آیا فردوسی برای سرودن بیتی در تنور رفت ؟ / ابوالفضل خطیبی
اسفند 26, 1397
دریادداشت ها
عطار در مصیبتنامه در ستایش از شعر خود چنین میسراید (عطّار ۱۳۸۶ش، ص۴۴۸-۴۴۹): آبِ هر معنی، چنانم روشن است/ کآنچه خواهم، جمله، در دستِ من است مینباید شد بحمدالله بهزور / همچو فردوسی ز بیتی در تنور همچو نوح آبی بهزور آید مرا / زآنکه طوفان از تنور آید مرا از تنورم چون رسد طوفان بهزور / هیچ حاجت نیست رفتن در تنور همچو فردوسی فُقَع خواهم گشود / چون سنایی، بیطمع، خواهم گشود بیت دوم مبهم است و این ابهام را قزوینی نیز یادآور شده بود (قزوینی ۱۳۸۸ش، ج۶، ص۱۰۳). به نوشتۀ زندهیاد محمدامین ریاحی «در تنور رفتن فردوسی…
امتیاز کاربر: اولین نفر باشید!
0
عطار در مصیبتنامه در ستایش از شعر خود چنین میسراید (عطّار ۱۳۸۶ش، ص۴۴۸-۴۴۹):
آبِ هر معنی، چنانم روشن است/ کآنچه خواهم، جمله، در دستِ من است
مینباید شد بحمدالله بهزور / همچو فردوسی ز بیتی در تنور
همچو نوح آبی بهزور آید مرا / زآنکه طوفان از تنور آید مرا
از تنورم چون رسد طوفان بهزور / هیچ حاجت نیست رفتن در تنور
همچو فردوسی فُقَع خواهم گشود / چون سنایی، بیطمع، خواهم گشود
بیت دوم مبهم است و این ابهام را قزوینی نیز یادآور شده بود (قزوینی ۱۳۸۸ش، ج۶، ص۱۰۳). به نوشتۀ زندهیاد محمدامین ریاحی «در تنور رفتن فردوسی برای بیتی اشاره به افسانهای است که ظاهراً جای دیگر نیامده» (ریاحی ۱۳۷۲، ص۲۵۸). آیدنلو بر اساس یکی از روایات مردمی دربارۀ فردوسی حدس میزند که در داستانی که در نیشابورِ عصر عطّار رایج بوده – و صورت مکتوب آن فعلاً به دست ما نرسیده – فردوسی برای سرودن یا تکمیل بیتی به منظور تأمل بهتر در خلوت، درون تنور رفته است (آیدنلو۱۳۹۰، ص۵۱-۵۲). پیش از آن، استاد شفیعی کدکنی در یادداشتی بر این بیت نوشتهاند:«تعبیر در تنور رفتن در مورد فردوسی به درستی روشن نیست که اشاره به کدام گوشۀ زندگی اوست.شایداشارهای باشد به آن بخش از افسانۀ گریختن فردوسی از دست محمود و پنهان شدن او»(شفیعی کدکنی ۱۳۸۶ش،ص۷۶۰).استاد شفیعی سپس چندین شاهد از متون فارسی نقل می کند که بنابر آنها در گذشته تنور جایی برای پنهان شدن بوده است.با این خوانش،مراد از «بیتی» نیز قاعدتاً باید اشاره به بیتهای هجونامه باشد که شاعر در حق محمود سروده و برای همین خشم شاه را برانگیخته و گریخته و پنهان شده است. اما دور مینماید که عطّار در این بیت به گریختن و پنهان شدن شاعر در تنور اشاره داشته باشد؛ زیرا بافت متن چنین اشارۀ تاریخی را برنمیتابد.بنا بر این خوانش، عطار میگوید:
