بازبینی کلی
باشگاه شاهنامه پژوهان _ گزارش : بزرگداشت فردوسی در اهواز برگزار شد. به مناسبت بزرگداشت فردوسی و روز ملی زبان پارسی آیین نکوداشت فردوسی با کوشش انجمن میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تاریانا خوزستان و با مشارکت گروه رسانه ای تارنمای جنوب و کانون فرهنگی رسانه ای فره داد در خانه سمن های اهواز برگزار شد.
به گزارش باشگاه شاهنامه پژوهان به نقل از تارنمای جنوب به مناسبت بزرگداشت فردوسی و روز ملی زبان پارسی آیین نکوداشت فردوسی با کوشش انجمن میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تاریانا خوزستان و با مشارکت گروه رسانه ای تارنمای جنوب و کانون فرهنگی رسانه ای فره داد در خانه سمن های اهواز برگزار شد.
در این نشست تخصصی پژوهندگان تاریخ، ادبیات و شاه نامه، دکتر اشکان زارعی، دکتر غلامعلی ایزدی، دکتر حمزه رحیمی بابادی و استاد نوربخش احمدزاده در سخنانی با تحلیل محتوا از جنبه های اثرگذاری کتاب شاه نامه در بنیان های هویت ملی، خدا شناسی، هستی شناسی، جهان بینی، انسان شناسی، جنبه های دراماتیک و نمایشی قصه های شاه نامه و جایگاه شاه نامه در فرهنگ های بومی خوزستان بویژه قوم بختیاری این اثر ارزشمند تاریخ ادبیات ایران را مورد بررسی و واکاوی قرار دادند.
“دانا و توانا؛ ایده آل فردوسی و ذات فرهنگ ایرانی”
حمزه رحیمی بابادی با اشاره به شخصیت پردازی های فردوسی بیان کرد: انسان در جهت کمال و پویایی، نیازمند دو نیروی دانش و توانش بوده و بی هرکدامشان انسان کامل نیست. انسان در اسطوره های ایرانی و شاهنامه، سرشتی دو بُنی دارد یعنی ابرمردان و پهلوانان شاهنامه چون رستم، سهراب، اسفندیار، سیاوش و کیخسرو و …دارای پدر ایرانی و مادر انیرانی هستند که گویای تحکیم قوای انسانی مبتنی بر دانایی و توانایی است.
وی افزود: آن هنگام که فریدون درصدد تقسیم جهان بین سه پسر است، اتفاقی شگفت رخ می دهد. آفریدون برای سه پسر خویش، سه دختر پادشاه یمن(عرب) را به زنی می گیرد؛ این ترکیب ایرانی و انیرانی در واقع تکامل فرهنگ همزیستی و همگرایی با دیگر اقوام وملل را بازمی نمایاند.
رحیمی بابادی با اشاره به بیت “توانا بود هرکه دانا بود//ز دانش دل پیر برنا بود” گفت: ایده آل انسانی فردوسی در این بیت تعریف می شود. ذات اسطوره های ایرانی و فرهنگ ایرانی هم چنین انسانی را جستجو می کند.
این شاعر درباره رستم، قهرمان فردوسی در کتاب شاه نامه نیز عنوان کرد: رستم از پدری ایرانی و مادری انیرانی است؛ هم دانش و خرد و مهر و شادمانی اهورایی دارد و هم خشم و خروش و قهر و غضب و تیرگی اهریمنی.
او در جدال درونش پیروز است و وجودش برای نیل به اهداف بلند انسان ایرانی، از نیروهای رام شده ی درون (اهریمنی)کمک می گیرد.
وی ادامه داد: رستم در نبرد با دیوان و موجوداتی که انسان و ایران را به خطر می اندازند، سرشت سنگین و سهمناک خود را به کمک خرد می آورد تا بتواند با تلفیق و ترکیب دانش و خرد و توان، سربلند میدان نبرد شود.
جغرافیای کنونی ایران وامدار فردوسی است
نوربخش احمدزاده پژوهشگر و روایتگر ملی شاه نامه با اشاره به تاثیر سترگ فردوسی بر هویت ایرانی گفت: اگر شاهنامه نبود، تاریخ ایران مسیر دیگری می رفت و امروز جغرافیایی به نام ایران وجود نداشت، به همین شوند ما مدیون فردوسی هستیم و او سخنگوی پیروزی نیکی بر بدی است.
