بازبینی کلی
بر طبق زامیاد یشت، چنان که در شاهنامه هم آمده است، جمشید میرنده نبود، ولی پس از آن که خود ستایی کرد و سخن به گزاف راند و زبان به دروغ آلود، فره ایزدی سه بار از او به صورت مرغ و ارغن جدا گشت و از پس آن جمشید میرنده گشت. کیکاووس نیز نخست از زمره بیمرگان بود ولی پس از آن که آز چیرگی بر آسمان بر او راه یافت، فره ایزدی از او گسست و میرنده شد. فریدون نیز نخست بی مرگ بود، ولی سپس مرگ بدو راه یافت. سبب راه یافتن مرگ بر فریدون روشن نیست. به حدس وست شاید علت آن چنین بوده که فریدون با تقسیم جهان میان پسران خود، تخم کینه را در میان آنان پراکند. به گمان نگارنده شاید علت اصلی، همان نفس تقسیم جهان و سپردن دو بهره از آن به سلم و تور بوده است که برخلاف ایرج از فره ایزدی بهره نداشتند و در نتیجه، دو بهره از جهان به دست فرمانروایان ناسزا افتاد.
از مقاله ببر بیان نوشته جلال خالقی مطلق