من کسی نیستم که برای سرودن بیتی یا به خاطر بیتی مانندفردوسی ازدست شاه بگریزم و به زور در تنور پنهان شوم.دراین بیتها عطار از کتاب مصیبتنامۀ خودو سختگی شعرآن و طبع همچون آب روان خود سخن می گوید وطبع شعری خود را با فردوسی میسنجد. شایدداستانی اززندگانی فردوسی در پسزمینۀ بیت دوم نباشد. گویا یک تعبیر کنایی است از طبع داغِ چون تنورِ شاعروشعر گرمی که شاعر مانند نان داغی از تنور طبع خود با زور بیرون می کشد.عطار می گوید: من مانندفردوسی نیستم که هرباربا زحمت به تنور طبع خود اندرشوم و بیتی را بیرون بیاورم،بلکه طبع من مانند آبِ روان است،که خودبه خود چونان طوفان نوح با شتاب از تنور طبعم بیرون میجهد وسرازیر میشود. و نیازی ندارم که هربیت را با زور از تنور طبعم بیرون بکشم. بنا برروایات، طوفان آب در زمان نوح از تنوری فوران می کند.در اینجا عطّار با تلمیح به این روایت و تقابل میان آتش و آب که اوّلی می تواند نشانۀ تیزی و دومی روانی و زلالی طبع شاعر باشد، تصویر بدیعی ازجوشش شعردر درون خود خلق کرده است.تشبیه طبع شاعرانه به تنورِ داغ و شعر به نانی گرم که از تنور بیرون میآید، نزد شاعران شناخته شده بود.شواهدزیر از پیکرۀ گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان استخراج شدهاند:
تنم تنور و عالم هیزم است و جان آتش/ خِرَد خمیر و زبان نانپز و سخن نان است
(قوامی رازی ۱۳۳۴ش، ص۱۴۹)
قوامی که بُرد از تنور تفکّر/ به نان سخن آب شعر سنایی (همان، ص۹۰)
سخنی که چون نان وطعام گرم از تنور دل برآری چون گرم نباشد؟(محقق ترمذی ۱۳۷۷ش، ص۲)
چون مخمّرگشت با عقل این سخن/در تنور دولتت بستم فطیر (کمالالدّین اصفهانی ۱۳۴۸ش، ص۳۴۹)
خمیر و نانبا دیوانه گردد/ تنورش بیت مستانه سراید (مولوی۱۳۵۵ش ،ج۲ ص ۸۳)
فقیری عراقی به یخنیپزی اوقات صرف میکند و گاهگاه در تنور خیال شعری خامسوز نیز بیرون میآورد (سام میرزا، ص۲۶۱)
استاد شفیعی کدکنی در یادداشت بیت آخر می نویسد(همان، ص۷۶۰): «فقع گشودن کنایه از لاف زدن است و این کنایه درادب فارسی،کنایهای رایج بوده است.وبه داستان فقاع خریدن فردوسی از صلۀ محمود هم اشارهای دارد». بخش دوم توضیح استاد شفیعی بیگمان درست است، ولی چنانکه پورجوادی (همانجا)در مقالهای نشان داده است،کنایۀ لاف زدن برای فقع گشودن – چنانکه در فرهنگها آمده است کامل و جامع نیست.اوبر اساس شواهدمتون،برای فقع گشودن این معانی را در نظرگرفته است:ابتدا کردن به سخن و زبان به سخن باز کردن وآشکارکردن وجلوه گر کردن معنی ونکتهای که پیشتر پنهان بوده است.در این بیت عطاردرترکیب کنایی «فقع گشودن»،دومعنی را در نظر دارد: یکی جوشش شعر از درونش،مانند جوشیدن و بیرون ریختن فقاع از کوزه ،چنانکه شعر در فردوسی میجوشید،ولی شعر عطّار روانتر از او میجوشید؛ دوم،بااشاره به داستان زندگی فردوسی و بلندطبعی شاعرکه صله سلطان رافقاعی خرید،بلندطبعی و بلندمنشی او راالگوی خودقرار می دهد.
ابوالفضل خطیبی شاهنامه فردوسی 1397-12-26