بازبینی کلی
باشگاه شاهنامه پژوهان _ کتابشناخت: کتاب جلادان بخارا نوشته صدرالدّین عینی است.
جلادان بخارا یکی از نخستین آثار صدرالدّین عینی به شمار میآید که در قالبِ داستان، رخدادهای اواخرِ قرنِ نوزده و اوایل قرنِ بیستِ میلادی را در بُخارا به بهترین و زیباترین و کاملترین وَجه به تصویر کشیده است. همان بُخارایِ «جهانِ جان و معدنگاهِ علم»، به سببِ ظلم و ستم و بیتدبیریِ حاکمان و امیران و جهل و نادانی و بیسوادی و فسادِ فقیهان و قاضیان و شریعتپناهان، به چنان وضعِ اسفناک و دهشتناکی میافتد که هر روز و هر ساعت، در آن، واقعههای فجیعی رخ میدهد و مردم را به سرحدّ نابودی میکشانَد؛ همانا صدرالدّین عینی روایتگرِ این روزهای تاریک و سیاه است.
صدرالدّین عینی یکی از بزرگترین شاعران، نویسندگان، منتقدان، تاریخنویسان و زبانشناسانِ تاجیک است و آثاری در هریک از این زمینهها پدید آورده که بیشترِ آنها سهم بزرگی در دگرگونیهای ادبی، اجتماعی و فرهنگیِ ورارودِ قرنِ بیستم داشته است. وی بنیانگذار و پیشگامِ ادبیّاتِ معاصرِ فارسی- تاجیکی بوده است و از بزرگمردان و تاریخسازانی است که در تاجیکستان عنوانِ عالیِ «قهرمان تاجیکستان» را بدو دادهاند و او را «استاد» و «پدرِ ملّت» خطاب میکنند. وی برای حفظ و گسترشِ زبان و ادبیّاتِ فارسی و در راهِ خودشناسیِ تاریخی و معنوی و احیایِ خودآگاهی و هویّتِ ملّیِ تاجیکانِ ورارود کوششها کرده و مبارزهها نموده است.
صَدرالدین عَینی (به فارسی تاجیکی: Садриддин Айнӣ) (۲۶ فروردین ۱۲۵۷ بخارای ازبکستان – ۲۴ تیر ۱۳۳۳ دوشنبهٔ تاجیکستان) از بزرگترین نویسندگان و ادیبان زبان فارسی تاجیکی در آغاز سدهٔ بیستم میلادی و نخستین رئیس آکادمی علوم تاجیکستان (۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ میلادی) بودهاست.
صدرالدین عینی در بخارا که در آن زمان تحتالحمایهٔ روسیه بود به دنیا آمد. پدر و مادر صدرالدین در ۱۸۸۹ درگذشتند و او در ۱۸۹۰ به بخارا آمد. فرزندش عینی کمال خاورشناس برجستهٔ تاجیکتبار ازبکستانی است. پدرش سید مراد خواجه، از پیشهوران روستا، تأثیر زیادی در رشد فرهنگی صدرالدین داشت.
و بنیانگذار ادبیات نوین تاجیکستان است و در دو دورهی بسیار بحرانی و خطرخیز به نجات فرهنگ ملت خود و احیای زبان فارسی که شاخصهی فرهنگی نیاکان او قلمداد میشد اهتمام ورزید. فعالیت او عرصههای متنوعی داشت. از سیاستورزی تا کار و صنعتگری و سفرهای بسیار و مهاجرتهای ناچار. اما عرصهی اصلی کارِ او نوشتن و پربارسازی فرهنگ تاجیکان بود. وی دانشور و عالم، ادیب، شاعر، منتقد، زباندان و زبانشناس و مورخ بود. در باب دین و ادب و تاریخ و خاطره بسیار نوشت و بیوگرافینگاری و فرهنگنامههای او نمونههای عالی در تاریخ فرهنگ تاجیکان بود که نظری برایش نمیتوان یافت. عینی بیش از نیم قرن کوشید و سرانجام به مقام بزرگترین چهره و یادگار فرهنگ تاجیکی و اسطورهی صبر و دانش و اخلاق در تاجیکستان ـ و بلکه در کل فرارودان ـ ماوراء النهر ـ ارتقاء یافت.
عینی یکی از نخستین سرایندگان شعر نو فارسی است. پنج سال پیش از آن که نیما افسانه را بسراید عینی در همان وزن شعری سروده به نام مارش حریت.
مارش حریت
ای ستمدیدگان، ای اسیران!
وقت آزادی ما رسید
مژدگانی دهید، ای فقیران!
در جهان صبح شادی دمید…
هر ستمگار دون خرم و شاد
سالها جام عشرت چشید در شب تیره جور و بیداد
هر ستمدیده محنت کشید…
از دیگر آثار او می توان به قصیده در وصف سمرقند و بخارا،
تاریخ انقلاب فکری در بخارا، معنای کلمه تاجیک و آدینه اشاره کرد.
کتاب جلادان بخارا نوشته صدرالدین عینی با ترجمه دکتر مصطفی باباخانی از سوی نشر آرون در دویست و هشت رویه منتشر شده است.