خانه / یادداشت ها / نکته‌ای دربارۀ فرّ در شاهنامه / ابوالفضل خطیبی
کلیک کنید

نکته‌ای دربارۀ فرّ در شاهنامه / ابوالفضل خطیبی

باشگاه شاهنامه پژوهان _ یادداشت : فارسی نو: فرّ؛ پهلوی: farr/xwarrah؛ اوستایی:xvarənah . در شاهنامه فرّ (فرّ ایرانی و فرّ کیانی) به معنی فروغ و عطیۀ ایزدی است که به شاهان ایرانی پیشکش می‌شود و آنان را از آسیب دشمنان حفظ می‌کند. پادشاه تا زمانی که دادگری پیشه کند، این بخشش ایزدی همراهِ اوست و چنانچه بیداد ورزد از او جدا می‌شود و از پشتیبانی یزدان بی‌بهره می‌ماند. فرّ به معانیِ لغویِ شکوه و بزرگی و خجستگی و معانی نزدیک به اینها نیز فراوان به کار رفته است. به نظر می‌رسد در بیت‌هایی نه چندان اندک، فرّ در هیچ یک…

بازبینی کلی

امتیاز کاربر: 4.41 ( 1 امتیازات)
0

نکته‌ای دربارۀ فرّ در شاهنامه / ابوالفضل خطیبی
باشگاه شاهنامه پژوهان _ یادداشت : فارسی نو: فرّ؛ پهلوی: farr/xwarrah؛ اوستایی:xvarənah . در شاهنامه فرّ (فرّ ایرانی و فرّ کیانی) به معنی فروغ و عطیۀ ایزدی است که به شاهان ایرانی پیشکش می‌شود و آنان را از آسیب دشمنان حفظ می‌کند. پادشاه تا زمانی که دادگری پیشه کند، این بخشش ایزدی همراهِ اوست و چنانچه بیداد ورزد از او جدا می‌شود و از پشتیبانی یزدان بی‌بهره می‌ماند. فرّ به معانیِ لغویِ شکوه و بزرگی و خجستگی و معانی نزدیک به اینها نیز فراوان به کار رفته است. به نظر می‌رسد در بیت‌هایی نه چندان اندک، فرّ در هیچ یک از معانی یادشده و معانی نزدیک به آنها به کار نرفته باشد. به بیت‌های زیر توجه فرمایید:

(دربارۀ اسکندر) توگفتی که داراست بر تخت عاج/ ابا یاره و طوق و با فرّ و تاج
(دیو، کاوس را) بگردانش سر ز یزدان پاک/ فشانَد بر آن فرّ زیباش خاک
شدند انجمن دیو بسیار مر/ که پردخت مانند از او (طهمورت) تاج و فر

در بیت‌های بالا می‌توان فرّ را در مفهوم ذهنی و لغوی آن، یعنی شکوه و بزرگی و عطیۀ ایزدی گرفت، ولی به ویژه در بیت اول، فرّ در این معانی، با دیگر اشیای متعلّق به پادشاه و ملزوماتِ همراهِ او، یعنی تختِ عاج و یاره و طوق و تاج تناسب ندارد. از این رو، شاید در این‌گونه بیت‌ها، ما نه با مفهوم ذهنیِ فرّ که با مفهوم عینی و مادی آن سر و کار داشته باشیم؛ به بیان دیگر، در این بیت‌ها، شاید نماد یا تجسّمِ عینی فرّ در ذهن شاعر بوده باشد – مانند ملزومات مادی دیگر در بیت- نه مفهوم ذهنی و معنی لغوی آن.
اکنون، شایسته است این پرسش مطرح شود که در این بیت‌ها فرّ در چه موجودات یا اشیایی تجسّم یافته است؟
برخی نمادهای عینی فرّ عبارتند از:
۱٫ پرنده، مانند وارغن، شاهین، عقاب، سیمرغ، و حیوان مانندِ قوچ و گوزن که روایات مربوط به آن اندک نیست. مثلاً هنگامی که جمشید ادعای خدایی می‌کند، فرّ در هیئت مرغی از وجود او می‌گریزد و دور می‌شود (تصویر۱).
۲٫ حلقۀ ماه‌گون با هاله‌ای روشن در پیرامون آن: نگارۀ بهرام گور و ولیعهد او نرسی در نسخه‌ای از شاهنامه (شاهنامۀ بزرگ ایلخانی، متعلّق به نیمۀ اول قرن هشتم هجری). حلقه، دورِ سرِ هردو دیده می‌شود (تصویر۲).
۳٫حلقه‌ای با دو باله در این سو و آن سوی آن که پیکر نیم‌تنۀ مردی از درون آن بالا آمده است و در زیر آن نیم‌تنۀ عقابی دیده می‌شود (نظر دیگر: نماد فروهر. تصویر۳).
۴٫ حلقه‌ای که نواری پهن بر آن آویخته است. در یکی از سنگ‌نگاره‌های ساسانی، اهوره‌مزدا آن را به پادشاه ساسانی (شاپور دوم) می‌بخشد(تصویر۴).
۵٫ حلقۀ سه‌گانه در حالت ایستاده در جلوی تاج: روی سکّۀ نرسی، پادشاه ساسانی(تصویر۵).
۶٫ سربند یا دستاری دورِ سر پادشاه و زیر تاجِ او که بر اثر باد تاب خورده است (شاپور اول در سنگ‌نگارۀ بیشاپور. تصویر۶).
بنابر این، در بیت‌هایی از شاهنامه که فرّ در کنار برخی متعلّقات مادی پادشاه مثلِ تخت و تاج و طوق می‌آید، شاید مراد تجسّمِ مادی و عینی فرّ باشد، نه یک مفهومِ صرفاً ذهنی. این نماد می‌تواد سربند باشد یا حلقه‌ای بر روی تاجِ پادشاه یا نمادی دیگر.
دربارۀ فرّ و نمادهای آن به‌ویژه بنگرید به مقالۀ ابوالعلاء سودآور در ایرانیکا (تصویرها از همین مدخل انتخاب شده اند)و جستاری از زنده‌یاد علیرضا شاپورشهبازی که دوست نازنین من شهرام جلیلیان آن را به فارسی برگردانده است (جستاری دربارۀ یک نماد هخامنشی، تهران، شیرازه، ۱۳۹۰).

کلیک کنید

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

کلیک کنید
باز کردن چت
باشگاه شاهنامه پژوهان
درودبرشما

اگر برای سفارش از فروشگاه باشگاه شاهنامه پژوهان پرسشی دارید پیام خود را بگذارید


با سپاس