بازبینی کلی
پژوهش و نگارش: سمیه ارشادی
بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار
(گلستان سعدی، باب دهم: ۶۶)
شبیه به چنین مضمونی، افزون بر گفته بولس طرسوسی مروّج بزرگ عیسوی مذهب ۱ و احادیث نبوی، در لابه لای سخنان اردشیر بابکان نیز دیده میشود؛ از اینروی پس از گفته بولس، کهن ترین اشاره به چنین سخنی را باید به ابتدای دوره ساسانی و گفتار اردشیر بابکان بازگرداند.
از میان اندرزنامه های شاهان ساسانی که از طریق ترجمه های خداینامه و دیگر منابع پهلوی به بسیاری از آثار از جمله گفتار سعدی راه یافته اند و ابعاد تربیتی و تأثیرگذار آنها به شکلی بسیار گسترده مورد توجه قرار گرفته اند، «اندرزهای اردشیر به ایرانیان»، در زمینه اخلاق و شیوه کشورداری، از جمله مدارک سیاسی– اجتماعی بازماندۀ عصر ساسانی است که افزون بر «شاهنامه فردوسی» در «غررالسیر»، «تجاربالامم» و «مروجالذهب» نیز دیده میشود؛۲ اما از میان این چهار منبع، تنها کتاب «غررالسیر» است که بخش مهمی از مضمون مورد نظر (همین دو بیت معروف سعدی) در آن یافت میشود. ثعالبی اندرزهای اردشیر به ایرانیان را با عنوان «فصول من غرر کلامه فی کلّ فنّ» در چهارده فصل عنوان نموده و مضمون مورد نظر را دوازدهمین فصل (نکته) از گفتارهای اردشیر بابکان قرار داده و چنین آورده است: «اعلموا انا و ایاکم کالبدن الواحد؛ الذی ما وصل الی بعض اعضائه من راحه و اذی فهو لسائر الاعضاء ماسّ والی کلّها واصل و فیکم ثوم هم بمنزله الرؤوس التی تقیم الاوصال و قوم بمنزله الایدی التی تدفع المضارّ و تجلب المنافع و قوم بمنزله القلوب التی تفکّر و تدبّر و قوم بمنزله ما دونها من الاعضآء التی هی اعوان الجسم علی مصالحه فلیکن تعاضدکم و تناصحکم و موت الاحقاد و الضغائن بینکم علی حسب هذه الحال». (ثعالبی، بیتا: ۴۸۳: ۴۸۴) «بدانید که من و شما بهسان یک پیکر هستیم؛ چون آسایش و آزار به یکی از اندامها برسد، به اندامهای دیگر و به سراسر پیکر، همان خواهد رسید. در میان شما عده ای هستند که مانند سرند و در کار پیوند دادن کار اندامها با یکدیگرند و عده ایی به جای دستانند که زیانها را دور کنند و سودها را نزدیک سازند و عده ای به جای دلند که میاندیشند و چاره گری میکنند و عده ای به سان دیگر اندامهای پیکرند که یاران و یاری رسانان به پیکرند. پس باید همیاری و غمخواری با هم، و ستردن کینه ها و تنگدلی از میان خود بر همین روال باشد». (ثعالبی، ۱۳۶۸: ۳۰۵– ۳۰۶)
همچنان که مشاهده شد در سخنان اردشیر، شاه و مردم (اشاره کلی به اعضای یک جامعه و کشور) به سان یک «کالبد (پیکر)» واحد بیان شده اند که هرگونه آزاری به یکی از اندامها، سبب ابتلا و آزار دیگر اندامها نیز خواهد شد که درواقع اشاره ای به تأثیر متقابل منش اخلاقی و رفتاری اعضای جامعه بر یکدیگر و اثرگذاری آن بر تمامی اجتماع است؛ اشاره ثعالبی نشان میدهد که مضمون اصلی و ابتدایی جمله ای که سعدی آن را در دو بیتِ قسمت «سیرت پادشاهان» آورده، نخست به دلیل ضبط سخن اردشیر در غررالسیر، و