زمانه یا بهانه؟ خوانش و تفسیر دیگری از دو بیتِ داستان سیاوخش / ابوالفضل خطیبی
فروردین 14, 1399
دریادداشت ها
باشگاه شاهنامه پژوهان _ یادداست : در داستان سیاوخش، سیاوخش همراه با رستم به توران میتازد و تورانیان را به سختی شکست میدهد. گرسیوز خبر شکست را به افراسیاب میرساند و افراسیاب بر گرسیوز خشم میگیرد و او را از درگاه خود میراند. شاه توران شبهنگام خوابی دهشتناک میبیند که با شمشیر کیکاوس به دو نیم میشود. لرزان و خروشان از خواب برمیخیزد و به پایینِ تخت فرومیغلطد. پس خوابگزاران را از سراسر توران فرامیخواند تا خواب او را تعبیر کنند. از میان خوابگزاران، موبدی پس از زنهارخواهی از شاه بدو میگوید: اکنون سیاوخشِ شاهزاده با سپاهی گران به توران…
امتیاز کاربر: 4.9 ( 1 امتیازات)
0
باشگاه شاهنامه پژوهان _ یادداست : در داستان سیاوخش، سیاوخش همراه با رستم به توران میتازد و تورانیان را به سختی شکست میدهد. گرسیوز خبر شکست را به افراسیاب میرساند و افراسیاب بر گرسیوز خشم میگیرد و او را از درگاه خود میراند. شاه توران شبهنگام خوابی دهشتناک میبیند که با شمشیر کیکاوس به دو نیم میشود. لرزان و خروشان از خواب برمیخیزد و به پایینِ تخت فرومیغلطد. پس خوابگزاران را از سراسر توران فرامیخواند تا خواب او را تعبیر کنند. از میان خوابگزاران، موبدی پس از زنهارخواهی از شاه بدو میگوید: اکنون سیاوخشِ شاهزاده با سپاهی گران به توران میتازد و اگر شاه با او بجنگد و او را بکشد، به کینخواهی او سراسر توران زمین را آشوب فرامیگیرد و تاج و تخت شاهی بر باد میرود. افراسیاب پس از شنیدن گزارش خوابش، به گرسیوز میگوید: به جای جنگ با سیاوش آشتی میکنم و هدایای گرانبهایی برای او میفرستم تا این بلاها از من بگذرد:
چو چشم زمانه بدوزم به گنج / سزد گر سپهرم نخواهد به رنج
نخوانم زمانه جز آن کو نبشت / چنان رست شاید که گردون بکشت
در یک نگاه کلی، بیت یکم با بیت دوم متناقض است. در بیت اول میگوید: چشم زمانه را با اهدای گنج میدوزم، تا لابد آنچه مقدّر شده، اتفاق نیفتد و سپهر مرا در رنج نیفکند، اما در بیت دوم آشکارا میگوید: هر آنچه در صفحۀ تقدیر نوشته شده است، اتفاق میافتد و از آن گریزی نیست.
شارحان و مصححان در تصحیح و تفسیر این دو بیت به بخشهایی توجّه کردهاند که تفاوتهای چندانی در مفهوم کلی دو بیت ایجاد نمیکنند، اما به نظر نگارنده مشکل اصلی این دو بیت در نسخهبدل «زمانه»، یعنی «بهانه» است که از میان نسخههای مبنای تصحیح خالقی مطلق، در سه نسخۀ ل۲، و، ب باقی مانده و دو نسخۀ سعدلو و حاشیۀ ظفرنامه نیز آن را تأیید میکنند و به نظر میرسد همین، ضبطِ اصلی باشد. در اینجا بهانه به معنی معمول آن به کار نرفته، بلکه اصطلاحی است قدیمی که با بحثِ سرنوشت و زمانه در ایران باستان پیوند دارد. بهانه فقط عامل اجرای نقشههای تقدیر است که آنها را زمانه یا روزگار یا زروان طرّاحی کردهاند. در مینوی خرد دربارۀ کارکردِ بهانه (پهلوی: Wihānag) چنین آمده است:
پرسیده شده است: «به خرد و دانایی با بخت میتوان ستیزه کرد یا نه؟» پاسخ: «حتی با نیرو و زورمندی خرد و دانایی هم با بخت نمیتوان ستیزه کرد، چه هنگامی که تقدیر (baxšišn) برای نیکی یا بدی فرا رسد، دانا در کار گمراه و نادان کاردان و بددل (ترسو) دلیرتر و دلیرتر بددل و کوشا کاهل و کاهل کوشا شود و چنان است که با آن چیزی که مقدر شده است، سببی (wihānag) نیز همراه میآید و هر چیز دیگر را میراند».
در بیتهای مورد بحث از شاهنامه، بهانه یا کارگزار و عامل سرنوشت، سیاوخش است که بنابر خوابِ افراسیاب، قرار است پس از کشته شدن او، سرنوشتِ افراسیاب رقم بخورد و زمانه یا سپهر راقم سرنوشت. بنابر این، افراسیاب «چشم زمانه» را نمیتواند بدوزد تا با تعبیر نشدن خوابش تقدیر فرود نیاید و بلا بگردد، ولی امیدوار است تا با اهدای گنج به عامل و واسطۀ راقمِ سرنوشت و تطمیع او و در نهایت با آشتی با او (سیاوخش)، سپهر سرنوشتِ بد را رقم نزند و رنج او را نخواهد، اما در بیت دوم – چنانکه در گزارش مینوی خرد دیدیم- آشکارا گفته میشود که هر سرنوشتی را که زمانه نبشته باشد، همان رقم میخورد. تمایز میان دو اصطلاح زمانه و بهانه در بیت زیر از داستان رستم و اسفندیار نیک نمایانده شده است. رستم پس از آنکه تیر کُشندهای را بر چشم اسفندیار میزند، بدو میگوید: «همان است کز بد بهانه منم» و اسفندیار او را دلداری میدهد:
بهانه تو بودی، پدر بُد زمان نه رستم، نه سیمرغ و تیر و کمان
یادآوری: این یادداشت خلاصه شده است، صورت کامل آن در بخارای نوروزی چاپ شده و در اکادمیای من هم هست.
ابوالفضل خطیبی سیاوش در شاهنامه شاهنامه فردوسی 1399-01-14