وی با اشاره به تفاوت شعر در زبان پارسی و دیگر کشورها بیان کرد: در فرهنگ های دیگر شعر را برای لذت آنی و هنری می خوانند در حالی که در شعر شاعران بزرگ پارسی گوی می آموزیم که بوده ایم و در دنیای امروز باید چگونه رفتار کنیم.
این پژوهشگر ادبی افزود: شعر پارسی حاصل تجربه ممتد قوم ایرانی در سرزمین پر حادثه و بلا خیز ایران بوده و جامعه ایرانی کلام شاعرانه را به عنوان یک سپر و پدافند بر خود پوشانده است.
احمدزاده همچنین درباره ساختار سینمایی و نمایشی شاهنامه بیان کرد: بیش از یک سده از تاریخ آفرینش سینما می گذرد اما بیش از هزار سال پیش، فردوسی در سرودن شاه نامه از تکنیک هایی استفاده کرده که شباهت زیادی به دکوپاژ یک فیلمنامه دارد. شخصیت پردازیِ و نشان دادن کنش و واکنش شاه نامه از ویژگی های شاه نامه است که در جای جای آن به چشم می خورد.
این شاه نامه پژوه با اشاره به روانشناسی دقیق شخصیت ها در شاه نامه گفت: شاه نامه سرشار از قصه های جذاب شرقی، شخصیت های محکم و موقعیت های دراماتیک و پرکشش است که علاوه بر داشتن هویت ایرانی، نمونه هایی برای مخاطب جهانی است.
وی یادآور شد: شاه نامه کتابی جهانی و با پیامی جهانی است که باید برای مخاطب جهانی بازخوانی شود. در این یک سده، در کشورهای مختلف، فیلمسازان و کارگردانان علاقمند به ادبیات ملی، به صورت مستقیم، اقتباسی، برداشت آزاد و..از حماسه های ملی خود استفاده برده اند اما در ایران کمتر با این موضوع روبرو بوده ایم و شوربختانه سینمای معاصر ما رابطه ای با گنجینه های غنی داستان های ملی و فرهنگی ادبی نداشته است.
هم اندیشی، همدلی و هم زبانی عنصر مشترک بین فردوسی و بختیاری ها است
غلامعلی ایزدی استاد دانشگاه شاه نامه را پدیدار کننده فرهنگ ایرانی دانست و گفت: فردوسی و شاهنامه در بین ایرانی ها جایگاه ویژه ای داشته است به شکلی که فرهنگ شاه نامه خوانی در میان اقوام ایرانی از دیرباز وجود داشته است.
وی یادآور شد: در سده های نخستین پس از اسلام، تحت تاثیر دست نشاندگان خلفای اموی، ایرانی دچار هویت باختگی شده بود-مفهومی که فراتر از به تاراج رفتن زبان و فرهنگ ایرانی بود-پس از آن، یعقوب لیث به احیای زبان پارسی در دربار صفاریان تاکید داشته و نخستین شعر فارسی دری در این دربار سروده می شود.
ایزدی درادامه افزود: در دوره سامانیان نیز ترجمه قرآن به پارسی بنا بر فتوای روحانیون و به دستور دربار صورت می گیرد؛ کاری که پیش از آن اتفاق نیفتاده بود. دربار سامانی همچنین پایگاهی برای شاعران پارسی شد و نیز ادبیات شفاهی جمع آوری می شود. این روایت های شفاهی بعدتر پایگاهی برای آفرینش حماسه های ملی توسط دقیقی و فردوسی می شود.
وی عنوان کرد: فردوسی در دوران غزنویان به حاشیه رانده شد چرا که سروده های وی برای خط مشی های سیاسی آن ها زیان بار بود و تنها هنگامی که مسعود سعد سلمان در ۱۵ سال آخر عمرش به ریاست کتابخانه سلطنتی دربار عزنوی گماشته شد، برای نخستین بار گلچینی از شاه نامه را زیر نام “مختارات شاه نامه” منتشر می کند.