دوم به دلیل منطق کلام، معنیِ مناسبتر و مفهومی صریحتر و ساده تر، به شکل «یک پیکرند» صحیحتر می نماید، اما به جهت نوع ضبط آن در نسخه های کهن و معتبر گلستان سعدی۳ باید گفت که به احتمال بسیار این مضمون بعدها به صورت «یکدیگرند» متداول گشته و درنتیجه سعدی نیز آن را به همین شکل آورده است؛ البته اینگونه هم میتوان حدس زد که سعدی کاملاً عامدانه این تغییر را ایجاد کرده و در جایگاه یک مفسر و نه فقط یک شاعر، قصد داشته تا مفهومی بالاتر و متفاوتتر را بازگو نماید و از سویی، تناسب بیشتری با بافت کلام و موضوع مورد نظر که دستگیری و توجه به حال رعیت است ایجاد نماید؛ از این روی، مفسرانه مفهوم مورد نظر خود را بیرون کشیده و از نقل قول صِرف، رد شده تا تنها یک انتقال دهنده نباشد و تأثیر شخص خود را بر مفاهیمی که بیان میکند و انتقال میدهد هم بگذارد. چنین برمی آید که اگر این تغییر از سوی خود شاعر انجام شده باشد، منظور سعدی این بوده که جوهره همه انسانها به «آدم» بازمیگردد؛ از اینروی منظور از «بنی»، تکتک افراد جامعه، منظور از «اعضاء» جزئی از یک کلِ واحد و منظور از «یکدیگر» کل جامعه بشری است. این در حالی است که لفظ «پیکر»، فردیت دارد و لفظ «یکدیگر»، ناظر بر جمع بوده و عامتر است. بر این اساس، از دیدگاه سعدی، فرزندان آدم عضوی از یک جامعه اند که در نتیجه ابتلای هر یک از آنها، تمامی جامعه آسیب خواهد دید؛ با در نظر گرفتن چنین دیدگاهی، میتوان گفت که سعدی از مثال صِرف، رد شده و به این جمله معروف که پیش از آن نیز معمول بوده، معنا، نگاه و عمقی متفاوتتر داده است؛ چنین تغییرات عمدی از سوی سعدی بارها دیده میشود؛ همچنانکه در خصوص تغییر برخی مضامین شاهنامه در کلام سعدی نیز شاهد آن هستیم.
پی نوشت:
- استاد مجتبی مینوی در مقاله «بنی آدم اعضای یکدیگرند» که در مجله یغما، سال یازدهم شماره ۱ (فروردین ۱۳۳۷) چاپ شده، رسائل بولس طرسوسی را قدیمی ترین منبعی دانسته اند که به چنین مضمونی پرداخته است. یک مورد از موارد اشاره شده به این مضمون در این اثر چنین است: «زیرا چنانکه بدن یک است و اعضای متعدد دارد و تمامی اعضای بدن اگرچه بسیار است یک تن میباشد… و اگر یک عضو دردمند گردد، سایر اعضا با آن همدرد می باشند». (باب ۱۲، فقره ۱۲ و ۲۶– ۲۷)
- اندرزنامه اردشیر در برخی منابع دیگر نیز آمده: (شاهنامه، ج۳، پادشاهی اردشیر، ۳۸۹– ۳۹۳؛ تجاربالامم مسکویه رازی، ج۱: ۱۱۴– ۱۲۹؛ مروجالذهب مسعودی،۱۳۸۲، ج۱: ۲۴۳) اما به مضمون مورد نظر، در هیچ منبعی جز غررالسیر اشارهای نشده است.
- برای مطالعه بیشتر پیرامون ضبط صحیح و کهن تر بیت مورد نظر ر.ک: توضیحات غلامحسین یوسفی، گلستان سعدی، ص ۲۶۴– ۲۶۵٫
منابع
- گلستان سعدی، (۱۳۸۴)، به تصحیح غلامحسین یوسفی، چاپ هفتم، تهران: انتشارات خوارزمی.
- ثعالبی نیشابوری، عبدالملک بن محمدبن اسماعیل، (۱۳۶۸)، «تاریخ ثعالبی»، با دیباچه مجتبی مینوی و مقدمه و ترجمه محمد فضائلی، تهران: نشر نقره.
- ثعالبی، (بیتا)، غرراخبار (متن عربی)، بیجا.