سجاد آیدنلو: هفتخوان رستم، مشهورترین روایت ایرانی است
آبان 25, 1397
درگفتار
۴ نظرات
باشگاه شاهنامه پژوهان _ گفتار(سجاد آیدنلو): هفتخوان، داستانهای روایتگونه هند و اروپایی است که خاستگاه اصلی آن از هند و اروپا منشا گرفته ولی گاهی غیر هند و اروپایی است و مشهورترین مصادیق آن در روایات ایرانی و در هفتخوان رستم مشاهده می شود. داستانهای هفتخوان یا چندخوان در ادب فارسی مطرح می شود و پهلوان یا پهلوانزادهای برای رسیدن به جایی یا رهانیدن کسانی از بند باید مراحل و دشواریی هایی را پشت سر بگذارد. در هفتخوان مضمون را بنمایه اساطیری هفت یا چند خوان می نامند که مشهورترین آن دو داستان هفتخوان رستم و هفتخوان اسفندیار است. محققان و…
امتیاز کاربر: 4.45 ( 1 امتیازات)
0
باشگاه شاهنامه پژوهان _ گفتار(سجاد آیدنلو): هفتخوان، داستانهای روایتگونه هند و اروپایی است که خاستگاه اصلی آن از هند و اروپا منشا گرفته ولی گاهی غیر هند و اروپایی است و مشهورترین مصادیق آن در روایات ایرانی و در هفتخوان رستم مشاهده می شود. داستانهای هفتخوان یا چندخوان در ادب فارسی مطرح می شود و پهلوان یا پهلوانزادهای برای رسیدن به جایی یا رهانیدن کسانی از بند باید مراحل و دشواریی هایی را پشت سر بگذارد. در هفتخوان مضمون را بنمایه اساطیری هفت یا چند خوان می نامند که مشهورترین آن دو داستان هفتخوان رستم و هفتخوان اسفندیار است.
محققان و ایرانیان اختلاف دارند که هفتخوان اسفندیار تقلیدی از هفتخوان رستم تلقی میشود یا نه. اسفندیار در آیین زرتشتی و آیین مذهبی مطلوب بهشمار می رود و موبدان برای اینکه اسفندیار پهلوان دستکم از رستم نداشته باشد، به تقلید از وی برای پهلوان دین خود داستان هفتخوان در نظر گرفتهاند.
عدهای نیز معتقدند داستان هفتخوان رستم به تقلید از اسفندیار ساخته شده ولی زمینه مقبول در این هفتخوانها این است که هر دو داستان را اصیل بپنداریم نه اینکه بگوییم دیگری از آن تقلید کرده است.
در نظامهای زندگی و قبیلههای کهن، پهلوان جوان برای اثبات بلوغ یک دوره گذار را باید طی میکرد و بعد از گذراندن آزمونها و دشواری ها به پهلوان مقبول جامعه خود تبدیل میشد. از این رو، روایات ملی و پهلوانی بر مقام جهان پهلوان نائل می شود. هر پهلوانی ناگزیر بود بعد از بلوغ، آیینهای خوان داشته باشد و در بنمایههای اساطیری در میان ملتهای مختلف، معروفترین نمود داستان هفتخوان رستم و اسفندیار است.
از همین روی برای بسیاری از پهلوانان به قول دکتر سرکاراتی مطابق سنتهای بسیار کهن رایج در میان مردمان هند و اروپایی رفتار می کرده و هر پهلوان ناگزیر بوده که بعد از برنا شدن، هفتخوانی بر مبنای الگوی از پیش پرداخته دیرین داشته باشد.
بخش پادشاهی کیکاوس در شاهنامه، در بردارنده بسیاری از شیرینترین و داستانی ترین افسانههای شاهنامه است. کیکاوس که صد و بیستسال پادشاهی می کند، پادشاهی است کنجکاو، اندیشمند و نوجو که کاشف اندیشهها و افقهای جهانی تازه است. شتافتن رستم به مازندران برای رهانیدن کیکاوس و سپاهش و گذر کردن از هفتخوان شگفتانگیز، از داستانهای آغازین این بخش از شاهنامه است.
فردوسی در شاهنامه این هفتخوان را به زیبایی به تصویر کشیده است که چگونه رستم برای رها کردن کیکاوس از بند دیوان، بر رخش نشست و به شتاب رو به راه گذاشت. رخش، شب و روز می تاخت و رستم دو روزه راه را به یک روز میبرید و بعد از گذشتن از هفتخوان که خوان نخست بیشه شیر، خوان دوم بیابان بی آب، خوان سوم جنگ با اژدها، خوان چهارم زن جادو، خوان پنجم جنگ با اولاد، خوان ششم جنگ با ارژنگ دیو و خوان هفتم جنگ با دیو سفید است، رستم توانست کیکاوس را از بند برهاند و گروهی بسیار از دیوان و جادوان را برخاک هلاک اندازد.
فرامرز، پسر رستم دارای دو هفتخوان است. این پهلوان از بیشه شیران، گرگها، نرهغول، بیابان گرم، برف و یخبندان، کرگدن و اژدها عبور میکند و مرحله بعدی در ششخوان طی می شود و بیابان بی راه، مواجهه با نوشدارو، زمینی تیره، سرزمین سنج، فردی به نام سفور و برهمن گنبدنشین، مراحل رسیدن او به جایگاه نهایی را به تصویر می کشد.
