خانه / مقالات / ارتباطی مهم و چندسویه در اداره سیاسی- اقتصادی کشور و عمران و آبادانی آن بر مبنای شاهنامه / سمیه ارشادی
کلیک کنید

ارتباطی مهم و چندسویه در اداره سیاسی- اقتصادی کشور و عمران و آبادانی آن بر مبنای شاهنامه / سمیه ارشادی

                                                                                   سمیه ارشادی؛ دکتری زبان و ادبیات فارسی و پژوهشگر شاهنامه فصلنامه پاژ؛ دوره جدید، سال یازدهم، شماره دوم، تابستان ۱۴۰۱ چکیده پژوهش پیش­رو، ارتباطی متقابل و سلسله ­وار را در موضوعات «امنیت و اقتدار سیاسی»، «آبادانی»، «دریافت مالیات و رونق اقتصادی»، و «مخارج و بودجه­ های نظامی»، بنابر گزارش شاهنامه و دیگر منابع تاریخی بیان خواهد نمود؛ ارتباطی که محور و رکن اصلی آن «دادگری» شاه و نیز «دهش»­های اوست که در کنار رفتارهای درست کارگزاران و بزرگان، شاخصه اصلی دستیابی به استواری کشور و اداره درست آن خواهد بود. واژگان کلیدی: امنیت، آبادانی، مالیات، کشاورزی، مخارج…

بازبینی کلی

امتیاز کاربر: 4.8 ( 1 امتیازات)
0

                ارتباطی مهم و چندسویه در اداره سیاسی- اقتصادی کشور و عمران و آبادانی آن / سمیه ارشادی                                                                  

سمیه ارشادی؛ دکتری زبان و ادبیات فارسی و پژوهشگر شاهنامه

فصلنامه پاژ؛ دوره جدید، سال یازدهم، شماره دوم، تابستان ۱۴۰۱

چکیده

پژوهش پیش­رو، ارتباطی متقابل و سلسله ­وار را در موضوعات «امنیت و اقتدار سیاسی»، «آبادانی»، «دریافت مالیات و رونق اقتصادی»، و «مخارج و بودجه­ های نظامی»، بنابر گزارش شاهنامه و دیگر منابع تاریخی بیان خواهد نمود؛ ارتباطی که محور و رکن اصلی آن «دادگری» شاه و نیز «دهش»­های اوست که در کنار رفتارهای درست کارگزاران و بزرگان، شاخصه اصلی دستیابی به استواری کشور و اداره درست آن خواهد بود.

واژگان کلیدی: امنیت، آبادانی، مالیات، کشاورزی، مخارج سپاهیان، دادگری، دهش، شاهنامه.

مقدمه

دقت در موضوعات مهم «امنیت»، «مالیات»، «اعطای وام­ ها»، «رونق کشاورزی»، «آبادانی»، «وضعیت کشاورزان و لشکریان و نوع برخورد با ایشان» در تمامی متن شاهنامه، به ارتباطی بسیار مهم، عمیق و سلسله ­وار اشاره می­ کند که نمودهای آن کمابیش در منابع تاریخی دیگر هم به­ روشنی دیده می­ شود. این ارتباط که به ترتیب، در موضوع «مالیات­ ها»ی شاهنامه، «امنیت» و «آبادانی» نمود بیشتری یافته، و بر نقش دو گروه سپاهیان و کشاورزان۱ در این ساختارهای مهم تأکید دارد، نشان­ دهنده ارتباط مستقیم، چندسویه و دایره ­وار، میان تأثیر دریافت عادلانه مالیات به ­ویژه از بخش کشاورزی با تأمین هزینه ­های نظامی و پرداخت حقوق سپاهیان، حفظ امنیت کشور، استواری بنیان شاهی، اقتصاد و آبادانی و رونق روستاها و شهرها است که تمامی این موارد، حول محور دو کلیدواژه مهم در شاهنامه یعنی «داد» و «دهش» به یکدیگر مرتبط می­ شوند که همگی بیانگر اهمیت رویکردها و رفتارهای درست شاه و کارگزارانش در اداره هرچه بهتر کشورند.۲ این ارتباط را در چنین شکلی و به­ طور کلی، این­گونه می ­توان ترسیم نمود:

و در شکلی جزئی­ تر این­گونه:

 

در ادامه به بررسی هر یک از این موارد و نقش آنان ­ها در این ارتباط چندسویه و دایره­ وار پرداخته خواهد شد:

 

۱. امنیت و نقش آن در این ارتباط چندسویه

موضوع امنیت در این راستا به سه شاخه اصلی مربوط می­ شود: نخست: امنیت و ارتباط آن با دادگری و عملکرد درست و آگاهانه شاه؛ دوم: امنیت و تأثیرات آن بر عمران و آبادانی کشور؛ و سوم: ارتباطی که امنیت و هزینه ­های مربوط به آن از جمله مخارج نظامی، با میزان بودجه و توان مالی دولت از منبع دریافت ­های مالیاتی دارند.

* مهم­ترین رکن و ستون تأمین امنیت «شاه» است و هرگونه بیدادگری و ضعفی در سیستم دولتی و اجرای سیاست­  های نادرست از سوی او، سبب خطراتی در راستای حفظ امنیت داخلی کشور می ­گردد که تبعات خارجی آن نیز که همان دست­ اندازی و غلبه دشمنان خواهد بود، گاه جبران­ ناپذیر می ­شود؛ بر این اساس، اهتمام شاه بر تأمین امنیت، مستلزم عملکرد سیاسی اجتماعیِ درست و آگاهانه اوست و هرگونه بیدادی از سمت شاه، امنیت ملی و اجتماعی را به مخاطره خواهد انداخت که این مهم در توصیه شاپور ذوالاکتاف به برادرش اردشیر (جلد سوم، شاپور ذوالاکتاف، ۴۴۶: ۶۳۳) و نیز در سیاست خسروپرویز دیده می­ شود. (جلد چهارم، خسروپرویز، ۱۰۰۳: ۳۱۵۰ ۳۱۵۱) تقابل دو واژه «شُبان» و «رَمه/ گوسپند» در شاهنامه نیز که یکی از پرتکرارترین مضمون­ها، پیرامون نقش شاه در حفظ امنیت مردم است در همین راستا آورده شده؛ همچنان­که از دیدگاه انوشیروان، هرگونه غفلتی از سمت شاه، موجبات غلبه دشمنان را فراهم خواهد کرد:

    شُبانی کم ­اندیش و دشتی بزرگ   همی گوسپندی نماند ز گرگ

(جلد چهارم، نوشین ­روان، ۶۲۶: ۱۲۸)

* یکی از نتایج تلاش ­های شاهان و نوع سیاست­ گذاری­ های آنان در راستای برقراری امنیت، مربوط به حفظ آبادانی شهرها و رونق روستاها و زمین ­های کشاورزی است که حداقل جلوی بسیاری از ویرانی­ های مربوط به حملات دشمنان و سایر ناامنی ­های داخلی را خواهد گرفت؛ از این­ روی امنیت یکی از عوامل مهم در راستای آرامش و آبادانی کشور است؛ همچنان­که در سخنان خسروپرویز در برابر اتهاماتی که شیرویه بدو وارد می­ کند، ایران و آبادانی آن به باغی خرم در بهار مانند شده که سپاه و و توان دفاعی شاه مهم­ترین مؤلفه ­های آن­ هستند:

که ایران چو باغیست خرم ­بهار   شکفتــه همیشه گل کـامگـار…
سپــاه و سلیحست دیوار اوی   به پرچین ش­بر نیـزه­ ها خـار اوی!

(جلد چهارم، شیرویه، ۱۰۵۲: ۲۷۵ و ۲۷۸)

البته تنها امنیت راهی برای دستیابی به آبادانی نیست، بلکه این رابطه به شکلی پیوسته و معکوس هم در شاهنامه آمده؛ یعنی آنکه آبادانی و رفاه و آرامش کشور، خود، سبب امنیت خواهد شد که نمونه آشکار آن در سخنان انوشیروان دیده می شود و ابیات آن در ادامه آورده خواهد شد. (جلد چهارم، نوشین­روان، ۶۲۷: ۱۴۸ ۱۴۹) نکته دیگر آنکه در سیاست­ های عمرانی نیز که از عوامل مهم در تأمین امنیت­ کشورند۳ این ارتباط معکوس باز هم دیده می­ شود.

* امنیت در این ارتباط چندسویه، رابطه بسیار تنگاتنگی نیز با رکن چهارم این ارتباط، یعنی «تأمین بودجه ­های نظامی و پرداخت حقوق لشکریان» پیدا می ­کند که این خود درنهایت، وابسته به دریافت­ های مالیاتی و میزان بودجه اقتصادی کشور است که در قسمت مربوط، بدان اشاره خواهد شد.

 

۲. آبادانی روستاها و شهرها و رونق کشاورزی و نقش آن­ها در این ارتباط چندسویه

آبادانی در این ارتباط چندسویه، نخست پیوندی دارد با موضوع برقراری امنیت و آرامش که بدان پرداخته شد؛ دوم: در ارتباطی معکوس، آبادانی با امنیت نیز مرتبط است؛ یعنی خرابی و ویرانی کشور مساوی است با طمع و انگیزه حمله برای دشمنان؛ سوم اینکه: آبادانی سبب رونق زمین­های کشاورزی می ­شود و رونق زمین­ های کشاورزی و باغ ­ها، سبب واریز مالیات بیشتر و منظم­ تری به خزانه دولت می­ گردد؛ و درنهایت: ساخت شهرها و رونق روستاها موجب افزایش درآمدهای مالیاتی و بودجه کشور خواهد شد که در سیر یادشده، چرخشی منظم و دایره­ وار را ایجاد می­ کند و دوباره به همان نقطه خود بازمی ­گردد.

*  آنچه از اشارات شاهنامه در مورد عمران و آبادانی برمی ­آید، نشان­ دهنده پیوند و ارتباط مستقیم میان آبادانی و آبرو و امنیت در سطح ملی است که خود بهانه ­ای برای حمله به دست دشمنان می­ دهد؛ برای نمونه از دیدگاه انوشیروان خزانه باید صرف آبادانی شود، وگرنه دست­آویزی برای تحقیر از سوی دشمنان خواهد شد:

نبـاید که آن بـوم ویـران بود   که در سـایـه ­ی شاه ایران بود
که بدخواه بر گنج ننگ آورد   که چونین بهانه به چنگ آورد

(جلد چهارم، نوشین­ روان، ۶۲۷: ۱۴۸ ۱۴۹)

درواقع انوشیروان می­ گوید: «اگر دشمنان ما پی ببرند که در کشور ما، دهِ ویران و زمین ­های غیرمزروعی بسیار است، آن را بهانه تحقیر کردن خزانه ما می­ کنند. در اینجا و جاهای دیگر به این نکته اشاره می­ کند که خزانه ­ای که صرف آبادانی کشور نشود بی ­ارزش است. به سخن دیگر، در اینجا ثروت کشور را در آبادانی آن و رفاه و امنیت مردم آن می­  بیند و  نه تنها در پر و پیمان بودن خزانه آن. این نظریه به ­ویژه برای تاریخ گذشته بسیار مهم است». (خالقی مطلق، ۱۳۹۱، ج۱۰، بخش سوم: ۲۷۷) از همین روی است که در سیاست شاهان ایرانی حتی اگر جنگی هم رخ می ­داد و خرابی به بار می ­آمد، شاهان وظیفه خود می­ دانستند که در پی جبران خسارت ­های برآمده باشند که این مهم در سخنان لهراسپ به گزارش «غررالسیر» دیده می ­شود. (ثعالبی، ۱۳۶۸: ۱۵۶ ۱۵۷)

