ گلبن قدح: تصحیح مصراعی از شاهنامه» (شمارۀ ۱۰۰، بهار ۱۳۸۱). در پادشاهی پیروز ساسانی پس از خشکسالی ، در فروردین ماه باران می‌بارد و بیت زیر از جمله توصیف‌های پس از باران بهاری است:
شده لاله در چنگ گلبن قدح / همی‌تافت از ابر قوس قزح
هنگام تصحیح مصراع یکم این بیت در جلد هفتم شاهنامۀ دکتر خالقی مطلق، ساعت‌ها با خودم درگیر بودم که چه کنم. چون، هریک از نسخه‌های پانزده‌گانه، ساز خود را می‌زدند و سرانجام بر پایۀ شواهد واستدلال‌هایی که در مقاله با جزئیات شرح داده شده و نیز ترجمۀ عربی بنداری، این مصراع به صورت بالا تصحیح شد. نکتۀ مهم این است که عینِ صورت تصحیح شده، در هیچ‌یک از نسخه‌ها نبود و در واقع تصحیح از نوع قیاسی یا دقیق‌تر ترکیبی بود. پس از چاپ مقاله، آقای اسلام‌پناهِ عزیز نامه‌ای از دیار کرمان روانۀ دفتر مجله کردند و نوشتند که نسخه‌ای بی‌تاریخ از شاهنامه در اختیار دارند که در آن، مصراع مذکور عیناً به همان صورتی ضبط شده که فلانی پیشنهاد کرده است. در صحبت‌های خودم این خاطره را نیز برای حضّار نقل کردم و سپس‌تر هم با آقای اسلام‌پناه دربارۀ این نسخه گپ زدیم. ایشان تصویری از همان صفحه را برایم فرستادند که می‌توانید در همین صفحه ملاحظه فرمایید. البته این نسخه – چنانکه از خط آن پیداست- چندان قدیمی نیست. دوستان نسخه شناس و خط شناس نظر خود را دربارۀ تاریخ نسخه مرقوم فرمایند. باری، شب هنگام در ساختمان باصفایی در جنب ساختمان صدسالۀ کنسول‌گری بریتانیا در کرمان افطار کردیم و شام خوردیم. دوستان کرمانی در میهمان‌نوازی به راستی سنگ تمام گذاشتند و من شرمنده از محبت‌های بی‌حد و مرز عزیزان.

کلیک کنید

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

کلیک کنید
باز کردن چت
باشگاه شاهنامه پژوهان
درودبرشما

اگر برای سفارش از فروشگاه باشگاه شاهنامه پژوهان پرسشی دارید پیام خود را بگذارید


با سپاس