باشگاه شاهنامه پژوهان _ یادداشت(ابوالفضل خطیبی) : در داستان رستم و سهراب، پس از آنکه در نخستین کشتی، سهراب، رستم را بر زمین میزند و رستم با چارهگری از دست پهلوان جوان میرهد: چو رستم ز چنگِ وَی آزاد گشت / بسان یَکی تیغِ پولاد گشت. در مصراع دوم در تشبیه رستم به تیغِ پولاد (شمشیر برّنده) چه نکتهای نهفته است؟ از میان شرحهایی که دیدم سه تفسیر زیر قابل توجّهاند: خالقی مطلق: «گویا منظور شاعر این است: شکستی که باعث مرگ رستم نشد، سبب آموختن پهلوان باتجربهای چون او از نقاط ضعف همنبرد گردید و او را در نبرد…
امتیاز کاربر: 3.53 ( 5 امتیازات)
0
باشگاه شاهنامه پژوهان _ یادداشت(ابوالفضل خطیبی) : در داستان رستم و سهراب، پس از آنکه در نخستین کشتی، سهراب، رستم را بر زمین میزند و رستم با چارهگری از دست پهلوان جوان میرهد:
چو رستم ز چنگِ وَی آزاد گشت / بسان یَکی تیغِ پولاد گشت.
در مصراع دوم در تشبیه رستم به تیغِ پولاد (شمشیر برّنده) چه نکتهای نهفته است؟ از میان شرحهایی که دیدم سه تفسیر زیر قابل توجّهاند:
خالقی مطلق: «گویا منظور شاعر این است: شکستی که باعث مرگ رستم نشد، سبب آموختن پهلوان باتجربهای چون او از نقاط ضعف همنبرد گردید و او را در نبرد بعدی در برابر همنبرد چون تیغ پولاد آسیب ناپذیر ساخت». رستگار فسایی: «مانند تیغی که از نیام بیرون آمده باشد، رستم خود را از زندان و چنگ سهراب رهاشده می یافت». کزّازی: «چنان مینماید که استاد رستم را، در تیزخویی و واکنش تند و «حسّاسیّت»، با تشبیهی ساده ومجمل، به تیغ پولاد مانند کرده است که نیکْبرّاست و با کمترین پیوند و پسودن و تماس، به کردار درمیآید و فرو میدرد». چنانکه ملاحظه می شود، هریک از شارحان عزیز به یکی از ویژگیهای «مشبّهٌ بهِ» تیغ پولاد توجه کردهاند. خالقی مطلق به آسیبناپذیر بودن، رستگار فسایی به رها بودن از نیام و کزّازی به بُرّایی آن. نگارنده مخالفتی با این تفسیرها ندارد، ولی خود تفسیر دیگری از این مصراع دارد که البته از تفسیرهای بالا چندان دور نیست. فردوسی در بیتهای دیگر «تیغپولاد» را در برابر «موم» به کار برده است و نکتۀ اصلی مصراع بالا هم در همین است. بنگرید:
اگر من سپاهی فرستم به روم/ ترا تیغِ پولاد گردد چو موم
جهان را تو بیلشکر روم دان / همان تیغِ پولادشان موم دان
میگوید: رستم که چونان مومی نرم در چنگِ سهراب گرفتار شده بود، پس از رهایی از چنگِ او، چون تیغِ پولاد سخت استوار و برّان گشت.