* در شاهنامه، بخش مهمی از آبادانی­ ها معطوف به حفظ و رونق زمین­های کشاورزی به­ عنوان یکی از مهم­ترین منابع درآمدهای مالیاتی دولت است. اینکه شاهان ایرانی همواره بر آبادانی و نگاه داشتن زمین­ ها و رونق کشاورزی و توجه به کشاورزان و انواع مساعدت­ ها به ایشان تأکید دارند، در واقع از همین­ جا نشأت می ­گیرد؛ همچنان­که در مورد اردشیر آورده ­اند که گفته است: «… مال جز با آبادانی و هیچ آبادانی جز بدادگری و نیکو راهبری، پدیدار نگردد». (عهد اردشیر، ۱۳۴۸: ۱۱۲) آنچه اردشیر بیان می­ کند سه رکن مهم تأمین بودجه کشور (از طریق مالیات)، آبادانی و دادگری را در برمی­­ گیرد. این ارتباط در توصیه موبدان، خطاب به بهرامِ بهرام به نقل از «مروج­ الذهب» در چهار رکن و ارتباط متقابل «خراج»، «آبادانی»، «عدل و داد» و «امنیت» نیز به ­روشنی آشکار است: «قوت ملک به مردان است و قوام مردان به مال، و مال جز با آبادی حاصل نشود و آبادی جز به عدل صورت نگیرد». (مسعودی، ۱۳۸۲، ج۱: ۲۴۷) این اشاره در «نهایه ­الارب» هم آمده است. (نویری، ۱۳۶۷، ج۱۰: ۱۷۱) در «تاریخ طبری» نیز از زبان منوچهر به سیاست دادورزی شاهان و وابستگی خزانه دولت به دریافتی­ ها و ارتباط آن­ها با آبادانی اشاره شده است. (طبری، ۱۳۸۳، ج۱: ۲۹۲) بنابراین همچنان­که دیده می­شود، عمران و آبادانی­ ها و هزینه کردن در این راه، ارتباطی مستقیم با دادگری و دهش شاه داشته­­؛ به­ طوری که در بیان رویکردهای شاهان شاهنامه، بلافاصله پس از مقوله «داد» و «دهش» بر آبادانی تأکید شده و پس از آبادانی نیز مجدداً به مقوله «داد» پرداخته شده که همه این­ها نشان از یک رابطه متقابل میان این مفاهیم دارند؛ از آن­ جمله در مورد هوشنگ آمده:

به فرمــان یـــزدان پیـروزگـر   به داد و دهش تنگ بستش کمر
وُزان پس جهان یکسر آباد کرد   همه روی گـیتی پر از داد کـرد

(جلد یکم، هوشنگ، ۱۵: ۵ ۶)

چنین پیوندی بارها در مورد دیگر شاهان شاهنامه از جمله فریدون (جلد یکم، فریدون، ۴۱ ۴۲)، اسکندر (جلد سوم، اسکندر، ۲۶۹: ۱۰۴) و انوشیروان (جلد چهارم، نوشین­روان، ۶۲۷: ۱۴۷ ۱۵۳) نیز بیان می­ شود.

* جدای از موارد یادشده، یکی از دلایل مهم اهتمام شاهان ساسانی به ساخت شهرهای گوناگون که نمودهای آن در شاهنامه نیز فراوان آمده، افزایش درآمدهای مالیاتی و درنتیجه افزایش قدرت سیاسی­شان بر کشور بوده است.

 

۳. دریافت مالیات و رونق اقتصادی و نقش آن­ها در این ارتباط چندسویه

موضوع مالیات­ در شاهنامه از جمله مواردی است که پررنگ­ترین نقش را در این ارتباط چندسویه برعهده دارد. توان نظامی، اقتصادی و اجرایی کشور بستگی به این بخش دارد و این خود، نشان­ دهنده اهمیت حیاتی آن در نهاد شاهی و اداره سیاسی اقتصادی کشور به گزارش شاهنامه و سایر منابع تاریخی است.

