بازبینی کلی
بن مایه : رادیو شاهنامه
شناخته شده ترین و مشهورترین تندیس فردوسی، تندیس فردوسی در میدان فردوسی تهران است. در این تندیس فردوسی با قامتی برافراشته مشاهده می شود و پیش پای او کودکی نشسته است. اما این کودک کیست و خالق این تندیس با چه هدف و ایده ای ان را بر روی این تندیس جای داده است ؟
ساخت تندیس میدان فردوسی در سال ۱۳۳۷ و از سوی انجمن آثار ملی براساس قراردادی به ابوالحسن صدیقی که در آن زمان در ایتالیا به سر میبرد سپرده شد و ابتدای سال ۱۳۳۸، کار ساخت آن به پایان رسید. جایگذاری این تندیس را فرزند ابوالحسن صدیقی، فریدون صدیقی انجام داد. او در کشور اتریش تحصیلات آکادمیک مجسمهسازی و مرمت مجسمه را آموخته است.
جنس تندیس فردوسی که در میدان فردوسی تهران قرار دارد این، سنگ مرمر کارارا و بلندایآن بیش از سه متر است. برای پایه مجسمه، تخته سنگی با ۵۹ تن وزن از کوه الوند در استان همدان جدا و به تهران آورده شد و سرانجام کار جایگذاری آن بر روی این قطعه سنگ نتراشیده انجام گرفت.
دنیا بداند، من خالق مجسمهٔ فردوسی را میکل آنژ ثانی شرق شناختم. میکل آنژ بار دیگر در مشرق زمین متولد شدهاست.
این سخنان را گوستینوس آمبروزی متندیس ساز ایتالیایی پس از دیدار از تندیس فردوسی فردوسی در ویلا بورگز رم در دفتر یادبود مینویسد. اما ابوالحسن صدیقی خالق این اثر مشهور که بود؟
ابوالحسن صدیقی ، نقاش و تندیس ساز برجستهٔ ایرانی و از شاگردان کمالالملک بود. تندیس فردوسی در میدان فردوسی، تندیس یعقوب لیث صفاری در زابل ، تندیس خیام در پارک لاله تهران، تندیس نادرشاه افشار در آرامگاه نادرشاه در مشهد و طرح چهره ابوعلی سینا از کارهای برجستهٔ او هستند.
در سال ۱۳۲۹ صدیقی به انجمن آثار ملی پیوست .در این دوران او چهرهنگاری از مشاهیر دانشمند و ادبی ایرانی را به انجام رساند و تندیس های ماندگاری از این مشاهیر ساخت. چهرهنگاری از سعدی، بوعلی سینا، فردوسی و حافظ ثمره این دوران است.
صدیقی سرانجام در سال ۱۳۴۰ از دانشگاه تهران بازنشسته شد. با سفر به ایتالیا موفق شد تندیس های ماندگاری در ایتالیا بسازد. تندیس نادر و همراهاش در آرامگاه نادرشاه مشهد و تندیس فردوسی در میدان فردوسی تهران و تندیس خیام پارک لاله تهران هم در همین دوره ساخته شد.
از ابوالحسن صدیقی ۸۳ تندیس به یادگار مانده است و او را پدر تندیس سازی ایران زمین می دانند.
اما کودک نشسته در تندیس فردوسی چه کسی است؟
فریدون صدیقی؛ فرزند «استاد ابوالحسن صدیقی»؛ سازنده تندیس فردوسی و از شاگردان استاد کمال الملک در اینباره می گوید : در قسمت پایین مجسمه، پیکر کودکی زال ـ از شخصیتهای شاهنامه ـ تصویر شده است و چون زال روی کوه قاف بزرگ شده است، بنابراین پایه مجسمه به صورت یک تخته سنگ طبیعی طراحی شده که حکایت از داستان زندگی زال دارد.
اما میرجلالالدین کزازی از شاهنامهپژوهان سرشناس در اینباره میگوید: بر آن نیستم که آن کودک خُرد، زال باشد، زیرا پذیرفتنی نیست از میان چهرههای پُرشمار شاهنامه، آن پیکرتراش یا تندیس ساز زال را برگزیده باشد. من می انگارم که شاید خواست او آن بوده است که به شیوهای نمادین و بر پایه ساختار شاهنامه، زبان پارسی را در آن کودک به نمود بیاورد.» کزازی در ادامه میگوید: «فردوسی این کودک را آنچنان پرورده و بالانده است که بُرنایی گردیده است جاودانه، برومند و شاداب! و به سخن دیگر فردوسی کاری را که پیشینیان او تا آن زمان انجام داده بودند به پایان برده است و از همین روی است که شاید آن کودک در دامان فردوسی دیده میشود.
محمد جعفر یاحقی یکی دیگر از شاهنامه پژوهان نیز باور دارد این کودک را همان «زال» امی داند. امحمد جعفر یاحقی در اینباره می گوید : از نظر ظاهری موهای سفید آن کودک به زال شباهت دارد و از طرفی زال با کیفیت خاصی متولد و در دامان سیمرغ بزرگ شده است که همین نوعی مفهوم متافیزیکی را همراه دارد.
خانواده زال را فردوسی بزرگ کرده است؛ رستم، سهراب و… همه ریشه در زال دارند و به نوعی میتوان گفت که زال نماد پهلوانی در شاهنامه است. او تاکید میکند: این کودک در واقع این مفهوم را میخواهد القا کند که حماسهها و اسطورهها پیش از فردوسی هم در منابع کهن وجود داشته است، اما این فردوسی بود که مانند طفلی دست آنها را گرفت و به اوج رساند.