معروف است که سقراط استادی ایرانی داشته است. قرن ها گوسان ها و خنیاگران فرهنگ و دانش ایران را سینه به سینه منتقل کردند. گات ها که نخستین بخش اوستا و سروده خود زردشت است یکی از درخشان ترین آثار فکری و دانشی جهان است. در دوره ساسانیان این دانش سترگ مکتوب شد و پس از اسلام ژرفا و غنای بیشتر یافت و چهره های درخشانی چون ابن سینا و ابوریحان بیرونی و زکریای رازی و خوارزمی و خواجه نصیرالدین طوسی را عرضه کرد. بنابراین دانش و فرهنگ ایرانی قرن ها تداوم داشته و در هر دوره فردی در آن…
امتیاز کاربر: 4.7 ( 1 امتیازات)
0
معروف است که سقراط استادی ایرانی داشته است. قرن ها گوسان ها و خنیاگران فرهنگ و دانش ایران را سینه به سینه منتقل کردند. گات ها که نخستین بخش اوستا و سروده خود زردشت است یکی از درخشان ترین آثار فکری و دانشی جهان است. در دوره ساسانیان این دانش سترگ مکتوب شد و پس از اسلام ژرفا و غنای بیشتر یافت و چهره های درخشانی چون ابن سینا و ابوریحان بیرونی و زکریای رازی و خوارزمی و خواجه نصیرالدین طوسی را عرضه کرد. بنابراین دانش و فرهنگ ایرانی قرن ها تداوم داشته و در هر دوره فردی در آن شاخص و برجسته شده است.
در دوران معاصر سلسله دانشمندان ایرانی با جهش فکری دوره مشروطه و اصلاحات رضاشاه تنوع و تعدد بیشتری یافت و عده بیشتری رهبران فکری و دانشی ایران شدند و آثار برجسته و ماندگاری خلق کردند. دکتر منوچهر مرتضوی یکی از این چهره هاست که به حق حافظ شناسی، را که قرن ها تداوم داشت، متحول کرد و یکی از بنیان گذاران اندیشه و فکر ایرانی دوره معاصر شد. بنابراین دکتر مرتضوی از حیث زمان و نوآوری در مباحث علمی نو و از حیث تعلق به مکتب اندیشه و دانش ایرانی کهن بود.
اخلاق استاد و رفتارهای اجتماعی و فردی ایشان نیز ریشه هایی کهن در تاریخ ایران داشت.
دکتر مرتضوی از سوی دیگر نماد ستیز یا بهتر است بگویم بی اعتنایی به ابتذال علمی بود. ایشان که با بزرگان و سران دانش و فکر زیسته بودند توان و تمایل همنشینی با افراد تازه به دوران رسیده را نداشتند. علم برای ایشان و مکتب ایرانی بازیچه نیست و سال ها در محضر استاد زانو زدن می خواهد تا فرد به درجه استادی برسد. دریغا که اکنون استادی واژه ای است که بسیاری مواقع نادرست و غیراز جای خود به کار می رود. انزوای سی ساله استاد دکتر مرتضوی اعتراضی به این ابتذال علمی بود که دریغا به آن توجه نشد و اکنون انبوه مدارک بی معنی و پایان نامه های پولی و پیش از آن تجارت چند هزار میلیاردی مدرسه ای دامان دانشگاه ها و جامعه را فراگرفته است.
دکتر مرتضوی را سنت علمی ایرانی و اتکا به هزاران سال دانشمندی و دانش پروری به استادی واقعی و مقتدر تبدیل کرده بود. شاگردان ایشان از تسلط استادی ایشان و اخلاق استادی متاثر بودند و کسی که طالب علم بود می بایست در برابر استاد زانو بزند و بیاموزد.
خاطره ای یادم افتاد که بی ارتباط با این مطلب نیست. چندی پیش در جلسه ای فردی به خشونت به من گفت: دم در نایست. پیش خودم گفتم: دربان است و وظیفه اش این است. اطاعت کردم. بعد شنیدم که این فردی که وظیفه دربانی را به جا می آورد مدرس دانشگاهی است. به شوخی به دوستی گفتم: چنان افت کرده ایم که استادها دربانی می کنند. دوستم گفت: شاید هم دربان ها استادی.
به هر حال یاد و نام استاد دکتر مرتضوی یاد و نام سلسله جلیل داشمندان ایرانی است. دکتر مرتضوی که نیازی به این مراسم ها ندارد. او کارش را کرده و رفته. سرشار و برخوردار. هر روز عمرش به قدر صدها گوهر. ما نیاز داریم که بدانیم وارث گنج شایگانی هستیم و خویشکاری ما نگهداری این گنج است.