* دلایل گوناگون دریافت مالیات در شاهنامه و دیگر منابع، نشان­ دهنده ارتباط مستقیم و چندسویه، میان تأثیر دریافت عادلانه مالیات به­ویژه از بخش کشاورزی با تأمین هزینه ­های نظامی و پرداخت حقوق سپاهیان، حفظ امنیت کشور، استواری بنیان شاهی، اقتصاد و آبادانی و رونق روستاها و شهرها است؛ این مهم به شکل ارتباطی سلسله ­وار بارها در منابع مختلف مورد توجه قرار گرفته؛ همچنان­که بنابر اشاره «دینکرد سوم» عدم بودجه و دارایی ­های کافی برای دستگاه حکومتی که از منبع مالیات ­ها تأمین می­ شود، سبب آشوبی سلسله ­وار در نهاد دولت خواهد گشت: «اگر که خزانه تهی باشد، شهریار، تهی­ کیسه (= بی­ بودجه)، و دین نیازمند [وجوهات؟]، و زین ­ابزار شکسته و بخشودگی زورآورانِ بدکاره (یاغیان؟) بی ­فرجام، و سپاه بی­ ساز و نوا (=driyōš/ فقیر) و بی ­زور خواهد بود». (کتاب سوم دینکرد، ۱۳۸۴، دفتر دوم: ۷۹) در «غررالسیر» نیز از زبان اردشیر آمده: «خراج ستون کشور است که با داد افزایش گیرد و از ستم کاهش». (ثعالبی، ۱۳۶۸: ۴۸۴) در «تاریخ طبری» هم از زبان منوچهر در مورد سیاست مالیات­ گیری شاهان و ارتباط آن با آبادانی می­ خوانیم: «در کار رعیت بنگرید که خوردنی و پوشیدنی شما از اوست و چون با وی عدالت کنید به آبادی راغب شود، و خراج بیشتر گیرید و روزیتان بیشتر شود و اگر با رعیت ستم کنید، در کار آبادانی بی ­رغبت شوند و بیشتر زمین بایر ماند و خراج کمتر گیرید و روزیتان کمتر شود». (طبری، ۱۳۸۳، ج۱: ۲۹۲) رابطه آبادانی و دریافت مالیات در وصیت شاپور اردشیر به فرزندش به نقل از «الوزراء و الکتّاب» هم چنین آمده: «بدان که استواری کار تو به سرشار بودن مالیات و سرشاری مالیات به آبادانی کشور بستگی دارد. رسیدن به این هدف، بسته به آنست که مالیات ­دهندگان را از راه عدل و کمک به ایشان به ­سوی خود جلب کنی». (جهشیاری، ۱۴۳۰ ه.ق: ۳۶؛ همو، ۱۳۴۳: ۳۳) این ارتباط چهارسویه در توصیه موبدان خطاب به بهرامِ بهرام به­نقل از «مروج ­الذهب» نیز چنین آمده است: «به ­سبب تقرب پادشاه، در کار وصول مالیات ایشان، سهل­ انگاری شد و با دیگر مالیات­ دهندگان و آبادکنان املاک، ستم روا داشتند که املاک را رها کردند، از دیار خویش برفتند و در املاک اهل نفوذ، سکونت گرفتند و آبادی کم شد و املاک خرابی گرفت و مالیات کاهش یافت و سپاه و رعیت تباه شد و ملوک و اقوام اطراف، طمع در ملک ایران بستند که دانسته ­اند مایه­ هایی که به ­وسیله آن پایه های ملک استقرار می­ گیرد از میان رفته است». (مسعودی، ۱۳۸۲، ج۱: ۲۴۸) بر این اساس، بزرگان، نزدیکان و کارگزاران شاه از جمله افرادی بودند که امکان داشت در راه عدالت و شفافیت مالیاتی اختلال ایجاد کنند و در این میان، اگر شاه هم دادگر نبود و جلوی این کارشکنی­ ها را نمی­ گرفت، روند اجرای هر چهار رکنِ­ مورد اشاره، با سستی و ضعف مواجه می­ شد. از زبان انوشیروان هم در اهمیت و ارتباط چهار رکن آمده: «انوشیروان می­ گفت: پادشاهی به سپاه است و سپاه به مال و مال به خراج و خراج به آبادی و آبادی به عدل…». (همان: ۲۶۴) در «نهایه ­الارب» نیز اهمیت نقش سپاهیان و کشاورزان در این ارتباط ­ها را این­گونه می ­خوانیم: «جنگجویان، مزدورانِ کشاورزان و آبادکنندگان زمین هستند و کشاورزان هم مزدوران جنگجویانند؛ زیرا جنگجویان در قبال دریافت مزد خویش از خراج و مالیاتی که کشاورزان و آبادکنندگان زمین پرداخت می ­کنند از آنان دفاع می­ کنند و از سوی ایشان جنگ و جهاد را عهده ­­دارند و به این­ ترتیب، بر آبادکنندگان و کشاورزان حق و واجب است که مزد جنگجویان را بپردازند؛ زیرا بقای سرزمین ­های ایشان به وجود جنگجویان وابسته است و اگر در پرداخت مزد ایشان تأخیر و کوتاهی کنند آنان سست، و دشمن نیرومند می ­شود و چنین دیدم که خراج­گزاران باید سرزمین­هایشان آباد و زندگیشان فراهم باشد». (نویری، ۱۳۶۷، ج۱۰: ۲۰۲) اشاره مهم انوشیروان به نقل از «تجارب ­الامم» نیز حاکی از ارتباط میان دریافت خراج با توانایی دولت در پرداخت مزد جنگجویان و حفظ امنیت ملی است. (مسکویه رازی، ۱۳۸۹، ج۱: ۱۷۳) بر مبنای شاهنامه هم دریافت مالیات، ارتباطی مستقیم با درآمد شاهی و بودجه­ ای ثابت و شفاف برای کشور و آبادانی و امنیت آن دارد. ارتباط میان فراهم کردن روزی سپاهیان با امنیت مردم از زبان کیخسرو (جلد دوم، کیخسرو، ۸۶۵: ۱۹۰۴ ۱۹۰۵) و ارتباط امنیت با دریافت مالیات (جلد چهارم، شیرویه، ۱۰۵۱: ۲۶۶) و تأکید اردشیر در اندرز خود با ایرانیان بر لزوم پرداخت خراج برای مخارج سپاهیان (جلد سوم، اردشیر، ۳۹۰: ۴۴۴ ۴۴۶) که در پیش به ابیات آن­ها اشاره شد یا در ادامه آورده خواهند شد از جمله مواردی است که در شاهنامه دیده می ­شود.

* نکته مهم دیگر آنکه نه تنها آبادانی، سبب دریافت مالیات هرچه بهتر خواهد شد، بلکه برخی اشارات شاهنامه نشان می ­دهد که مالیات­ها تنها از زمین­ های آباد دریافت می­ شود و زمین­ های غیرآباد از دریافت مالیات معاف ­اند که این خود باز ارتباط میان آبادانی و امکان دریافت مالیات بیشتر را نشان می ­دهد؛ همچنان­که اردشیر بابکان، آبادانی و سرکشی به وضعیت زمین­ ها و کشاورزان را توسط کارآگاهان خود در پیش می ­گیرد تا هرگونه کاستی و مشکلی را در این بخش گزارش دهند و از این طریق، مناطق ناآباد و گرفتار فقر را که صاحبان­شان توان مالی چندانی برای آباد کردن زمین خود ندارند، شناسایی و مشمول همیاری اقتصادی دولت و معافیت­ های مالیاتی کنند:

فـرستـاده بـودی به گــردِ جهـان   خردمند و بیــدار و کــارآگهـان
که جـایی که بودی زمینی خـراب   و گـر تنگ بودی به روداندر آب
خــراج انــدر آن بــوم بـرداشتی   زمین کسـان خـوار بگذاشتی

(جلد سوم، اردشیر، ۳۸۹: ۴۱۳ ۴۱۵)

«معافیت مالیاتی همگانی» در زمان پیروز یزدگرد در پی خشکسالی به ­وجود آمده (جلد چهارم، پیروز یزدگرد، ۵۹۱: ۱۵ ۱۷؛طبری، ۱۳۶۲، ج۲: ۶۲۹؛ ابن­اثیر، ۱۳۸۳، ج۲: ۴۷۴؛ بیرونی، ۱۳۸۶: ۳۵۳؛ ابن بلخی، ۱۳۸۵: ۸۳؛ دیاکونوف، ۱۳۴۶: ۴۰۲) از دیگر موارد مهم در این رابطه است.

* سازماندهی نظام مالیاتی و ایجاد شفافیت و فراهم نمودن بودجه ­ای ثابت برای خزانه دولت، اصلاح قوانین مالیاتی، ایجاد دفاتر دولتی و تدوین مالیات­ ها در چندین نسخه به شکل گزارش و ارسال آن به عُمال (جلد چهارم، نوشین­ روان، ۶۲۴ ۶۲۷) و قاعده نرخ­های جدید و با موعد مقرر (سه نوبت در سال) جهت نظم در اقتصاد مالی و تنظیم بودجه کشور از جمله اصلاحات انوشیروان است (طبری، ۱۳۶۲، ج۲: ۷۰۲) تا از خطرات تهی بودن خزانه و پیامدهای ناشی از آن که به خطر افتادن امنیت کشور و به بارآمدن ویرانی­ هاست است جلوگیری شود و درآمدهایی ثابت از مالیات زمین­ ها به خزانه واریز شود که همه این­ها در چرخهٔ یادشده اهمیتی فراوان دارند.

