خانه / خبر شاهنامه / آخرین خبرهای شاهنامه / اصغر دادبه : اسلامی ندوشن هیچ‌گاه ایران را از یاد نبرده است
کلیک کنید

اصغر دادبه : اسلامی ندوشن هیچ‌گاه ایران را از یاد نبرده است

باشگاه شاهنامه پژوهان _ گزارش: اصغر دادبه در مراسم تشییع پیکر محمدعلی اسلامی ندوشن در نیشابور گفت : اسلامی ندوشن هیچ‌گاه ایران را از یاد نبرده است. او افزود : اسلامی ندوشن اگر خودش را در لحظاتی فراموش کرده باشد، ایران را از یاد نبرده است؛ ذهنش آکنده از ایران یعنی فرهنگ بود. به گزارش باشگاه شاهنامه پژوهان به نقل از ایسنا دکتر اصغر دادبه، در مراسم تشییع پیکر محمدعلی اسلامی ندوشن در نیشابور اظهار کرد: گرچه در این فرصت کوتاه گفتن اینکه این بزرگمرد که بود چه کرد، میسر نیست اما می‌خواهم با دو شیوه به کوتاهی این کار…

بازبینی کلی

امتیاز کاربر: 4.9 ( 1 امتیازات)
0

اصغر دادبه : اسلامی ندوشن هیچ‌گاه ایران را از یاد نبرده است
باشگاه شاهنامه پژوهان _ گزارش: اصغر دادبه در مراسم تشییع پیکر محمدعلی اسلامی ندوشن در نیشابور گفت : اسلامی ندوشن هیچ‌گاه ایران را از یاد نبرده است.

او افزود : اسلامی ندوشن اگر خودش را در لحظاتی فراموش کرده باشد، ایران را از یاد نبرده است؛ ذهنش آکنده از ایران یعنی فرهنگ بود.

به گزارش باشگاه شاهنامه پژوهان به نقل از ایسنا دکتر اصغر دادبه، در مراسم تشییع پیکر محمدعلی اسلامی ندوشن در نیشابور اظهار کرد: گرچه در این فرصت کوتاه گفتن اینکه این بزرگمرد که بود چه کرد، میسر نیست اما می‌خواهم با دو شیوه به کوتاهی این کار را انجام دهم. شیوه نخست این است که غزلی از حافظ بخوانم و بگویم که این زبان حال و قال او خطاب به ایران بود. احساسی که او داشت و احساسی که من همواره داشتم در محتوای غزل این بوده که مخاطب با توجه به شنود معنایی شهر و حتی در نظر خواجه شیراز می‌تواند ایران باشد و همه احساسی که استاد آن زنده‌یاد ایران‌دوست می‌توانست بیان کند، در این غزل است.

جز آستان توام در جهان پناهی نیست

سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست

عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم

که تیغ ما به جز از ناله‌ای و آهی نیست

چرا ز کوی خرابات روی برتابم

کز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست

زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر

بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست

غلام نرگس جماش آن سهی سروم

که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست

مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن

که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست

دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ

که رستگاری جاوید در کم‌آزاری‌ست

عنان کشیده رو ای پادشاه کشور حسن

که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست

چنین که از همه سو دام راه می‌بینم

به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست

اصغر دادبه : اسلامی ندوشن هیچ‌گاه ایران را از یاد نبرده است

وی در خصوص بیت عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم/ که تیغ ما به جز از ناله‌ای و آهی نیست بیان کرد: ایرانی اهل صلح است، اهل جنگ نیست، ایرانی باشرف است. این حکمت ابدی ایران بوده که کم‌آزاری یعنی بی‌آزاری.