رستم برای بار دوم در جهانگیرنامه در راه مغرب زمین باید دشواری ها را بگذراند و پنجخوان هفتاد شیر، کوه، اژدها، ده هزار کشف(لاک پشت) و بیابان را پشت سر بگذارد و موفق و پیروز آزمونها را طی کند.
بهمن برای رسیدن به دخمه رستم و نیاکانش برخلاف همه روایات، بنمایه آرام و بی خونریزی دارد. وی باید از کوه بلور که نور خورشید را منعکس میکند، بگذرد. این کوه بلور حتی پرندگان را می سوزاند، سپس کوه زنبوران، دریای ژرف، کوه سگساران، کوه جادوگران، جزیره دوال پایان و جزیره گلیمگوشان را طی کند. در سامنامه، سام از بهشت شداد، دیو رهدار، سگساران، نیمهتنان، سمندان دیو و دره پرآتش برخورد میکند.
جمشید در جمشید و خورشید سلطان برای رسیدن به معشوق از شش خوان منزلگاه پریان، اژدها، اکوان دیو، ملاقات با راهب، گرفتاری در دریا و ماندن در بیشه می گذرد.
جهانبخش، پسر فرامرز برای برون آوردن رخش از طلسم مرجان جادو در طومار هفت لشکر به هفتخوان می رود، شیر، گرازان، بیابان، نیمه دیو و نیمه غول، زنگبان، طلسم تور و دو گرگ مراحل گذر جهانبخش از هفتخوان است.
هفت دربند دشوار برای رسیدن به ملک ختا، در اسکندرنامه منسوب به منوچهرخان حکیم است که یکی از مراحل، عبور از زمهریر است؛ مشابه برف و یخ بندان در هفتخوان اسفندیار و فرامرز است.
ابومسلم در نوجوانی از هفت آزمون سربلند بیرون می آید و این هفتخوان به معنای عبور متوالی از مراحل برای رسیدن به هدفی نیست بلکه اعمال و آزمونهایی برای توانایی ها، آشناسازی و تشرف است. سید جنید در ابومسلمنامه از هفت طلسم پیروز میگذرد و شیرویه نامدار برای رهاندن معشوق از دست مهتر پویان هفت طلسم او را می شکند.
عناصر اصیل و اساطیری مانند اژدها، دیو، سیمرغ، سگساران، زن جادو و… است و عجایبالمخلوقات، افسانهای مانند نرهغول، موران پیل پیکر، انواع پتیارگان که حاصل قوه تخیل یا باورهای مردمان آن عصر درباره این موجودات بوده است.
پرتکراترین دشواری داستانهای ایرانی، هفت یا چندخوان کشتن جانوران و موجودات اساطیری و افسانهای و در میان آنها به لحاظ بسامد به ترتیب دیو، شیر و اژدها و سپس رویارویی با بلاهای طبیعی و از میان آنها بیش از همه گذشتن از بیابان گرم است.
با توجه به سابقه طرح هفت مرحله در متون عرفانی و تکرار آن در بحث هفت وادی، هفتخوان و هفت زینه، دقیقتر این است که بیآنکه لزوما در پی اثبات به وجه مشترکی باشیم، چندین موضوع را نمودهایی از یک مرحله بدانیم.
رستم سجاد آیدنلو شاهنامه فردوسی هفت خوان هفت خوان اسفندیار هفت خوان رستم 1397-08-25
https://www.academia.edu/35365188/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B3_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C_%D9%88_%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B7%DB%8C%D8%B1%DB%8C_%D9%87%D9%81%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86_%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85_%D8%B4%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_Rostams_Seven_Labours_
واقعۀ هفتخوان رستم یا همان کشتار غولان توسط گرشاسب در کنار دریای فراخکرت (مازندران) در اساس حماسۀ نخستین پیروزی بزرگ ایرانیان مادی و آماردی بر آشوریان است که سبب استقلال ایران و تشکیل دولت سرتاسری ایران شد. سومین پادشاه ماد خشثریتی (کیکاوس) که از پیش اسرحدون از شهر کارکاشی (کاشان) به شهر آمل گریخته و اطراف این شهر حصار مادی بنا کرده بود، به یاری آترادات پیشوای آماردان بر سپاهیان رئیس رئیسان آشوری شانابوشو (گندروَ) سردار اوایل حکومت آشور بانیپال (فولاد غندی) پیروز شده است.
هفتخوان رستم در مازندران حماسه پیروزی مادها و آماردان بر آشوریان مهاجم در پای حصار شهر آمل است.
یکی از مشکلات اساسی در واکاوی شاهنامه توجه به برخی واژههای جعلی در شاهنامه است که منشاء تاریخی یا جغرافیایی دیگری داشتند ولی چون در زمان حکیم طوس کاملا از یاد رفته بودند ایشان خود جایگاه جغرافیایی آنها را تعیین نمودهاند. مانند توران که ریشه در تورات دارد یا ایرانشهر که ممکن است شوش باشد یا مازندران که تمدن اورارتو را در ذهن پژوهنده متبادر میکند یا شهر نیمروز و زابل که در ملث ایران و عراق و ترکیه قرار داشته و بسیار از این دست …