* دادگری شاه در ارتباط با دریافت ­های مالیاتی و رونق اقتصادی با بخشش ­ها و درواقع مساعدت­ های اقتصادی او نیز در چرخه پراهمیت یاد شده تأثیری مهم دارد. سیاست دهش شاهان و اندرزهای آنان در رابطه با دستگیری از کشاورزان ورشکسته و وام­دارانِ دست­ خالی و همچنین بخشودگی­ های مالیاتی که نمونه ­های عملی بی­شماری نیز در شاهنامه دارند، نشان از ارتباط عمیق رویکرد دهش با دادگری شاه دارد. تخفیف­ ها و معافیت مالیاتی و جبران خسارت ­های ناشی از سیل، خشکسالی و حتی حمایت از حقوق کشاورزان مناطقی که به آنان حمله شده، پشتیبانی از کشاورزان ورشکسته و خسارت­ دیده از سوی اردشیر (جلد سوم، اردشیر، ۳۸۹: ۴۱۶ ۴۱۷؛ عهد اردشیر، ۱۳۴۸: ۱۱۵؛ ثعالبی، ۱۳۶۸: ۳۰۶)، دادن غله به کشاورزان هنگام خشکسالی یا آفات طبیعی و آزاد کردن خراج در زمان بهرام گور (جلد سوم، بهرام گور، ۵۸۳: ۲۵۳۵ ۲۵۳۹)، پرداخت یارانه مساعدتی (همان بیمه محصولات کشاورزی) و بخشش خراج آنان (درواقع بیمه مالیاتی) برای آباد کردن زمین­ های به بار ننشسته از خشکسالی و یا محصولات آفت زده از خزانه دولت انوشیروان (جلد چهارم، نوشین­روان، ۱۴۲ ۱۴۶) تلاش در جهت رفع نابرابری­ های اقتصادی، اعطای وام­ های اشتغال و کمک به رونق کسب و کار­ها، در نظر گرفتن بیمه کشاورزی جهت توسعه بخش اقتصادی و حمایت و تشویق کشاورزان برای آباد نگه داشتن زمین­ ها از سوی انوشیروان (جلد چهارم، نوشین­روان، ۶۲۴: ۸۸ ۸۹) معافیت­ ها و بخشودگی­ های مالیاتی در دو نوع «فردی» و گروهی» (جلد سوم، اسکندر، ۲۶۵: ۸؛ جلد سوم، اردشیر، ۳۸۹: ۴۱۳ ۴۱۵؛ همان، ۳۹۰: ۴۴۲ ۴۴۴؛ جلد سوم، شاپور، ۴۰۱: ۴۹ ۵۰؛جلد سوم، اردشیر نیکوکار، ۴۴۹: ۱۳ ۱۴؛ جلد سوم، بهرام گور، ۴۸۶ ۴۸۷: ۹۲ ۹۶؛ جلد سوم، بهرام گور، ۵۴۸: ۱۶۵۵؛ جلد چهارم، پیروز یزدگرد، ۵۹۱: ۱۵ ۱۷؛ جلد چهارم، نوشین­ روان، ۶۲۴: ۸۴) و جلوگیری از تخلفات و جرائم مالیاتی از طریق گماردن مأمورین مخفیِ اطلاعاتی، نظارت شخصی شاه، تحقق سازمانی منظم و قاعده مند از طریق ایجاد دفاتر دولتی و تدوین نظام­نامه مالیاتی، تهیه نسخه ­ها و رونوشت­ های مالیاتی، هشدار در مورد مجازات متخلفین و اِعمال قوانین سخت (جلد چهارم، نوشین­روان، ۶۲۵ ۶۲۶؛ مسکویه رازی، ۱۳۸۹، ج۱: ۱۸۲) نقشی حیاتی را در چرخه یادشده ایفا می­ کنند.

 

۴. تأمین بودجه­ های نظامی و پرداخت حقوق لشکریان و نقش آن­ها در این ارتباط چندسویه

 از جمله مهم­ترین موارد درخصوص توان نظامی و دفاعی کشور در شاهنامه، بحث مخارج سپاهیان و لشکریان و سایر هزینه­ های نظامی است. بنابر بررسی­ های دقیق صورت­ گرفته، سپاهیان بیشترین حقوق­ بگیران شاهنامه هستند که بالاترین سهم را در دریافت مواجب و مستمری ­ها به خود اختصاص داده ­اند. اهمیت این مقوله در منابع تاریخی گوناگون، رویکرد شاهان شاهنامه را در این­ باره تأیید می ­کند؛ برای مثال، در بخش «السلطان» کتاب «عیون الاخبار»، خسروپرویز در زندان به پسرش شیرویه در باب سخت­گیری و سهل­ گیری بیش از حد در پرداخت حقوق و مزایای سپاهیان توصیه می­ کند. (ابن قتیبه دینوری، ۱۴۰۶ه.ق، ج۱: ۶۴) به اشاره «سیاست­ نامه» نیز توجه شاهان به این مسئله، مِهر و اتحادی در دل لشکریان ایجاد می ­کند و سبب می­ شود تا آنان به هنگام خدمت و کارزار سخت­کوش ­تر باشند و بهتر در مقابل دشمن ایستادگی کنند. (خواجه نظام ­الملک طوسی، ۱۳۹۸: ۱۲۱) پرداخت عادلانه دستمزدها در شاهنامه از چند جهت دارای اهمیت فراوان است؛ نخست آنکه پرداخت دستمزد نامناسب و نیازمندی مالی زیردستان، سبب نارضایتی و احتیاج ­های مالی در ایشان شده و امکان دریافت رشوه و خیانت در اموال و فساد مالی، اداری و قضایی را بالا می ­برد؛ دوم اینکه هرگاه زیردستان از وجوه دریافتی نقدی و غیرنقدی خود ناراضی باشند، امکان دارد که این کاستی را از راه زورگویی و ستم بر مردم، به ­ویژه بر کشاورزان جبران کنند که هر دو این موارد با نظم اجتماعی، آبادانی زمین­ های کشاورزی و دادگری ارتباط می­ یابند. از این ­رو بحث پرداخت حقوق ­ها در شاهنامه و توجه به دهش­ ها و بخشش ­ها به­ ویژه در مورد سپاهیان، همواره مورد اهتمام شاهان در تمام دوران ­ها بوده است؛همچنان­که فراوانی اشارات شاهنامه در پرداخت حقوق و اعطای امتیازات نقدی و غیرنقدی به سپاهیان که عموماً پیش و پس از هر نبردی دیده می­ شود۴ و در زمره وظایف دیوان عرض (وزارت سپاه) است، افزون­بر تأثیر موضوع حماسی اثر، نخست به دلیل تقویت جایگاه سیاسی دولت بوده که این مهم با رسیدگی هرچه بیشتر به نظامیان فراهم می­ شد؛ از طرفی پرداخت مواجب سپاهیان، سبب حفظ و تقویت روحیه سلحشوری­ نفرات می ­گشت تا بی­ هیچ دغدغه ­ای به جنگ بپردازند؛ اما نکته مهمی که در این پژوهش مورد نظر بوده آن است که توجه به نیازهای سپاهیان از دیدگاه شاهان، امنیت خاطری را فراهم می­ سازد و سبب می­  شود تا آنان به مال مردم تجاوز نکنند. برای نمونه، کیخسرو۵ معتقد است اگر من به­ عنوان یک شاه معاش و روزی سپاهیان را به­ موقع فراهم نکنم، آنان به ناچار و از روی نیاز، دست تجاوز به مال مردم دراز خواهند کرد:

چو لشکر شد از خوردنی بی­نوا   کسی بــی­نــوایی نـــدارد روا
بــرنـد آنگهی دست­ چیز کسـان   مگر من نباشم به هر کس رسان

(جلد دوم، کیخسرو، ۸۶۵: ۱۹۰۴ ۱۹۰۵)

اهمیت بحث تأمین نیاز مالی برای سپاه و تأثیر آن بر مقوله امنیت که بسته به خزانه شاه، و خزانه شاه هم بسته به میزان و چگونگی دریافت مالیات­ هاست، در این بیت از شاهنامه به ­روشنی قابل دریافت است: «چو بی­ گنج باشی نپاید سپاه/ تو را زیردستان نخوانند شاه». (جلد چهارم، شیرویه، ۱۰۵۱: ۲۶۶) اردشیر نیز در اندرز خود با ایرانیان بر لزوم پرداخت خراج چنین تأکید می­کند:

 

مگــر آنچه آیــد شما را فـزون   بیــارد ســوی گنج مــا رهنمون
ز ده­یک که من بستدم پیش ازین   ز باژ آنچه کم بود، اگر بیش ازین
همی از پــی سود بــردم به کار   به در داشتن لشکــــر بی­شمــار

(جلد سوم، اردشیر، ۳۹۰: ۴۴۴ ۴۴۶)

از این­روی، شاپور اول به­ محض بر تخت نشستن درخصوص لزوم دریافت مالیات برای تأمین هزینه ­های سپاه چنین می­ گوید: «درم، تا به لشکر دهم اندکی». (جلد سوم، شاپور اردشیر، ۴۰۱: ۵۰) بر این اساس، تأکید بسیار شاهان شاهنامه مبنی بر ارتباط میان دریافت خراج با عدالت و آبادانی، تأمین مخارج سپاهیان، امنیت اجتماعی و ملی و درنهایت و پایداری دولت و شاه از همین­جا نشأت می­گیرد:

نهــادیم بـر روی گیتی خـراج   گزیت درخت از پی­ تخت ­و­ تـاج

(جلد چهارم، نوشین­روان، ۶۲۶: ۱۳۵)

 

 

نتیجه­ گیری

مهم­ترین نکته دریافت شده از بررسی دقیق ابیات شاهنامه و دیگر منابع مورد مطالعه، ارتباط دایره ­وار میان «امنیت و اقتدار سیاسی»، «آبادانی»، «دریافت مالیات و رونق اقتصادی»، و «مخارج و بودجه­ های نظامی» بود؛ البته در شاهنامه اشاره به هر چهار رکن یکجا دیده نمی ­شود، بلکه در رویکردها و سخنان شاهان، اشاره به دو یا سه رکن قابل برداشت است؛ اما آنچه از تمام نمونه ­های شاهنامه دریافت می­ شود جمع هر چهار رکن است که بیشترین آن نیز مربوط به مخارج سپاهیان و رابطه آن با دریافت مالیات است. این ارتباط­ها از زبان خسروپرویز (چهارمرتبه)، انوشیروان (سه مرتبه)، کیخسرو (دو مرتبه) و هوشنگ، فریدون، اسکندر، شاپور ذوالاکتاف، اردشیر و شاپور اردشیر (یک مرتبه) در اشارات شاهنامه آمده ­اند.

در منابع دیگر نیز تنها مواردی که هر چهار رکن (امنیت، آبادانی، مالیات و مخارج نظامی) را دارند از زبان موبدان به بهرامِ بهرام به نقل از «مروج ­الذهب»، «نهایه ­الارب» و نیز انوشیروان به نقل از «مروج ­الذهب» دیده می­شود. اردشیر به نقل از «عهد اردشیر»، منوچهر به نقل از «تاریخ طبری»، شاپور به نقل از «الوزرا و الکتاب» و انوشیروان به نقل از «تجارب ­الامم» هم به سه رکن اشاره کرده ­اند و اردشیر به نقل از «غررالسیر» نیز تنها به دو رکن پرداخته است.

 

پی ­نوشت:

۱. از میان مشاغل مهم و حساس، کشاورزی در ساختار اقتصادی شاهنامه مهم­ترین نقش را ایفا می ­کند؛ چرا که شکوفایی و رونق بخش تولید مواد غذایی و میزان ثروت و درآمدهای دولتی و امنیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور، ارتباطی مستقیم با آبادانی و رونق زمین­ های کشاورزی و دریافت مالیات­ های ارضی دارد و درنتیجه، بیشترین قواعد نظام اقتصادی نیز پیرامون کشاورزی است.