دادبه عنوان کرد: کسی بدون تحقیق گفته بود که ایشان پیوسته از ایران سخن گفت که باید اینجا بود و اینجا مرد اما حالا شنیدیم که آنجا بوده. نه جانم آنجا نبوده است. گاهی می‌رفت تا فرزندانش را ببیند و در دانشگاه‌های آنجا از ایران و ایرانیان سخن می‌گفت، بار آخر که رفت طبیب به دلیل بیماری اجازه نداد سوار هواپیما شود، به امید بهتر شدن ۳، ۴ سال طول کشید و سرنوشت این بود اما بقیه اینجا بود، اینجا نفس کشید، اینجا رنج کشید و اینجا شادی کرد.

این ادیب فلسفه‌دان گفت: دیگر اینکه من حامل پیام و سلام همشهریان او و همشهریان خودم به مردم خراسان بزرگ به طور عام و نیشابور به طور خاص هستم و این امانت را به دست شما می‌سپارم. ایران در جهان دل جهان است و یزد ما در وسط آن کویر دل ایران بوده که از سه سرچشمه فرهنگ گرفته است. یکی خراسان بزرگ که بعد از اسلام فرهنگ ما اینجا دوباره قد راست کرد، شعر ما اینجا دوباره بالید و هرچه بود اینجا بود. اگر حمله ناجوانمردانه مغول نبود داستان ما داستان دیگری بود.

وی افزود: بعد از آن انتقال به فارس و مرکزیت فارس به لحاظ فرهنگی بود. یزد من و یزد دکتر اسلامی فرهنگی از باستان دارد که یکی از تجلیات آن این بود که ما در کنار هم با زرتشتی و یهودی آسوده زندگی می‌کردیم. تکثر دینی و مسالمت را من به چشم در کودکی و نوجوانی در شهر خود دیدم. یزد اصیل یزد اصلی نه یزد ۲۰ برابر شده، همچنان باقی است.

دادبه ادامه داد: یزد این مثلث را گرفت و با دو عامل یکی قنات مادی و دیگری قنات معنوی تمدن ساخت. دریغا ما این عامل تمدن را از بین بردیم. ما قرن‌ها برای قنات زنده ماندیم؛ زیرا ما آب دیگری نداشتیم و با آن قنات فرهنگ ساختیم. قنات‌های معنوی ما نیز بزرگان علم، فلسفه و هنر در سراسر ایران هستند. در شهر من و شهر اسلامی ندوشن قنات‌های معنوی بسیاری با همه عدم امکانات پدید آمد که ندوشن یکی از گل‌های سرسبد آن قنات است.

این ادیب فلسفه‌دان خاطرنشان کرد: اسلامی ندوشن در کودکی سعدی می‌خواند و سعدی به قول خودش آغاز او بود و در نوجوانی فردوسی می‌خواند، با او می‌آمیزد و همه عمر ادامه می‌دهد. با این زیربنا چنین پدیده‌ای، پدید می‌آید. ابن سینا یک فرضیه به نام انسان معلق در فضا دارد که می‌خواهد اثبات نفس کند. اسلامی ندوشن اگر خودش را با همه توضیحات ابن سینا در لحظاتی فراموش کرده باشد، ایران را از یاد نبرده است. ذهنش آکنده از ایران یعنی فرهنگ بود. اسلامی ندوشن در مصاحبه‌ای گفت که ایران هیچ وقت تنها نیست.

وی در خصوص انتخاب نیشابور برای محل دفن تصریح کرد:دادبه اضافه کرد: مغول اینگونه بود که اگر شهری مقاومت نمی‌کرد کاری با آن شهر نداشت. شهر یک میلیونی نیشابور که خبر از تمدن عظیم ما می‌دهد در آن روزگار دو بار درو شد؛ زیرا مقاومت می‌کرد. چه کسی می‌گوید مقاومت نبود؟ استاد اسلامی ندوشن این شهر را با این پیشینه که دو نماد آن عطار و خیام در آن خفته‌اند به عنوان آرامگاه ابدی خود انتخاب کرد، این هدیه یزد به نیشابور بود.

کلیک کنید

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

کلیک کنید
گفتگو
باشگاه شاهنامه پژوهان
درودبرشما

اگر برای سفارش از فروشگاه باشگاه شاهنامه پژوهان پرسشی دارید پیام خود را بگذارید


با سپاس