این شاهنامه پژوه همچنین با اشاره به اهمیت شاه نامه در بین بختیاری ها گفت: از دیرباز مجالس شاه نامه خوانی، تدریس شاه نامه در مکتب ها و تربیت فرزندان با ابیات فردوسی و حفظ کردن شاه نامه در بین بختیاری ها رواج داشته است.
وی ادامه داد: در سال های گذشته بختیاری برای پاسداشت میراث فرهنگی خود و مقابله با تهاجم فرهنگی، مجالس شاه نامه خوانی یا شاه نامه سرایی به گویش بختیاری، شاهنامه پژوهی ، نقالی و أمور نمایشی را گسترش داده است.
ایزدی با اشاره به وجود اشتراک میان بختیاری و فردوسی عنوان کرد: هم اندیشی، همدلی و هم زبانی عنصر مشترک میان بختیاری و فردوسی است. تقویت روحیه رشادت و مقاومت رسالت حماسه هااست و بختیاری ها همواره با بهره گیری از کلام فردوسی این روحیه را تقویت می کرده اند.
شاه نامه بازگو کننده جهان بینی ایرانی است
اشکان زارعی درباره جهان بینی ایرانی در شاهنامه توضیح داد: از دیرباز فردوسی به عنوان زنده کننده زبان پارسی و نگاهبان هویت ملی معرفی می شود اما به باور من، با توجه به زمانه ای که او می زیسته است، باید کارسازی او را فراتر از این دانست.
وی گفت: ترکان غزنوی وارد ایران شده و بخشی از سیاست و فرهنگ ایران زیر سلطه آنان بود. اگر چه تلاش می کردند به فرهنگ ایرانی پر و بال دهند و نزدیک شوند، اما در سرشت شان نگاهی ترکی داشتند. خلفای عباسی نیز نگاه و تعصب عربی داشتند. این دو نگاه، فرهنگ و تمدن ایرانی را در تنگنا گذاشته بود و این فرهنگ را پس از فرازهای بسیار، با فرود روبرو کرده بود.
این پژوهشگر تاریخ و فرهنگ یادآورد شد: فردوسی جهان بینی ایرانی -که اوج اندیشه سترگ ایرانی بود- را بازگو می کند تا هم خودباوری را به جامعه ایرانی یادآوری کند و هم آن را به رخ حاکمیت عربی و ترکی بکشد. این جهان بینی بر سه پایه خداشناسی، هستی شناسی و انسان شناسی با بن مایه های خرد و داد بود. جهان بینی ای که شناسه ملی ما برآمده از آن است. فردوسی هم این جهان بینی را به ایرانیان یادآوری می کند و هم زبان پارسی را زنده نگاه می دارد.
زارعی درادامه درباره جایگاه تاریخی زبان پارسی بیان کرد: به گواه تاریخ، زبان پارسی، از پیش تا پس از اسلام، زبان تمام مردم ایران بوده و هویت ملی در ساختار زبان پارسی بالیده است. همه سنگ نگاره های پیش از اسلام، آفرینش های ادبی تا فرمان مشروطه همگی به زبان پارسی بوده است.
این استاد دانشگاه با اشاره به ریشه و پیشینه زبان پارسی گفت: بعضی تلاش دارند تا پارسی را به زبانی تازه و تا حد یک زبان قومی کاهش بدهند. برای پاسخ به این ابهام، باید از تاریخ کمک بگیریم که بهترین راوی و داور است. البته باید دانست که داستان زبان و خط جداست و در دوران ایران باستان با وجود زبان پارسی، مثلا سنگ نگاره ها به خط ایلامی هستند.
وی در پایان به گستره زبان پارسی در هزاره گذشته اشاره کرد و افزود: همه اقوام ترک حاکم بر ایران، تحت تاثیر فرهنگ ایرانی، زبان پارسی را زبان اداری و دیوانی قرار دادند. زبان پارسی همچنین ۷۰۰ سال زبان رسمی شبه قاره هند بوده و در شرق چین رواج داشته است. در سده چهارم نیز ناصرخسرو درباره مردم آناتولی می گوید به زبان عربی، پارسی و ارمنی صحبت می کنند بنابراین دلبستگی به زبان پارسی که از دیرباز زبان ملی و تاریخی ایران و به طور نانوشته زبان رسمی بوده، همواره وجود داشته است و پدیده تازه ای نیست.