خانه / یادداشت ها / بناهای‌منسوب‌به‌ضحاک / سمیه ارشادی
کلیک کنید

بناهای‌منسوب‌به‌ضحاک / سمیه ارشادی

 بیت‌المقدس: مسعودی در مروج‌الذهب اظهار می‌دارد که مجوسان بانی آن را ضحاک دانسته‌اند: "به پندار مجوسان بانی آن ضحاک بوده است و بروزگار آینده اهمیت فراوان خواهد داشت و پادشاهی بزرگ در آن خواهد نشست...". فردوسی در شاهنامه، با قید عنوان بیت‌المقدس، از آن به زبان پهلوی "گنگ دژهوخت" تعبیر می‌کند، آنجا که فریدون با سپاهی به‌سوی ضحاک می‌تازد: به خشکی رسیدند، سر کینه‌جوی به بیت‌المقدس، نهادند روی که بر پهلوانی زبان راندند همی "کَنگ دِز هوختَ"ش خواندند به تازی کنون "خانه‌ی پاک" خوان برآورده ایوان ضحاک دان (دفتر اول، پادشاهی ضحاک، ۷۴: ۳۰۷_ ۳۰۹)  قلعه‌ی زرنگ: طبری در تاریخ…

بازبینی کلی

امتیاز کاربر: 4.78 ( 2 امتیازات)
0

بناهای‌منسوب‌به‌ضحاک / سمیه ارشادی

 بیت‌المقدس: مسعودی در مروج‌الذهب اظهار می‌دارد که مجوسان بانی آن را ضحاک دانسته‌اند: “به پندار مجوسان بانی آن ضحاک بوده است و بروزگار آینده اهمیت فراوان خواهد داشت و پادشاهی بزرگ در آن خواهد نشست…”.

فردوسی در شاهنامه، با قید عنوان بیت‌المقدس، از آن به زبان پهلوی “گنگ دژهوخت” تعبیر می‌کند، آنجا که فریدون با سپاهی به‌سوی ضحاک می‌تازد:

به خشکی رسیدند، سر کینه‌جوی
به بیت‌المقدس، نهادند روی

که بر پهلوانی زبان راندند
همی “کَنگ دِز هوختَ”ش خواندند

به تازی کنون “خانه‌ی پاک” خوان
برآورده ایوان ضحاک دان

(دفتر اول، پادشاهی ضحاک، ۷۴: ۳۰۷_ ۳۰۹)

 قلعه‌ی زرنگ: طبری در تاریخ خود می‌آورد که مقر ضحاک قلعه‌ای به نام زرنگ بود. در همانجا بود که فریدون بر او تاخت: “بعضی دیگر گفته‌اند که ضحاک از مقر خویش غایب نبود و افریذون پسر اثفیان بماه مهرروز مهر به مقر وی آمد که قلعه‌ای به نام زرنگ بود”.

 خانه‌ی غمدان: در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی آمده است: “… و غمدان قلعه‌ای است که روبروی مسجد جامع شهر صنعاء می‌باشد و از سنگ بپا شده و می‌گویند که سام‌بن‌نوح پس از توفان آنجا را ساخت و چاهی را نیز که کنده بود در آنجاست و نیز گفته‌اند که این قلعه هیکلی بود که ضحاک به نام زهره ساخته بود”. صاحب “الفهرست” در معرفی تینکلوس بابلی نوشته است: “این شخص یکی از هفت دانشمندانی است که ضحاک یکی از خانه‌هایی را که به ‌نام ستارگان هفتگانه ساخته بود باو واگذار کرد”.

 کومش: در بند ۱۸ شهرستان‌های ایران آمده: “شهرستان قومس پنج برج را ضحاک آن را شبستان خود کرد”.

