باشگاه شاهنامه پژوهان _ کتابشناخت : کتاب اسطوره زال تبلور تضاد و وحدت در حماسه ملی نوشته محمد مختاری است. محمد مختاری در ۱ اردیبهشت ۱۳۲۱ در مشهد زاده شد و چندین سال نیز در بنیاد شاهنامه، به پژوهش پرداخت. مختاری در کتاب اسطوره زال کوشیده است تا سویه های گوناگون زال، از زاده شدن و رانده شدن کودک از خانواده تا پرورش او از سوی سیمرغ و پیوند زال با سیمرغ و سپس زندگی زال تا دوران کیخسرو و پیوند او با زمان یا زروان را مورد بررسی و کندوکاو قرار دهد. محمد مختاری در این کتاب ریشه هاى…
امتیاز کاربر: 4.59 ( 3 امتیازات)
0
باشگاه شاهنامه پژوهان _ کتابشناخت : کتاب اسطوره زال تبلور تضاد و وحدت در حماسه ملی نوشته محمد مختاری است. محمد مختاری در ۱ اردیبهشت ۱۳۲۱ در مشهد زاده شد و چندین سال نیز در بنیاد شاهنامه، به پژوهش پرداخت. مختاری در کتاب اسطوره زال کوشیده است تا سویه های گوناگون زال، از زاده شدن و رانده شدن کودک از خانواده تا پرورش او از سوی سیمرغ و پیوند زال با سیمرغ و سپس زندگی زال تا دوران کیخسرو و پیوند او با زمان یا زروان را مورد بررسی و کندوکاو قرار دهد. محمد مختاری در این کتاب ریشه هاى شخصیت زال را نیز مورد بررسی قرار می دهد. در این کتاب با مجموعه اى از دیدگاه های نو از سوی نویسنده درباره زال و حماسه ملی ایران روبرو می شویم. از دید مختاری زال چهره ای پیچیده و آمیخته با رمز و نماد است که پیوند اسطوره و حماسه در تفکر ایرانی را می سازد .
در بخش هایی از این کتاب آمده است :
در اساطیر خدایان جاوید بیمرگند. اما در حماسه قهرمان اصلی در همین دورهای که میزید چندان دوام مییابد که دوره سرآید. او از نوعی بیمرگی دورهای برخوردار است و تا دوره تمام نشده در او نشانهای از مرگ نیست. رستم و زال از آغاز دوران حماسی تا پایان آن همچنان هستند. نه گذشت زمان آنها را به مرگ میرساند نه از میان رفتن و کاهش نیروهای مادی جسم.
اما رستم زمینیتر از زال است. او تجلی نیروهای مادی حماسه است. پس مرگ نیز طبیعیتر او را درمییابد. یعنی رستم حماسیتر است و زال اساطیریتر، پس مرگ یک دورهی حماسه نیز نخست باید رستم را فرو گیرد.
…او[زال] همانگونه که زندگی و آغاز زمان را در آفرینش رستم و پیوند با رودابه دریافته است، پایان خود را نیز در فرجام رستم ادراک میکند. مرگ رستم انگار همان مرگ زال است. … و سرنوشت هولناک زال بیرستم زیستن است. فرا رسیدن تاریخ است. منقطع شدن حماسه است بیآنکه او را مرگی دریابد