۲. مهم­ترین صفت و ویژگی شاه در شاهنامه، برخورداری او از روحیۀ دادگری است که نظمی خردمندانه، جهت ­­دار و سازمان­مند به ساختار سیاسی، اقتصادی و وضع درست یا نادرست قوانین در این بخش ­ها می ­دهد که نتیجه آن بهره ­مندی ارکان مختلف کشور از نظم و امنیتی پایدار است. لزوم وجود پادشاهان نیک­ کردار در یسنا، هات ۴۸ (اوستا، ۱۳۸۵، ج۱: ۶۶) و توصیه­ زرتشت به کی­ گشتاسپ در نسک «وشتاسپ­ساست» از بخش­ های «هادگ مانسریگِ» اوستا، پیرامون عدالت در فرمانروایی (کتاب هشتم دینکرد، ۱۳۹۷: ۵۷) بر اهمیت این مهم تأکید دارد. در اندیشه­ های سیاسی و دینی دستگاه ساسانی نیز اداره دادگسترانه کشور و توجه به نیازهای مردم و مقابله با بی­ عدالتی ­های طبقات بالا، بخشی از رفتارهای بایسته برای فرمانروایان شمرده شده که تأثیرات واضح آن در تاریخ پادشاهی اساطیری ایران و ضمن سخنان شاهان ساسانی در اهمیت مقوله «داد» به نقل از منابع مختلف بارها دیده می­ شود. از آن­ جمله در سخنان اردشیر به ­نقل از «مروج­ الذهب» آمده: «اردشیر می­گفت: شاه باید داد بسیار کند که داد مایه همه خوبی­ه است و مانع زوال و پراکندگی ملک است و نخستین آثار زوال ملک اینست که داد نماند…». (مسعودی، ۱۳۸۲،ج۱: ۲۳۹) لزوم برپایی داد که پایه­ ای برای به روزی و سامان ­پذیری کشور است در عهد کیخسرو به لهراسپ به نقل از «غررالسیر» نیز دیده می ­شود. (ثعالبی، ۱۳۶۸: ۱۵۷) بر این اساس، تداوم حیات سیاسی، اجتماعی و حقوقی مردم و مشارکت شهریار در سازمان­دهی ارکان مختلف اجتماعی با محوریت «داد»، سامان می ­یابد و این مهم هرگز محقق نمی­ گردد، جز آنکه حاکمیت شاه، قانونی و عدالت­ محور باشد:

سـر نیکوی­ها و دست بـدی   در دانــش و کـوشـش بخـردی
همه پاک در کردن پادشاست   وُ زو ویژه پیدا شود کژّ و راست!

(جلد سوم، بهرام گور، ۵۵۵: ۱۸۲۹ ۱۸۳۰)

۳. سیاست­ های عمرانی نیز از عوامل تأمین امنیت از سوی شاهان هستند. ساخت تأسیسات و دیواره­ های دفاعی به گزارش طبری (طبری، ۱۳۶۲، ج۲: ۶۴۷) ساختن بندی برای جلوگیری از گزند دشمنان (جلد چهارم، نوشین­روان، ۶۳۴: ۳۳۳ ۳۳۷)، ایجاد تأسیسات دفاعی در الانان (همان، ۶۳۵: ۳۷۱) از سوی انوشیروان، و توجه به امنیت مرزها و سازماندهی نیروهای کارآزمودۀ مرزبان و نیز اتخاذ تدابیر امنیتی برای پاسداشت مرزهای بین ­المللی که در دستور کار خسروپرویز قرار داشت به اشاره شاهنامه (جلد چهارم، خسرپرویز، ۱۰۰۲: ۳۱۲۲ ۳۱۳۹) از جمله مواردی است که در این راستا می ­توان بدان­ها اشاره نمود.

۴. معمولاً پیش از هر نبردی حقوق سپاهیان را می­ پردازند و اگر هم پس از جنگ باشد همان غنائم جنگی و پاداش ­هایی است که به ­جهت شادی پیروزی و یا غنائم به دست آمده پرداخت می­ گردد؛ برای نمونه، کیکاوس پس از بازگشت از مازندران روز­ی ­دهان را فراخوانده و به پرداخت حقوق آنان اقدام می ­نماید: «ز هرجای روزی­ دهان را بخواند/ درِ گنج های کَهُن برگشاد». (جلد یکم، کیکاوس، ۲۳۳: ۸۵۷) علاوه ­بر این، حقوق سپاهیان از گنج ­های شاهان نیز پرداخت می­ شود که دارا آن را بین چهار تا هشت درهم تعیین نموده بود که مزایای غیرنقدی را نیز دربرمی ­گیرد:

سر گنج­ هــای پــدر برگشــاد   سپه را همه خـواند و روزی بداد
ز چار اندر آمد درم تا به هشت   یکی را بجـام و یکی را به تشت
درم داد و دینـار و بــرگستوان   همان جوشن و تیغ و گرز گران

(جلد سوم، دارا، ۲۴۵: ۱۵ ۱۷)

گویا حقوق یکساله سپاهیان را پیشاپیش پرداخت می ­کردند: «بیاورد گردان کشورش را/ درم داد یکساله لشکرش را». (جلد سوم، بهرام گور، ۵۰۵: ۵۷۶) یکی از دلایلی هم که حقوق سپاهیان را پیش از شروع جنگ می­ دادند این بود که علاوه ­بر حفظ روحیه و کوشاتر بودنشان در جنگ، آنان را از تعدی و دست­ اندازی به اموال مردم نگاه دارند و نیاز مالی سپاهیانشان سبب تجاوز­های ایشان نشود. تلاش و هشدارهای اردشیر در باب رعایت حقوق جنگ و عدم بیدادگری و دست­ اندازی سپاهیانش نیز در جهت همین رضایت درونی سپاهیان است: «سپه را بدادی سراسر درم/ بدان تا نباشند یک تن دژم». (جلد سوم، اردشیر، ۳۸۶: ۳۴۶) پرداخت دستمزد و حقوق سپاهیان و اختصاص بودجه جنگ از سوی دولت، به ­شرط آنکه این میزان سبب کاهش بودجه و مقرری­ های مدنی و اجتماعی و وارد آوردن فشار به قشر پایین جامعه نشود مورد توجه انوشیروان است:

نگردد سپاه انجمن جز به گنج   به بی­مرد، رنج آید از گنج، رنج
اگر بد به درویش خواهد رسید   ازین آرزو دل ببـــایـد بـریـد

(جلد چهارم، نوشین­روان، ۶۳۰: ۲۳۹ ۲۴۰)