 نهرتیره: شهرستان‌های ایران در بند ۴۹ نیز، شهرستان نهر تیره را ساخته “آزی‌دهاک” می‌داند که در پادشاهی بیدادگرانه‌ی خود آن را بنا نهاده است. بعدها این شهر زندان ایرانشهر شد که نامش هم “زندان اشکان” شده بود: “شهرستان نهرتیره را ضحاک در دوران فرمانروایی (خویش) آنجا را شبستان خود کرد و زندان ایرانشهر بود و زندان اشکان نام نهاد”.

 کریندوشید: ضحاک دژهایی در بابل و سمبران و هندوستان ساخته بود که اولی را به نام کریندوشید می‌خواندند. در آثار فارسی میانه از کوئیرینته به‌عنوان کاخ ضحاک در بابل تعبیر شده؛ در بندهش آمده است: “… و یکی آنکه ضحاک کرد به بابل که (آن را) کُرینددوشید خوانند”. “و خانه ضحاک به بابل کرنگ ماند بود”. حمزه اصفهانی نیز آورده: “بیوراسپ در بابل سکونت داشت و در آنجا خانه‌ای به شکل کلنگ (مرغ) ساخت و آن را ‘کلنگ‌دیس’ نامید و مردم ‘دمن‌حت’ خواندندش”.

 مداین: ابن‌حوقل در تاریخ خود آورده است که عده‌ای معتقدند بنای شهر مداین، به دست ضحاک صورت گرفته است و تبابعه (قوم تبع) در آنجا سکنی گزیده‌اند و ابراهیم (ع) نیز بدانجا درآمده است.

 بابل: در مسالک و ممالک آمده: “بابل دهی کوچک است. لیکن‌ قدیم‌تر همه بناهای عراق آنست و این اقلیم به بابل بازخوانند. پادشاهان کنعان آنجا مقام کرده‌اند و آثار بناهای عظیم مانده است. گمان برم کی به‌روزگار جایی بزرگ بودست. گویند کی‌ضحاک بیوراسب بابل بنا کردست و ابراهیم را علیه‌السلم آنجا به‌آتش انداختند”. دینوری نیز در اخبارالطوال بنای بابل را به ضحاک نسبت داده است: “… و شهر بابل را چهار فرسنگ در چهار فرسنگ بنا نهاد و مشحون بسپاهی کرد و آن را “خوب” نامید”.

منابع:
۱. مسعودی، “مروج‌الذهب”، مترجم: ابوالقاسم پاینده، ج۱، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲، ص۵۹۳_ ۵۹۴.

۲. طبری، “تاریخ طبری”، ج اول، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات اساطیر، ۱۳۸۳، ص۱۳۸.

۳. بیرونی، ابوریحان، “آثارالباقیه”، ترجمه اکبر داناسرشت، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۶، ص۵۷.

۴. ابن‌ندیم، “الفهرست”، ترجمه محمدرضا تجدد، انتشارات اساطیر، ۱۳۸۱، ص۴۸۵.

۵. “دریایی، تورج، “شهرستان‌های ایرانشهر”، مترجم: شهرام جلیلیان، انتشارات توس، ۱۳۸۸، ص۳۸ و ۳۹.

۶. اصفهانی، حمزه‌بن‌حسن، “تاریخ پیامبران و شاهان”، ترجمه دکتر جعفر شعار، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ص۳۲.

۷. اصطخری، “مسالک و ممالک”، به‌اهتمام ایرج افشار، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۰، ص۸۶_۸۷.

۸. دادگی، فرنبغ، “بندهش”، نشر مولف، ۱۳۶۹، ص۱۳۷_۱۳۸.

۹. حسین‌‌زاده، حمزه، “ضحاک از اسطوره تا واقعیت”، انتشارات ترفند، ص۳۳_۳۶.

کلیک کنید

یک نظر

  1. محمد قاسمی

    ممنون استاد. بسیار آموزنده بود.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

کلیک کنید
باز کردن چت
باشگاه شاهنامه پژوهان
درودبرشما

اگر برای سفارش از فروشگاه باشگاه شاهنامه پژوهان پرسشی دارید پیام خود را بگذارید


با سپاس