خانه / یادداشت ها / فرهنگ ایرانی، فرهنگ مدارا / نیایش سرامی
کلیک کنید

فرهنگ ایرانی، فرهنگ مدارا / نیایش سرامی

«روحیه‌ی مدارا و رویکرد آشتی‌جویانه و مسالمت‌آمیز در برابر اقوام، فرهنگ‌ها، نظام‌های اعتقادی بیگانه و غیرخودی در دوره‌ی کنونی نیز در میان ایرانیان چشمگیر است و توجه هر بیگانه‌ای را که به سرزمین ما پا می‌گذارد به خود جلب می‌کند. هر چند که زمینه‌های مادی، جغرافیایی و ارتباطی این روحیه چند سده‌ای است که در تاریخ ایران کم و بیش از دست رفته ولی عناصری از این زمینه‌ی مادی در شعر و ادب و فرهنگ ایرانی بازتاب یافته و متبلور شده و از طریق فرهنگ‌آموزی و فرهنگ‌پذیری در دل و جان اقوام ایرانی عمیقاً نقش بسته است، چندان که دست‌پروردگان…

بازبینی کلی

امتیاز کاربر: اولین نفر باشید!
0

«روحیه‌ی مدارا و رویکرد آشتی‌جویانه و مسالمت‌آمیز در برابر اقوام، فرهنگ‌ها، نظام‌های اعتقادی بیگانه و غیرخودی در دوره‌ی کنونی نیز در میان ایرانیان چشمگیر است و توجه هر بیگانه‌ای را که به سرزمین ما پا می‌گذارد به خود جلب می‌کند. هر چند که زمینه‌های مادی، جغرافیایی و ارتباطی این روحیه چند سده‌ای است که در تاریخ ایران کم و بیش از دست رفته ولی عناصری از این زمینه‌ی مادی در شعر و ادب و فرهنگ ایرانی بازتاب یافته و متبلور شده و از طریق فرهنگ‌آموزی و فرهنگ‌پذیری در دل و جان اقوام ایرانی عمیقاً نقش بسته است، چندان که دست‌پروردگان این فرهنگ هنوز هم با وجود از دست رفتن زمینه‌های عینی، از جهت ساختار ذهنی کم و بیش همچنان آشتی‌جو، بیگانه‌نواز و پذیرای فرهنگ‌ها و اقوام دیگر باقی مانده‌اند و به‌گونه‌ای طبیعی گرایش به دشمنی و دفع و طرد فرهنگ‌های غیرخودی ندارند. به گواهی شواهد و داده‌های گوناگون تاریخی، زمینه‌های عینی فراوانی در تاریخ ایران وجود داشته‌اند که اقوام ایرانی را پیوسته به مدارا و رفتار مسالمت‌آمیز با اقوام و فرهنگ‌های دیگر وامی‌داشته‌اند.» ۱
تاریخ گواهی می‌دهد که فرهنگ ما فرهنگی است مداراگرایانه و آشتی‌جو. بگذریم که در این گذار تاریخی، مرگ بر این و آن و چیرگی ایدئولوژی بر سپهر سیاست ایران، تصویر دیگری از ما بر ما و جهانیان آشکار ساخته است. سیر زیست هزاره‌ای انسان ایرانی همواره چنین بوده که زیست خود را در کنار دیگر ابنا بشر ببیند، خود را جزیی از کل جامعه‌اش لحاظ کند و در آیینه‌ی دیگران خود را دریابد و جهان را با درک اجزای دیگرش بسپرد. در ادب فارسی با مصادیق این ادعا آشنایید. به ذکر چند نمونه از ارکان چهارگانه شعر پارسی بسنده می‌کنم:

بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چه عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار (حکیم سعدی)

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا (خواجه حافظ)

ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان همدلی خود دیگر است
همدلی از همزبانی بهتر است (مولانا)

مدارا خرد را برادر بود
خرد بر سر دانش افسر بود

همه بردباری کن و راستی
جدا کن ز دل کژی و کاستی (حکیم فردوسی)

آنچه آدمیان را چونان یک پیکر واحد در کنار هم می‌نشاند، جز مهر و دوستی، درک اندیشه‌های متنوع بیرونی است. در مواجه با هر فردی باید او را بفهمیم و با او کنار بیاییم. این همان مفهوم مداراست که ما در مسیر شدن جامعه‌مان به آن نیازمندیم. این گونه است که می‌توانیم از این گذار سخت به سلامت بگذریم.
در این روزگار، آنقدر فشار از اطراف و اکناف بر ما وارد است که زودتر طاقت از کف می‌دهیم، کم‌گذشت شده‌ایم، اعتمادمان به هم دچار نقصان شده و صفایمان رونق سالیان پیش را ندارد اما تاریخ شاهدی است بر اینکه ما باز هم از این برهه‌ی تاریخی سربلند به در می‌آییم. ژوزف کنت دوگوبینو مستشرق فرانسوی راست گفته است که «هیچ‌گاه نتوانستم رمز ماندگاری کهن ایرانیان را با وجود هزاران رویداد هولناک و ویرانگر تاریخی که بر آنان گذشته و هر کدام به تنهایی برای نابودی کامل سرزمینی کافی است، کشف کنم.»

۱. پاره‌ای از فصل پنجم کتاب «جهان ایرانی و ایران جهانی» اثر دکتر محسن ثلاثی، کتاب برگزیده‌ی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۹ و انتشار یافته توسط نشر مرکز.

نیایش سرامی
مدیر مسوول نشر باد

کلیک کنید

یک نظر

  1. جواد مفرد ک‍هلان

    سعه صدر رهبری کوروش (فریدون) می خواهد که در فرهنگ ما کمیاب بوده است:

    فریدون بیدار دل زنده شد

    زمان و زمین پیش او بنده شد

    بداد و ببخشش گرفت این جهان

    سرش برتر آمد ز شاهنشهان

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

کلیک کنید
باز کردن چت
باشگاه شاهنامه پژوهان
درودبرشما

اگر برای سفارش از فروشگاه باشگاه شاهنامه پژوهان پرسشی دارید پیام خود را بگذارید


با سپاس