او پادشاهی است که در پرداخت حقوق کارداران و سپاهیان کوتاهی نمی ­کند:

به درگــاه بــر کـــاردارانِ من   ز لشکـر نبــرده ­ســوارانِ من
چو روزی بدیشان نداریم تنگ   نگه کرد باید به نام و به ننگ

(همان، ۶۲۳: ۴۹ ۵۰)

سپاهیان غیر از حقوق مقرر از غنایم جنگی نیز بهره می­ بردند و شاهان قسمتی از آنچه را که به دست می ­آوردند به سپاهیانشان می بخشیدند. گاهی نیز جایزه و انعامی برای انجام کارهای بزرگ معین می­ کردند و به هر یک از پهلوانان که ازعهده آن برمی ­آمد اعطا می­ نمودند؛ با این ­وجود، سپاهیان و سپهبد حق نداشتند از غنایم جنگی چیزی بردارند و باید همه را نزد شاه می­ فرستادند تا آنچه خود نمی­ خواهد بدیشان ببخشد؛ (ناتل خانلری، ۱۳۱۳: ۵۷۱) همچنان­که بهرام چوبینه که برخلاف این ترتیب رفتار کرده بود و بعضی از غنائم گنج خاقان را که شامل دو گوشوار و دو موزه گوهرنگار زربافت به همراه دو پارچه یمانی زربافت که هر کدام هفت من بود را برای خود برداشته بود موجب خشم شاه شد. (جلد چهارم، هرمزد نوشین­روان، ۸۵۲: ۱۲۸۴ ۱۲۸۶ و ۸۵۵: ۱۳۷۰ ۱۳۸۳)

۵. فردوسی تقریباً در مورد بیشتر شاهان از جمله شاهان ساسانی به رسم حقوق­ دهی سپاهیان اشاره کرده، اما برطبق بررسی­ های دقیق صورت­ گرفته بیشترین حجم از این اشارات مربوط به کیخسرو است؛ برای نمونه ر.ک: (جلد دوم، کیخسرو، ۶۹۵: ۱۰۰۱ ۱۰۰۲)

 

منابع

ابن بلخی، (۱۳۸۵)، فارسنامه، تصحیح و تحشیه: گای لیسترانج و رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات اساطیر.

ابن­اثیر، عزالدین، (۱۳۸۴)، تاریخ کامل، ترجمه سیدمحمدحسن روحانی، جلد دوم، چاپ سوم، تهران: انتشارات اساطیر.

ابن­قتیبه دینوری، عبدالله­بن­مسلم، (۱۴۰۶هجری)، عیون­الاخبار، جلد اول، قاهره: دارالکتب المصریه.

اوستا، (۱۳۸۵)، ترجمه جلیل دوستخواه، جلد اول، چاپ دهم، تهران: انتشارات مروارید.

بیرونی، ابوریحان، (۱۳۸۶)، آثار الباقیه، ترجمه اکبر دانا سرشت، تهران: انتشارات ابن­سینا.

ثعالبی نیشابوری، عبدالملک بن­محمدبن­اسماعیل، (۱۳۶۸)، تاریخ ثعالبی، با دیباچه مجتبی مینوی و مقدمه و ترجمه محمد فضائلی، تهران: نشر نقره.

جهشیاری، ابوعبدالله محمدبن عبدوس، (۱۳۴۳)، الوزراء و الکُتّاب، تصحیح مصطفی السّقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، ترجمه ابوالفضل طباطبائی، تهران: چاپ تابان.

جهشیاری، ابوعبدالله محمدبن عبدوس، (۱۴۳۰ه.ق)، الوزراء و الکُتّاب، بیروت: دارالفکر الحدیث.

خالقی مطلق، (۱۳۹۱)، یادداشت­های شاهنامه، جلد ۱۰، چاپ دوم، تهران: مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژو­هش­های ایرانی اسلامی).

خواجه نظام ­الملک طوسی، حسن­بن­علی، (۱۳۹۸)، سیرالملوک (سیاست­نامه)، مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمود عابدی، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی با همکاری انتشارات سخن.

دیاکونوف، م.م، (۱۳۴۶)، تاریخ ایران باستان، ترجمه روحی ارباب، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

طبری، محمدبن جریر، (۱۳۶۲)، تاریخ طبری، جلد دوم، چاپ دوم، تهران: انتشارات اساطیر.

طبری، محمدبن جریر، (۱۳۸۳)، تاریخ طبری، جلد یکم، چاپ ششم، تهران: انتشارات اساطیر.

عهد اردشیر، (۱۳۴۸)، استاد احسان عباس، محمدعلی امام شوشتری، تهران، سلسله انتشارات انجمن آثار ملی.

فردوسی، حکیم ابوالقاسم، (۱۳۹۸)، شاهنامه، پیرایش: جلال خالقی مطلق، بخش یکم تا دوم (چهارجلدی)، چاپ چهارم، تهران: نشر سخن.

کتاب سوم دینکرد، (۱۳۸۴)، دفتر دوم، آوانویسی، یادداشت­ها و ترجمه: فریدون فضیلت، تهران: انتشارات مهرآیین.

کتاب هشتم دینکرد، (۱۳۹۷)، آوانویسی، ترجمه و یادداشت از محسن نظری فارسانی، تهران: انتشارات فروهر.

مسعودی، علی­بن الحسین، (۱۳۸۲)، مروج­الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، جلد اول، چاپ هفتم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

مسکویه رازی، ابوعلی، (۱۳۸۹)، تجارب­الأمم، ترجمه و تحشیه: ابوالقاسم امامی، جلد اول، چاپ دوم، تهران: انتشارات سروش.

ناتل خانلری، پرویز، (۱۳۱۳)، «سپاه و جنگ در شاهنامه فردوسی»، مجله‌ مهر، سال دوم، شماره ۵ و ۶، صص ۵۶۹ ۵۷۸٫

نویری، شهاب­الدین احمد، (۱۳۶۷)، نهایه الارب فی فنون الأدب، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، جلد دهم، تهران: انتشارات امیرکبیر.

کلیک کنید

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

کلیک کنید
باز کردن چت
باشگاه شاهنامه پژوهان
درودبرشما

اگر برای سفارش از فروشگاه باشگاه شاهنامه پژوهان پرسشی دارید پیام خود را بگذارید


با سپاس